تقریبا سن و سال ورود سینما و تئاتر نزدیک به هم است. میدانیم سینما در ایران پیشینه ای برابر با پیشینه سینما در جهان با پنج سال اختلاف کمتر دارد و به بیانی سینما در سال 1279 ه.ش به ایران پانهاده است.
همچنین میدانیم تئاتر به معنای مدرنش از راهاندازی تالار قاب عکسی در مدرسه دارالفنون از حدود 1264 ه.ش با مدیریت و کارگردانی میرزا علیاکبرخان نقاشباشی در ایران شکل گرفت .بنابراین دو هنر تئاتر و سینما، سالها بی آنکه به هم ربطی داشته باشند دور از هم مسیر خود را میرفتند اما در جاهایی که با هم در ایران ما یکی شدهاند خیزش و رویداد برجستهای را رقم زدهاند.
سینمای داستانی از سال 1309 با ساختن آبی و رابی توسط اوانس اوگانیانس آغاز شد و میدانیم که در این سالها و حتی پیش از این نیز تئاتر به ویژه در دوران مشروطیت کارکرد اجتماعی و فرهنگی خود را یافته بود اما هر دو هنر در دهه 30 به دنبال یک تحول بنیادین بودند و در عین حال بارقههایی از آن نیز پدیدار شد اما آنچه پیامد این نوجویی و در واقع خیزش و شکوفایی به شمار میآید در دهه 40 قرن گذشته رقم خورد.
سال 1337 فرخ غفاری فیلم جنوب شهر را ساخت که با نگاه انتقادی به دنبال بیان بحرانهای اجتماعی بود و این حرکتی مخالف با جریان حاکم فیلمفارسی است که فقط افسانهسازی میکند و دلش نمیخواهد بر پایه واقعیات قابل درک زندگی و مسائل اجتماعی و فرهنگی را به چالشی کاربردی تبدیل کند.
در این سالها هنرمندان نوجویی چون شاهین سرکیسیان، عباس جوانمرد، علی نصیریان و دیگران به دنبال خانه امیدی بودند که این خانه به طور موقت خانه شاهین سرکیسیان شد و سپس استخدام هنرمندان هنرستان هنرپیشگی در اداره هنرهای دراماتیک و سرآخر حضور آنان در تلویزیون پاسال برای تولید و پخش زنده تئاترهایشان که چهارشنبهشبها مشتاقان زیادی را پای این قاب جادویی کوچک در پایان دهه 30 مینشاند، سرآغازی شد که در دهه 40 دقیقا از 10 مهر1344 با راهاندازی تالار سنگلج (25 شهریور) هنر تئاتر به طور بالندهای در جهت تئاتر ملی و به شکل هنری تحول بزرگی را آغاز کند.
در همین سالها بازیگران تئاتری در رفتن به سمت سینما منع شده بودند اما جمشید مشایخی با بازی در خشت و آینه، کار ابراهیم گلستان و محمدعلی کشاورز با بازی در شب قوزی فرخ غفاری در سال 1343 این راه را برای حضور بدون اکراه هنرمندان حقیقی باز کردند.
گشایشی برای ایجاد «موج نوی سینمای ایران» که سال 48 با دو فیلم قیصر ساخته مسعود کیمیایی و با بازی جمشید مشایخی و گاو ساخته داریوش مهرجویی دیگر به طور رسمیتر این موج نو را بر جامعه فرهنگی ما گوشزد کرد.
فیلم گاو در ابتدا یک تئاتر تلویزیونی به کارگردانی جعفر والی بود که با همان بازیگران در لوکیشنهای واقعی و با دکوپاژ مهرجویی سینمایی شد و رمز کامیابی فیلم هم همین کارکرد تئاتری آن است که با بازیگران کاربلد توانست به اثری درخشان تبدیل و در تاریخ سینما ماندگار شود.
پس از این بود که فیلمهای بسیاری با همین محوریت و در ضدیت آشکار با فیلمفارسیهای نسبتا مبتذل و مخرب ساخته شد.
داود رشیدی، استاد علی حاتمی در دانشکده هنرهای دراماتیک بود و این اتفاق باعث شد که سالها این دو هنرمند با هم همکاریهای درخوری را ارائه کردند. رشیدی نمایش موزیکال حسن کچل به قلم حاتمی را اجرا کرد و خود حاتمی فیلم موزیکالش را ساخت. بهرام بیضایی، رگبار را با حضور پرویز فنیزاده ساخت. پس از این بود که هنرمندان تئاتری در مقام نویسنده و بازیگر همراهی بیشتری با سینمای ایران کردند و ما شاهد اتفاقات بایستهتری در تاریخ سینمای کشورمان بودیم و این خود بر فرهیختگی و سلامت حاکم بر فضای تئاتر دلالت میکرد که میتوانست بسترساز همین اتفاق ناب و تاثیرگذار در سینما باشد.
پس از انقلاب این پیوند و همزیستی تئاتر و سینما آشکارتر و پابرجاتر شد و بسیاری از هنرمندان تئاتری سراغ سینما و تصویر رفتند و انگار رمز کامیابی بازیگران همین پیوند ناگسستنی باشد و به ویژه بازیگران که در تئاتر شکوفا میشوند و در سینما خواهند توانست با شهرت در مواجهه با مخاطبان، بیشتر مسیر تکاملی هنرشان را بپیمایند.
حتی جریان انقلابی نیز در حوزه هنری با بهرهمندی از این امکان توانست رفتهرفته تولیدات بهتر و هنریتری را به فراخور حال جامعه و نیاز مخاطبانش ارائه کند. مجید مجیدی، محمدرضا هنرمند، محمد کاسبی، بهزاد بهزادپور، فرجا... سلحشور و... از تئاتر آمدند و در سینما کامیابیشان ممکنتر شد. اینان به دنبال فضیلت اخلاقی و منزلت اسلامی نیز بودند و محتوا را بر ساختار ارجح میدانستند و در این بین مجیدی توانست رویکردش را جهانی کند.
همچنین بازیگرانی چون فریماه فرجامی، محمد صالحعلا، ابوالفضل پورعرب، خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی، اکبر عبدی، آتیلا پسیانی، حسین پناهی، حمید جبلی، ایرج طهماسب، فاطمه معتمدآریا، فردوس کاویانی، رضا رویگری، مهدی فتحی، بهزاد فراهانی، اکرم محمدی، امین تارخ، سوسن تسلیمی، گوهر خیراندیش، اسماعیل جمشیدخانی، رضا عطاران و... از تئاتر و در دهه 60 و 70 با ورودشان به سینمای ایران خوش درخشیدند و بانی تحول و رونق سینمای ایران شدند.
حالا اگر امروز بازیگری در سینما دارد یکهتازی میکند بیاغراق از تئاتر خودش را با سختکوشی به سینما رسانده و در آنجا کامیابیاش دوچندان شده است. نوید محمدزاده، شهاب حسینی، هوتن شکیبا، محسن تنابنده، پانتهآ بهرام، شبنم مقدمی، جواد عزتی، فرهاد آئیش، مائده طهماسبی، کوروش تهامی و مانند اینها که سکاندار بازی در سینما شدهاند، همگی در تئاتر آزمون و خطاها و بالندگی در زمینه بازیگری را گذرانده و در مرحله پختگی به سوی سینما شتافته و در آنجا عامل موفقیت شدهاند. یعنی با بستر مناسب فکری و فرهنگی در تئاتر رشد کرده و با فرهیختگیشان زمینهساز اتفاقات خوشایندی در سینما شدهاند.
درک متن و شخصیت کار بازیگر است و این مهم در تئاتر در اتکا به متون جدیتر ایرانی و خارجی و بالابردن سطح دانش و تحلیلشان زمینهساز رشد بهتر در سینما شده است. حتی کارگردانان بنام و جهانی چون اصغر فرهادی تحصیلکرده تئاترند و ماحصل رنج اینان در تلویزیون و سینما به شکل بارزتری دیده و شناسانده شده است.
با همین مصداقها میتوان شاهد یک اتفاق ناب در پیوند تئاتر و سینما شد که هنرهای نمایشی همچنان به درازنای تاریخ چندهزارسالهشان همدیگر را تحت پوشش و در مسیر شکوفایی قرار خواهند داد و سینما و تئاتر ایران نیز از این قاعده مرسوم مستثنا نیست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد