در یکی از آخرین درگیریهای منجر به قتل بر سر ارثیه که گزارش مفصل آن هفته پیش در روزنامه جامجم چاپ شد، یک مرد ۶۰ ساله، اهل روستای کیاپی شهرستان میاندورود که از مدتها پیش بر سر یک قطعه زمین کشاورزی با برادران و خواهران خود اختلاف پیدا کرده بود، با چهار خواهر خود که به زمین کشاورزی رفته و مشغول کشت و زرع بودند، درگیر شد و سه نفر از آنها را به گلوله بست. در این حادثه مرگبار، سه خواهر به قتل رسیدند. این هفته به مرور جنایتهایی پرداختیم که ارثیه، انگیزه آن است و ریشه و دلایلش را بررسی کردیم.
تعیین تکلیف ارثیه ۴۰میلیاردی با ۱۷ گلوله
مهرماه سال ۸۸، وقوع یک جنایت مرگبار دیگر در محله ولنجک تهران، پای پلیس را به ماجرا باز کرد. قتل بر سر ارثیه کلانی بود که به اعضای خانواده میرسید اما برای تقسیم آن اختلافاتی وجود داشت. مرد میانسال از مدتها پیش در فکر جنایت بود و سرانجام با کلت کمری، مادر، داماد، وکیل خانوادگی، نوه و رئیس شورای حلاختلاف محله خود را کشت.
نام قاتل حمیدرضا بود که مدتی میشد از آمریکا به ایران برگشته و میخواست تکلیف ارثیه ۴۰ میلیاردی پدرش را روشن کند. روز حادثه، رئیس شورای حلاختلاف محله، وکیل خانوادگی و دامادشان همراه دخترش با حمیدرضا بحث کردند اما بینتیجه تمام شد. ناگهان حمیدرضا اسنادی پیدا کرد که نشان میداد کل ارثیه به نام خواهرانش زدهشدهاست. حمیدرضا که عصبانی شده بود، از خانه خارج شد اما مدتی بعد با اسلحه برگشت و با شلیک ۱۷ گلوله، همه را کشت. چند دقیقه پس از این جنایت پلیس در محل حاضر شد.
قاتل ۵۷ ساله در بازجوییها گفت خانوادهام میخواستند اموالم را بالا بکشند و وقتی دیدم از طریق قانونی نمیتوانم به آن برسم، همه را کشتم.
گروگانگیری پس از قتل عام خانواگی
اول آذر امسال هم صدای شلیک گلوله، ناگهان ترس و وحشت را در محله عدل شیراز حاکم کرد. مردم وحشتزده از پنجره، شاهد قتلعام خونباری بودند که در یکی از خانهها در حال رخ دادن بود. برخی همسایهها با پلیس تماس گرفتند و درخواست کمککردند.
قاتل در حالیکه سلاحی به دست داشت، همراه دو گروگان خود از خانه خارج شد و از محل درگیری گریخت. هنوز چند دقیقهای از متواری شدن او نگذشته بود که خودروی پلیس در محل حاضر شد. به گفته سردار رهامبخش حبیبی، فرمانده انتظامی فارس پس از انجام بررسیهای اولیه، مشخص شد قاتل که داماد خانواده بود با سلاح کلاش پنج نفر از بستگان درجه یک همسرش شامل دو برادر زن، همسر، دختر و پسر برادر خانم خود را کشته و با گروگان گرفتن دو نفر از بستگان مقتولان پا به فرار گذاشته بود. این افراد بین ۳۵ تا ۶۰ سال داشتند.
محل اختفای قاتل خیلی زود توسط پلیس شناسایی شد. داماد آدمکش که فکر نمیکرد مخفیگاه او به این سرعت توسط پلیس شناسایی شود، شروع به تیراندازی به سمت پلیس کرد. درگیری و تیراندازی بین دو طرف، حدود یک ساعت ادامه داشت و پلیس موفق شد دو گروگان را سالم آزاد کند و قاتل ۵۵ساله نیز کشته شد.در ادامه مشخص شد این درگیری به دلیل اختلاف بر سر ارثیه رخ داده بود.
خواب آخر خواهرزاده
خیابان آزادی تهران، محل قتل خواهر و خواهرزادهای بود که قربانی زیادهخواهی دایی شدند. تقویم روزانه، تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۹۰ را نشان میداد. قتل به کلانتری ۱۴۸ انقلاب گزارش شد و پلیس به محل وقوع جنایت رفت. پس ازورود به محل، با جسد یک زن ۴۰ ساله و پسربچه چهارسالهاش روبهرو شد که بر اثر خفگی به قتل رسیده بودند.
پس از آغاز تحقیقات، مردی ۵۰ ساله به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد او قاتل خواهر و خواهرزادهاش است. پس از بررسی صحت و سقم این موضوع توسط پلیس، مرد میانسال دستگیر شد. متهم در بازجوییها گفت: «فکر میکردم خواهرم میخواهد ارثیه والدینم را بالا بکشد و برای همین او را تهدید به قتل کردم. روز حادثه خواهرم را با آرنجم و خواهرزادهام که خواب بود را با متکا خفه کردم.»
قتل ۲ برادر و مادر
در جدیدترین ماجرای درگیری بر سر ارثیه که اوایل آذر امسال و در ملایر رخ داد، یک مرد ۳۴ساله با استفاده از سلاح گرم، دو برادر ۴۹و ۵۱ساله خود را همراه مادر ۷۲سالهاش به قتل رساند و سپس پا به فرار گذاشت. براساس اعلام سرهنگ محمد باقر سلگی، فرمانده انتظامی شهرستان ملایر پس از وقوع این حادثه، پلیس تحقیقات خود را در این باره آغاز کرد. قاتل متواری شده بود و محل او مشخص نبود. پلیس نقاطی را که احتمال میداد قاتل به آنجا مراجعه کند،زیر نظر گرفت و در نهایت مخفیگاه قاتل در کمتر از یک ساعت شناسایی و دستگیر شد. او در بازجوییها به قتل سه نفر از اعضای خانواده خود اعتراف کرد و گفت به دلیل اختلافی که بهخاطر ارثیه با خانوادهاش داشت، آنها را به قتل رسانده است.
رسم نابرادری
اختلاف در تقسیم ارثیه در کرمانشاه نیز باعث قتل دو نفر شد. برادر بزرگتر خانوادهای کرمانشاهی از مدتها پیش با خواهر و برادر خود در مورد تقسیم ارثیه دچار اختلاف شده بود. پس از مدتی و در حالیکه خواهر و برادر تصور میکردند برادر بزرگترشان موضوع ارثیه را به فراموشی سپرده، اما حادثهای تلخ در حال شکل گرفتن بود.
روز ۱۸ تیرماه امسال، برادر بزرگتر با سلاح گرمی که داشت سراغ خواهر و برادر خودش در خانه رفت. خواهرزاده هشت سالهاش هم در خانه مشغول بازی بود. او با خواهر و برادرش دوباره در مورد ارثیه بحث و جدل کردند. اینبار برخلاف دفعات قبل، برادر بزرگتر تصمیم آخرش را گرفته بود. به گفته سرهنگ محمدرضا آمویی، معاون اجتماعی فرمانده انتظامی کرمانشاه، برادر بزرگتر که ۴۷ ساله بود با استفاده از سلاح کلت؛ برادر ۳۰ساله، خواهر ۳۵ ساله و خواهرزاده هشت سالهاش را به گلوله بست که در اثر تیراندازی خواهر و برادر جوان کشته شدند و خواهرزاده نیز در اثر اصابت گلوله زخمی و به بیمارستان منتقل شد.
مادیات حرف اول را میزند
تمام قتلهاییکه بر سر ارثیه رخ داده است، ریشه و مبنای اقتصادی دارد. براساس ذهنیت فکری بشریکه «پتریوم سوروکین» جامعهشناس آن را مطرح کرد، از قرن ۱۶ به بعد آنچه ذهنیت افراد را به تسخیر خود درآورد، اقتصاد و مادیات است. در دوران قرون وسطی، باورهای مذهبی و اعتقادات در شرایط بسیار قدرتمندی قرار داشت اما در حال حاضر اینطور نیست و اقتصاد و مادیات برای برخی افراد پررنگتر است. اقتصاد دیگر فقیر و غنی و خواهر و برادر و پدر و فرزندی نمیشناسد، هر که بیشتر دارد، بیشتر میخواهد؛ برای همین است که قاتل دست به اسلحه میبرد و اعضای خانوادهاش را به قتل میرساند. این خاصیت ذاتی اقتصاد است.
در واقع این خودرو، خانه، لباس و ... است که به افراد شخصیت میدهد و آنها را تعریف میکند. برخی انسانها و جوامع بشری چنین دیدگاهی دارند؛ بهطور مثال، پسری در اصفهان در حالیکه سوار بر خودروی مدل بالای خود بود، بینوایی را زیر گرفت و به قتل رساند. بعد هم خواهرش مدعی شد و گفت کشتم، دیهاش را میدهم؛ به همین راحتی. این پول و در واقع همان اقتصاد و مادیات است که اینطور قدرتش را به رخ همه میکشد. در چنین دنیایی، اصل مادیات بوده و از اول تاریخ نیز همینطور بوده است. در حال حاضر، دنیا، دنیای افراد بیتفاوت و بیاحساس است که بهصورت ربات درآمدهاند. چرا؟ چون اصل اقتصاد است.
در مورد این قتلها نیز همین مسأله حکمفرماست. در جاییکه ذهن را مادیات فراگرفته است، دیگر جای احساس و عشق و روابط خانوادگی نیست. در کنار اینها، مشکلات شخصیتی، مسائل روحی و روانی، کاهش اعتقادات و نوع تربیت خانوادگی همگی در شدت یافتن چنین بحرانهایی مؤثر است. برای همین، لازم است دولتها چه در ایران و چه در همان آمریکا، روح زندگی و معنویات را با محکمترکردن اعتقادات دینی در وجود افراد بدمند تا روح انسانی بیش از روح مادیگرایی در افراد نمایان شود.
نقش اول؛ ناهنجاری شخصیتی
ما نمیتوانیم به شکل انتزاعی به این قضیه نگاه کرده و ادعا کنیم اغلب قتلهای با منشأ ارثیه، ریشه اقتصادی دارد. تنها انگیزه مالی موجب قتل نمیشود. فردی که به دلیل ارثیه اقدام به قتل یک یا چند نفر ازا عضای خانواده میکند، بهطور قطع از نظر روانشناسی، دچار مشکلات روحی، روانی و شخصیتی بوده و در طول زندگی درگیر آسیبهای متعددی بودهاست که حالا به این شکل بسیار خشن و با گرفتن جان چند انسان خود را نشان میدهد. اگر چنین شخصی را از نظر روانشناختی بررسی کنید، میبینید که آستانه تحمل و سطح مدارا در او کاهش پیدا کرده و برای همین دست به چنین اقدام جنونآمیزی میزند.
در واقع میتوان اینطور گفت که بحث مالی و ارثیه، جرقهای است که به انبار باروت فرد میافتد و به نتیجه فاجعهبار منجر میشود. این در حالی است که اگر شخصی از تعادل روحی برخوردار باشد، مسأله ارث و اختلاف مالی را به شکل منطقی و دوستانه حل میکند نه با توسل به خشونت و سلاح گرم یا سرد. ضمن اینکه متاسفانه سلاح گرم بهراحتی از مرزها وارد کشور شده و بهراحتی در میان برخی افراد خرید و فروش میشود.
فردی که از سلاح گرم برای قتل اعضای خانوادهاش استفاده میکند، در واقع از قبل تصمیم خود را برای ارتکاب جنایت گرفته است و میخواهد با قتل آنها کار را یکسره کند، درحالیکه اگر با چاقو اقدام به قتل کند، ممکن است پس از جنایت، افراد فوت نکنند و زنده بمانند اما قاتل در جنایت مسلحانه میخواهد افراد و کسانی که در بحث مالی ذینفع هستند، از بین ببرد و برای همین سراغ سلاح گرم میرود تا نیت خود را به فعلیت برساند.
اگر از ابعاد دیگر بخواهیم موضوع را بررسی کنیم، مشکلات عدیده اقتصادی، تورم، فقر، معضلات فرهنگی، نداشتن شغل و درآمد مناسب برای امرار معاش و گذران زندگی، ناامیدی نسبت به بهبود شرایط، معضل اعتیاد و بسیاری مسائل دیگر باعث شده تا برخی افراد که از مشکلات شخصیتی و روانی رنج میبرند، به این نتیجه برسند که چارهای جز ارتکاب جرم و بهطور مثال قتل ندارند و بههمین دلیل، آمار جرایم ارتکابی افزایش پیدا میکند. بهطور طبیعی، هر چه موانع و مشکلات کمتر شود، مردم آموزش ببینند و دغدغه تأمین آینده و معیشت خود را نداشته باشد، بهطور قطع اگر میزان آمار صفر هم نشود اما بهطور محسوسی کاهش پیدا میکند. در واقع این وظیفه دولت است که عزم خود را جزم کرده و موانع و مشکلات را از سر راه مردم بردارد؛ ضمن اینکه در بحث دسترسی به سلاح، تنها نظارت دولت نمیتواند مشکلگشا باشد. همانطورکه اشاره کردم اگر علل و انگیزههای ارتکاب جرم کاهش پیدا کند، دیگر هیچکسی دنبال تأمین سلاح گرم نمیرود. فردی دنبال سلاح گرم میرود که ناامید و نگران آینده است و از طرف دیگر، خود نیز دچار مشکلات روحی و شخصیتی است و مجموع این عوامل، جنایت را رقم میزند. پس باید عوامل نامساعدکننده شرایط را رفع و رجوع کرد تا شاهد وقوع چنین جنایتهای مرگباری نباشیم.
لیلا حسین زاده - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد