انجمنهای ادبی از دیرباز به عنوان بخشی از بدنه جامعه فرهنگ و ادبیات کشور، نقش مهمی در انتقال تجربهها و اندوختههای بزرگان و پیشکسوتان به جوانان شاعر داشتهاند.
شاید پیشینه تشکیل این انجمنها را بتوان در دوران صفویه دید. در آن زمان شعر به عنوان یک هنر مردمی از انحصار دربارها خارج شده بود. البته این اتفاق از دوران قرن نهم هجری و زمان سلطه تیموریان بر ایران آغاز شده بود، اما در دوره صفویان، قهوهخانهها در شهرهای بزرگ بخصوص در اصفهان که نقش محوری به عنوان پایتخت داشت، گسترش یافته بود. ایجاد رفاه نسبی و امنیت در سراسر کشور، باعث شده بود مردم به گذراندن اوقات فراغت اهمیت دهند و یکی از مهمترین جاهایی که در آن زمان برای گذران اوقات فراغت وجود داشت، قهوهخانهها بود. در این مکانها، شعر به عنوان یکی از سرگرمیهای مهم مردم مطرح بود. ایجاد مسابقات شعری و به اقتراح گذاشتن شعرهای مشهور برای استقبال، معماسرایی، مشاعره و مانند آن به یکی از سرگرمیهای اصلی مردم در قهوهخانهها تبدیل شده بود و شاعرانی که دارای قریحه بودند، به عنوان چهرههایی مردمی و محبوب میتوانستند در این مراکز مطرح شوند. کمکم دایره مباحث مطرح در این نشستها از سرگرمیو بازی صرف به مباحث جدی و تند و تیز درباره نقد شعر تبدیل شد و بنیادهای نقد ادبی جدی در آن زمان ریخته شد. شاعران بر سر ضعف و قوت شعرهای خواندهشده، به بحث میپرداختند و آنهایی که سواد ادبی بیشتری داشتند، میتوانستند دیگران را در این مباحث اقناع کنند. حلقههای ادبی و نشستهای شعری، به این ترتیب گسترش یافت و در آن بحث بر سر قوتها و ضعفهای شعر شاعران به یک موضوع رایج بدل شد. این سنت در سالها و قرون بعد ادامه پیدا کرد و در سراسر کشور، شاعران با تشکیل حلقههایی کنار یکدیگر مینشستند، شعرهایشان را میخواندند و نظر شاعران و منتقدان را میشنیدند. این بحثها، عملا شعر را به یک موضوع جدی و علمی تبدیل کرد و در همین نشستها بود که بزرگان و شاعران با تجربه در کنار شاعران جوان و نوجوان قرار میگرفتند و عملا انتقال تجربه به نسل جوان صورت میگرفت. با وارد شدن مباحث جدید و آگاهی به مبانی نقد ادبی مدرن، موضوعات جدید نیز به این انجمنها وارد شد. گرچه طیف سنتی شاعران ابتدا در برابر مباحث جدید و دستاوردهای نقد ادبی مدرن، مقاومت میکردند، اما به هرحال این مباحث وارد انجمنهای ادبی نیز شد و اتفاقا کنار هم قرار گرفتن شاعران سنتی و نوگرا، باعث شد تنوع طیفهای شعری در جلسات ادبی بیشتر شود و این مسأله، باعث پوستاندازی و نو شدن انجمنهای ادبی شد که اندکاندک در حال از دست دادن کارکردهای خود بودند. این جلسات بهخصوص در شهرستانها تاثیر مهمی بر پرورش و مطرح شدن شاعران با استعداد داشت. امروز ما شاعران بسیاری را میشناسیم که از روستاها و شهرهایی گمنام در سراسر ایران، برآمده و در شعر به نام و عنوانی دست یافتهاند. تقریبا همه این شاعران بنیانهای شاعری خود را در انجمنهای ادبی شهرستانها پیریزی کردهاند و از همان انجمنها به دنیای ادبیات معرفی شدهاند. هرچقدر دولتها و سازمانهای رسمی بتوانند، این نقش میانجی انجمنهای ادبی را تقویت کنند و به آنان در انجام وظایف خود کمک کنند، روند انتقال تجربهها و معرفی شاعران جدید و نامهای تازه در آسمان شعر ایران سهلتر خواهد شد.