به گزارش جام جم آنلاین، جریان تاریخی نفوذ در ایران، پس از انقلاب اسلامی هم ریشههایی دوانده است که نشانههای آن را میتوان از دولت موقت تا ریاست جمهوری بنی صدر، جریان منافقین، فتنههای چند دهه اخیر و ناکارآمدیهای اجرایی در کشور ردیابی نمود. از این رو عمیق ترین لایههای نفوذ، جریانی است که در پی تغییر ارزشها و استحاله هویتی انقلاب اسلامی است که مهمترین تمرکز خود را بر تحولات گفتمانی چون مقاومت، ما میتوانیم، استقلال ملی، نظام سازی اسلامی، مقابله با استکبار، عدالت طلبی و... گذاشته است و آنها را به سخره میگیرد و در مقابل استفاده از سیاه نمایی رسانهای در پی مشروعیت زدایی از ساحت حکمرانی اجتماعی هستند.
جریان نفوذ که امروزه در بدنه نظام حکمرانی، فرهنگ عمومی و جریان مدنی کشور ریشه دوانده است به مدد توپخانه رسانههای معاند اعم از ماهوارهها، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی کمر به سرکوب گفتمانی انقلاب بستهاند. با این وصف، هرچند نقشه تحول گفتمانی و انحراف آرمان و اهداف انقلاب اسلامی مهمترین راهبرد امروزی دشمن است اما به مدد بصیرت ملی، رویشهای گفتمانی انقلاب و هوشیاری رهبری در نظام اسلامی توفیق حاصل نکردهاند. در این میان وظیفه و رسالت سپهر رسانهای جمهوری اسلامی، رصد مداوم این رویکردها و تحولات نرم افزاری است تا برای مقابله با این جبهه شناختی دشمن در حوزه نفوذ و رسانه بیش از پیش تقویت گردد. در همین راستا این قسمت از برنامه « شبكه سایهها » به موضوع جریان نفوذ و تلاش برای تحولات گفتمانی و استحاله ارزشها در جمهوری اسلامی ایران میپردازد. در این برنامه دكتر كامران غضنفری، پژوهشگر تاریخ معاصر و مباحث سیاسی و دكتر سید علیرضا مكبری، كارشناس مسائل سیاسی و اجتماعی به گفتگو و مباحثه پرداختند که مشروح آن را میخوانید؛
** زمانی که درباره جریان نفوذ، اهداف و کارکردهای آن سخن میگوییم، بهتر است درباره تبارشناسی آن هم بحث و گفتگو کنیم. دشمن در تمام سالهای پس از انقلاب برای استحاله انقلاب تلاش کرده است و ضربات و آسیبهایی هم وارد کرده است. آقای غضنفری، نظر شما درباره تبار و ریشه این جریان چست؟
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با یک جریان غرب گرایی مواجه بودیم که در قالب دولت موقت بازرگان به روی کار آمدند و قدرت اجرایی کشور را به دست گرفتند. بیشتر اعضای دولت و کابینه این دولت تحصیلکردههای امریکا و اروپا بودند و با فرهنگ، آداب و رسوم سیاسی غرب رشد کردند و مدرک گرفتند. مسلما این افراد با گذشته سیاسی و فرهنگی خود، امور کشور را به سمتی سوق دادند که متناسب با اهداف و منافع استعماری غرب به ویژه امریکا بود. در نتیجه اعضای دولت از امریکا میخواهند مستشاران نظامی خود را در ایران نگه دارد و همان روند پیش از انقلاب یعنی گرایش به غرب در کشور برقرار شود و نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب در جامعه ایران همچنان باقی بماند. پس از آن با ریاست جمهوری بنی صدر روبرو هستیم؛ کسی که فرهنگ غربی کاملا در ذهن او نهادینه شده بود و دریک پست و جایگاه مهم، اهداف و منافع غرب را پی گرفت. اسناد و مدارکی از آن دوران وجود دارد که نشان دهنده استخدام اطلاعاتی بنی صدر و همکاری این شخص با مامورین امریکایی است. در این دوران هم شاهد نفوذ سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی غربیها بودیم که نه تنها هیچ واکنشی از سوی بنی صدر در مقابله با آنها مشاهده نمیشود، بلکه خود او عاملی برای گسترش نفوذ به شمار میآید.
* جریان نفوذ در دوران جنگ و پس از آن
در دوران 8ساله دفاع مقدس، به گونه دیگری با خط نفوذ سیاسی غرب مواجه بودیم. جریان لیبرالی در داخل کشور، در پشت صحنه و به صورت غیرعلنی خواهان برقراری ارتباط با امریکا بود. سپس ماجرای « مکفارلین » رخ میدهد که سفر هیئت آمریکایی به ایران و مسائل پس از آن را به دنبال داشت. بعدها مقامات امریکایی عنوان میکنند که هدف از اعزام تیم مکفارلین به ایران، تاثیر بر صحنه سیاسی ایران و برقراری ارتباط با جانشینان خمینی بود. در واقع آنها تصور میکردند طیف لیبرال و غربگرا پس از امام خمینی (ره) در جایگاه رهبری قرار میگیرند و آقای هاشمی رفسنجانی را سنبل و نماد این جریان میدانستند. همان گونه که دیدیم آقای هاشمی که در سال 1368 به ریاست جمهوری رسیدند خطی را دنبال کردند که امتداد آن حذف نیروهای انقلابی از مدیریت اجرایی کشور و جایگزینی آنها با طیف مدیران تحصیل کرده در اروپا و به اصطلاح غرب زده بود. در واقع ایشان خط نفوذ سیاسی و فرهنگی غرب را در صحنه مدیریت اجرایی کشور تقویت کرد. همچنین در دوران سازندگی یک طیف سیاسی که در ابتدا با آقای موسوی خوئینیها آغاز و پس از آن با حضور روشنفکران دینی مانند سعید حجاریان و عباس عبدی و... با نام « اصلاح طلب » معروف شد، در قالب معاونت دفتر بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری موضوع توسعه و استحاله سیاسی را تعریف و پروژه جامعه مدنی را دنبال کرد. البته آن چه که آنها از جامعه مدنی در نظر داشتند و میخواستند در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور پیاده کنند برگرفته از چیزی بود که تئوریسینهای سرویسهایام آی 6 (MI6 ) انگلیس در اواسط دهه 60 مطرح کرده بودند. بعدها این پروژه به صورت مفصل تر در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی مشاهده میشود.
* مجلس ششم مصداق خط نفوذ دشمن
** آقای مكبری، درباره تبار جریان نفوذ و علل تمرکز آنها بر گفتمان انقلاب سخن گفتیم اما میتوان گفت این جریان در دوره اصلاحات و مجلس ششم بسیار پررنگ تر بود و تلاش برای تغییرات ارزشی به روشنی دیده میشد. ما شاهد کوشش شبکه نفوذ برای قبح زدایی در این دوران بودیم، شما این برهه زمانی از ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
نفوذ پیش از آن که یک مقوله عملیاتی و جاسوسی باشد، موضوع گفتمانی است. در کشور ما نفوذ سخت یا جاسوسی نتوانسته موفقیتهای بزرگی داشته باشد. در این جا میخواهم به نفوذ نرم یا تلاش برای تغییر در سامانههای ادراک سازی و تصمیم سازی موثرین کشور اشاره کنم. یکی از بخشهای اصلی کشور که که خبرگان و نخبگان تصمیم ساز در آن حضور دارند، مجلس شورای اسلامی است. در آن سالها طرحی با نام « فتح سنگر به سنگر » توسط سعید حجاریان مطرح شد که او گفته بود " ما از ابتدا باید به سراغ مجلس میرفتیم چرا که قوه مجریه مسئول نان و آب مردم است و این قوه مقننه است که افزون بر قانون گذاری بر قوه مجریه هم کنترل دارد" . با رایزنیهایی که صورت گرفت، نمایندههای اصلاح طلب وارد مجلس شورای اسلامی شدند. این دوران در گسترش نفوذ به حدی موثر بود که مقام معظم رهبری، مجلس ششم را یکی از مصادیق بارز خط نفوذ میدانند. ایشان در جمع مردم نجف آباد فرمودند: «مجلسی داشتیم که در حال مذاکرات گرم دشوار هستهای در دورانی که رئیسجمهور محترم فعلی ما رئیس مذاکرات هستهای بود و داشتند با زحمت، با شدّت حرف میزدند، با طرفهای مقابل مجادله میکردند و درواقع مبارزه میکردند برای اینکه حرف ایران را سبز کنند، در مجلس طرح سهفوریّتی آوردند برای اینکه حرف طرف مقابل سبز بشود! همانوقت رئیس هیئت مذاکره که رئیسجمهور محترم فعلی ما است، گلایه کرد و گفت ما داریم آنجا مبارزه میکنیم، اینجا آقایان دارند طرح به نفع دشمن طرّاحی میکنند؛ خب، اینها نفوذ است؛ اینها چیست؟ »
* علت رخدادهای تلخ مجلس ششم، وادادگی بود
باید بپذیریم که در زمان مجلس ششم اتفاقات تلخی رخ داد. یکی از آنها اصلاح قانون مطبوعات بود که با هدف افزایش نفوذ بیگانگان در روزنامههای کشور انجام شد. طرحهای لغو گزینش اداری مصوب سال 1370، تشکیل هیئت منصفه مطبوعات، خروج از حاکمیت، کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، افشای اسناد هستهای کشور و تحصن غیرقانونی نمایندگان مجلس در سال 1382 از جمله عملکردهای ناخوشایند این مجلس بود. در واقع نوعی وادادگی و خود تحقیری در اصلاح طلبان و حزب چپ آن زمان وجود داشت که چنین وضعیتی را ایجاد کرد.
* دولتی که ستون پنجم دشمن شد
**آقای غضنفری، اساسا چه ارتباطی میان استحاله و براندازی وجود دارد؟
استحاله مبانی ارزشی جمهوری اسلامی به مرور زمان منجر به تضعیف پایههای نظام جمهوری اسلامی میشود و در نهایت براندازی را رقم میزند. جریانی که در فتنه سال ۸۸ به صحنه آمد و به تعبیر مقام معظم رهبری، قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشت، از چند دهه پیش براندازی و برنامه آن را طراحی کرده بود و در همین راستا افکار فرهنگی و سیاسی خود را که با غرب همخوانی و با برخی از مبانی انقلاب ناهمخوان بود، گسترش داده بود. این تضعیف تدریجی ارزشهای نظام و مبانی جمهوری اسلامی را دنبال میکردند تا بتوانند در مقطعی آن را به پروژه براندازی نظام تبدیل کنند. در واقع در فتنه 88 حمایت دولتهای غربی مانند امریکا و انگلیس، مرتجعین منطقه مانند آل سعود، انواع گروهکهای تروریستی و ضد انقلاب مانند سلطنت طلبها، فرقه ظاله بهائیت و به طور کلی طیف گسترده معاندین جمهوری اسلامی به همراه جریان استحاله طلب داخلی و به اصطلاح روشنفکر پروژه براندازی را در دستور کار قرار دادند. البته به همین یکبار اکتفا نکردند و تفکر و گرایش مبتنی بر تضعیف ارزشهای نظام را در 8 سالِ دولت مدعی تدبیر و امید به شدت دنبال کردند؛ یعنی طیف لیبرال غرب زده که دستگاه اجرایی کشور را به دست گرفته بود، با مبانی فکری و فرهنگی مبتنی بر استحاله تدریجی نظام جمهوری اسلامی به نوعی درصدد تخریب چهره جمهوری اسلامی بود. قطعا اگر تدابیر داعیانه مقام معظم رهبری نبود، این جریانات منجر به براندازی نظام جمهوری اسلامی میشد.
* رونمایی از سامانه بزرگ نفوذ در کشور
** اگر عملیات شبکه نفوذ در کشور را به صورت ویژه مورد بررسی قرار دهیم، متوجه تضاد آن با گفتمانهایی چون ما میتوانیم و مقاومت و استقلال طلبی میشویم. آقای مکبری از نظر شما دلیل خود تحقیرپنداری شبکه نفوذ چیست؟
آنچه که در این روزها اهمیت دارد وجود سامانهِ پرقدرت نفوذ در کشور است که میخواهم از آن رونمایی کنم. این سامانه در تمام حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی فعال است. به عنوان مثال آنچه که این روزها شبکه نفوذ به شدت بر آن متمرکز شده است، سبک زندگی ایرانی اسلامی در خانوادهها و حوزه پوشش، غذا، سلامت، رفتارهای اجتماعی و... را مختل کرده است. در واقع این شبکه نفوذ آنچنان گسترده است که سامانه تمدنی و سبک زندگی کشور را هک کرده است. این اختلال بسیار پنهان و خزنده کار میکند.
باید بپذیریم که این سامانه بسیار هوشمند است و در حوزههای مختلف به شدت فعال است. به عنوان مثال در اقتصاد، در چند سال گذشته اگر مردم در صفهای طولانی تهیه مواد غذایی و کالاهای اساسی ایستادند مطمئنا خیانت و نفوذی وارد شده است. در سیاست، فعالیت شبکه نفوذ در پسابرجام دیده میشود. در این راستا تسلط بر فضاهایهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی دیده میشود. همچنین محاصره ایران در مرزها و تضعیف عمق استراتژیک انقلاب اسلامی و تغییر رفتار در ساختار انقلاب اسلامی از جمله اقدامات این سامانه است. مهمترین بخشی که این سامانه در کشور پیگیری میکند ناکارآمد جلوه دادن نهادها و سازمانهایی است که با خانواده در ارتباط است.
گفتنی است، رادیو گفتوگو میکوشد در قاب مجموعه برنامه «شبکه سایهها » خط نفوذ در کشور را مورد بررسی و تبیین قرار بدهد. در این برنامه مبانی نفوذ، جریان شناسی، ابعاد، آثار و راههای مقابله با آن تشریح میشود. از مجرای این کوشش، دست کم مخاطبان این رسانه، نسبت به شاخصهای مختلف شناخت عرصهها، مجاری و ابعاد نفوذ آشناتر خواهند شد و نوعی آگاهی بخشی اجتماعی در مقابله با جریان نفوذ در جامعه شکل خواهد گرفت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد