قصه «نجلا» با ارجاع به این رخداد به عنوان زیرمتن درام، داستانش را بسط داده و روایت میکند. قصهای که عشق را به اعتقاد و عقیده پیوند زده و در یک دیالکتیک دراماتیک صورتبندی میکند. به این شکل که نجلا با کمک عبد از مرز عبور کرده و به فرزند گمشدهاش در عراق میرسد. حالا سری دوم این سریال روایت همین سفر جستجوگرانه است. در واقع در «نجلا2» با سفری اودیسهوار مواجه هستیم که به یک عشق ریشهدار گره خورده و تجربهای از سفر به آفاق و انفس را صورتبندی میکند. سفری که قرار است هم محک عاشقی باشد و هم آزمون آدم بودن. آزمونی که قرار است در آن خامی پخته شود که سفر جوهره انسان را در دشواریها و تلخیها محک میزند و میپروراند. سفری زمینی که به سیرتی آسمانی و معنوی گره میخورد که رفتن به کربلا فقط سفر نیست، زیارت هم است. سفری نه صرفا در بیرون که به درون و ملاقات کردن با خویشتن خویش و این فرصتی برای عبد فراهم میکند تا خود را بهتر بشناسد.
قطعا «نجلا» را میتوان یکی از سریالهای زن محوری دانست که در حافظه تصویری و تاریخی مخاطب میماند. خاصه اینکه در اینجا با زنی محکم و با اراده مواجه هستیم که در عین عطوفتهای زنانهاش، زنی ضعیف نیست. احساسات قدرتمندی دارد، اما احساساتی نیست. جستجوگری و کنکاش برای پیدا کردن پسرش به او صلابت و جذبه قهرمانگونه میبخشد که میتواند در برابر جذبه مردانه عبد هماوردی کند. ضمن اینکه با زنی بومی، اما مدرن مواجه هستیم که فعالیت اجتماعی میکند و هویت شغلی دارد. پرستار بودن نجلا به تحکیم شخصیت او کمک زیادی کرده است. سریال «نجلا» توانسته قصه عاشقانه خود را به دل مخاطب خوش بنشاند و آن قلاب عاطفی با درام را به درستی گیر انداخته است. مخاطب در پی این قصه عاشقانه با آنها همراه شده و در مسیر تحولات درونی شخصیتها قرار میگیرد. کارگردان توانسته با درک درست از مخاطبشناسی ایرانی، نقطه عطف و کانونی خود را در یک موقعیت جذاب و پرکشش صورتبندی و او را نگران سرنوشت نجلا و عبد کند. آنچه در سری دوم این مجموعه در کانون توجه قرار میگیرد حضور عراقیها و مجاهدان عراقی و نیروهای نظامی و امنیتی رژیم بعثی و مواجه قهرمانهای قصه با آنها در یک موقعیت پر چالش است. به عبارت دیگر سویههای جنگی و مولفههای برساخته آن به یک قصه خانوادگی و عاشقانه اضافه میشود که هم بر پیچیدگی و معماییتر شدن آن میافزاید و هم تعلیق و التهابهای برآمده از آن موقعیت هیجانانگیزتر در برابر مخاطب قرار میدهد. حیف که در این میان بخشی از ارتباط حسی مخاطب با قصه به واسطه تغییر بازیگر «نجلا» کاسته میشود. با این حال «نجلای 2» درام عاشقانه متفاوتی را در بستر جنگ و فضای دفاع مقدسی خلق میکند که گویی حلقه وصل نمادینی بین «جنگ» و «عاشقی» به مثابه تجربه نبردی بیرونی و درونی است. شاید آنچه که این دو ساحت جنگ و عاشقی را در یک خوانش نمادین صورتبندی میکند سفر به کربلاست. سفری که رستگاری قهرمان قصه را باید در تجربه آن جستجو کرد.
رضا صائمی / منتقد سینما و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد