این روزها بیش از همیشه به درس وحدت پیامبر(ص) و سیره امام صادق(ع) نیاز داریم

همه عاشقان محمدیم

بررسی مباهله و دلایل ذکر نشدن آن در منابع مسیحی

مباهله پیش از آن‌که در اسلام بیاید، در سنت عرب‌های آن زمان به عنوان آخرین راه برای گفت‌وگو به ویژه میان افراد خداباور وجود داشته‌است. در قرآن کریم نیز در گفت‌وگوی میان پیامبراکرم و گروهی از مسیحیان، این مباهله اتفاق افتاد؛ چرا که مسیحیان مشترکات اعتقادی بسیاری به خصوص در مسأله توحید میان خودشان و مسلمانان احساس می‌کردند. البته در قرآن یک دسته نقدهایی به باورداشت‌های مسیحی مانند تثلیث و اعتقاد به خداوندگی عیسی نبی؛ وارد شده‌بود اما در عین حال رابطه میان مسلمانان و مسیحیان تا اندازه‌ای بدون چالش و نزاع بود.
کد خبر: ۱۳۷۳۹۶۴
نویسنده مهراب صادق نیا - استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
هنگامی که مسیحیان در برابر دعوت پیامبر قانع نشدند، مباهله آخرین راه اثبات حقانیت پیامبر بود که باید اتفاق می‌افتاد و در قرآن کریم نیز روایت شده‌ است.
پیامبر اکرم با خاندان طاهرینش در این مباهله شرکت کردند و تقریبا یک مناظره اعتقادی شکل گرفت اما مناظره مبتنی بر دلیل و برهان منطقی نبود بلکه استدلال‌ها مبتنی بر ادله خداپرستانه بود، به این شکل که هرکدام از یک گروه در ادعای خود صادق نباشد، از سوی خدا به بلا گرفتار شود. امری که در این میان بسیار عجیب است، این است که ماجرا در سنت مسیحی روایت نشده و مسیحیان اشاره‌ای به این ماجرا نداشته‌اند. 
البته منکر آن نیز نیستند و این‌گونه نیست که گفته‌باشند به طور کل، این گفت‌وگو میان پیامبر اسلام و راهبان مسیحی در تاریخ اسلام رخ نداده‌است، منتهی اشاره‌ای نیز به اصل واقعه نداشتند. 
از این جالب توجه‌تر این که اساسا مباهله به عنوان یک سنت مناظره در منابع مسیحی نقل نشده و در سایر موارد به جز مباهله با پیامبر نیز وارد نشده‌است و نه به عنوان یک رویه مناظره میان ادیان و مذاهب و نه به عنوان یک اتفاق تاریخی؛ مباهله روایت نشده‌است. البته منابعی که اکنون در دست است، جزئیات گفت‌وگوها و مناظره‌های مسیحیان میان مسلمانان در زمان خلفای اموی و عباسی و نامه‌هایی که در آن زمان میان مسیحیان و مسلمانان رد و بدل می‌شد؛ روایت شده‌است. 
ترس از مباهله
ماجرای مباهله در منابع مسیحی روایت نشده‌است. این روایت نشدن مباهله از سوی مسیحیان دلایل مختلفی می‌تواند داشته‌باشد. می‌تواند یک حذف عمدی باشد و تعمدا این ماجرا از سوی مسیحیان روایت نشده چرا که ماجرای مباهله و تن ندادن بزرگان مسیحیت نجران، برای مسیحیان شکست بزرگی به شمار می‌آید. 
زیرا اگر بزرگان کلیسای نجران مانند پیامبر به باورداشت‌های خودشان راسخ می‌بودند، قاعدتا باید به این مبارزه تن می‌دادند و بدون ترس مباهله می‌کردند. اما همین که حاضر به مباهله نشدند، نشان می‌دهد تردیدهایی در اعتقادات‌شان داشتند.
در حقیقت مباهله یک تحدی و به مبارزه طلبیدن بود اما نه به شکل برهان و استدلال. به این شیوه که اگر شما چنان که می‌گویید، باور دارید و آن چنان که ادعا می‌کنید نیز در واقعیت حق هستید؛ به مباهله بیایید. 
وقتی به مباهله نیامدند یعنی در اعتقادات‌شان و حقیقت آن تردید داشتند و این‌که این ماجرا در منابع‌شان نقل نشده نشان دهنده صحت بر تردید آنهاست. این حذف، دلایل دیگری نیز می‌تواند داشته‌باشد که خوشبینانه‌ترین دلیل می‌تواند عمدی نبودن حذف ماجرای مباهله است و صرفا به دلیل کم‌اهمیت بودن ماجرا از منظرشان حذف شده‌است. اما به گمان بنده، با توجه به اهمیت مباهله در میان گفت‌وگوهای مسیحیان با مسلمانان؛ حذف شدن عمدی آن؛ بعید نیست به دلیل شکستی باشد که در ماجرای مباهله داشته‌اند و تمایلی به اشاره به این شکست نداشته‌ باشند.
به هرحال مباهله برای کشیشان مسیحی، قماری بود بر سر یک سنت دینی که آنها آورنده آن نبودند و در آنجا باید از آن سنت نیز دفاع می‌کردند.
 نیامدن پای مباهله نشان‌دهنده تردید بود و دقیقا به دلیل همین تردید در سنت‌ها هم می‌توان یکی دیگر از دلایل ذکر نشدن مباهله در منابع تاریخی سنت مسیحیت را حدس زد تا این تشکیک و تردید افشا نشود.
اثبات حقانیت اسلام
همچنین حضورنیافتن کشیشان مسیحی، نتیجه آن حقانیت پیامبر بود. چه مباهله انجام می‌شد و چه حالا که ترک شد و مسیحیان حضور نیافتند؛ نتیجه آن یکی است و آن، اثبات حقانیت اسلام است. اگر این مباهله ذکر می‌شد، معنایش دقیقا همین حقانیت اسلام و برحق نبودن سنت مسیحیت بود؛ چرا که اگر در منابع می‌آمد دقیقا همان معنایی رسانده می‌شد که اگر مباهله انجام می‌شد.
قرآن کریم وقتی نازل شد و اسلام آمد؛ پیامبر در گام نخست سعی داشت تا یهودیان و مسیحیان شبه جزیره را با خود همراه کند و قرآن کریم با ادبیاتی نازل شد که برای مسیحیان و یهودیان آشنا بود. اسلام سعی داشت به آنها بفهماند فاصله میان اسلام، مسیحیت و یهودیت کم است و اگر اختلافی اکنون وجود دارد دلیل آن دینداران هستند و نه اصل این سه دین. چراکه قرآن کریم مومنان را کسانی معرفی می‌کند که به پیامبران و کتب قبل از اسلام نیز ایمان دارند و اسلام وجه کامل شده مسیحیت و یهودیت است همچنین ما یک دین بیشتر نداریم و آن هم اسلام است. 
اسلام و قرآن در تلاش بود تا این مفاهیم را به یهودیان و مسیحیان القا کند که در این مسیر، مسیحیان همراهی و همدلی بیشتری با مسلمانان داشتند و گفت‌وگو و مناظراتی میان پیروان این دو دین بود اما این مناظره‌ها شبیه مناظره‌هایی بود که مسلمانان با خودشان داشتند یعنی فاصله حقیقت در مباحث کم بود. برای همین مباهله یگانه راهی بود که می‌توانست اتفاق بیفتد و این دو گروه دین‌دار یعنی مسیحیان و مسلمانان به وجهی از حقانیت برسند. با این اوصاف هنگامی که مسیحیان از انجام آن شانه خالی کردند، این امر را نشان داد که از آن تاریخ به بعد، مسیحیان وارد یک مواجهه سخت‌تر با اسلام و مسلمانان شدند. پس از آن، سعی کردند اسلام را انکار کنند، پیامبر و قرآن را نپذیرند و بر تمایزشان با مسلمانان پافشاری کنند. قاعدتا حذف مباهله یا ذکر نکردن آن در منابع مسیحی، به پافشاری و پررنگ کردن تمایز میان اعتقادات مسلمانان و مسیحیان بازمی‌گردد.

شک در باورها
مسیحیان وقتی صداقت پیامبر را دیدند، شک کردند. در مباهله دو دسته اعتقادی در تحدی بودند و یک طرف ماجرا پیامبر بود و طرف دیگر بزرگان کلیسای نجران. در یک طرف، چنان به اعتقادات خودشان ایمان داشتند که نزدیک‌ترین افراد خود را پای مباهله آوردند. یعنی خود پیامبر و اهل بیت. در طرف دیگر اما افراد متکثری بودند که حتی بنیانگذار دین مسیحیت نبودند، بلکه مفسران سنت مسیحیت در روزگارشان بودند. به همین دلیل آن جزمیت و اعتماد به عقاید در مسیحیان وجود ندارد و برهمین اساس به این مباهله تن نمی‌دهند. طبیعی است اگر مفسران همواره به اندازه آورندگان یک دین، ایمان و باور نداشته‌باشند، همواره گرفتار شک و تردید خواهندشد و احساس می‌کنند نکند فهم خودشان یا افرادی که باورهای سنت مسیحی براساس تفسیر آنها شکل گرفته، نادرست باشد.
 
منبع: ضمیمه مباهله روزنامه جام‌جم
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها