به گزارش
جام جم آنلاین، روزنامه جام جم در این باره نوشت: در تازهترین نشانه از این اتفاق تلخ، مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی گفته در پناهگاه حیات وحش نایبندان و تنها در یک دره ۶ لاشه کل و بز مشاهده شده که به دلیل گرسنگی تلف شدهاند؛ علفخوارانی که اغلب بالای ۹ سال داشتهاند. این موضوع محدود به این منطقه نیست و از حیات وحش در لارستان و ایلام گرفته تا یزد و اصفهان و سیستان و بلوچستان گرفتار خشکسالی شده است.
ایجاد پویشهای تهیه علوفه نیز در یک دهه اخیر تنها نقش مسکن را داشته است نه راهکار و چارهای اساسی، چون به گواه آمارهای رسمی، خشکسالی باعث شده علوفه قابل برداشت در کشور نسبت به میانگین بلند مدت آن تا ۴۰درصد کاهش پیدا کند. رویه کاملا عیان است؛ آبی نیست و بارشها کم شده است، تغییرات اقلیمی و استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی و از میان رفتن منابع پایه باعث از بین رفتن پوشش گیاهی دشتها شده و خوراکی برای حیات وحش باقی نمانده است. آهوان سرگردان در پی غذا برای زندهمانی همه خطرات را به جان خریده و به حاشیه مزارع میآیند و ماهیان لارستان در گل و لای باقیمانده از تالابها جان میدهند.
دشتهای خالی از حیات
یک پایش هشت ساعته توسط مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی از پناهگاه حیات وحش نایبندان طبس نتایج تلخی به همراه داشته است، پناهگاهی که به باور کارشناسان یکی از بکرترین زیستگاههای کشور به لحاظ تعارضات و ورود دام اهلی است، اما حالا خشکسالیهای طولانیمدت در کنار تغییر اقلیم سبب از بین رفتن بخش عمدهای از پوشش گیاهی این پناهگاه وسیع شده است.
حاصل این پایش مشاهده لاشه ۶ کل و بز تنها در یک دره از این منطقه وسیع بوده است، حیواناتی که گمان میرود به دلیل نبود علوفه و گرسنگی تلف شده باشند. امروز مهمترین عامل تهدید حیات وحش ایران، خشکسالی است چرا که تداوم و استمرار خشکسالی در سالهای اخیر منجر به ایجاد محدودیت در منابع غذایی حیات وحش بهویژه برای گوشتخواران و گربهسانان شده است. عیسی کلانتری رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست هم مهمترین مشکل حیاتوحش ایران را از «دست دادن خوراک به دلیل خشکسالی و کمآبی» دانسته و گفته بود: «اگر علفی نباشد شکاری برای حیوان گوشتخوار نخواهد بود.
وقتی علف نباشد جمعیت حیوان علفخوار مانند خرگوش، جبیر و… کاهش مییابد و به همینترتیب حیوان گوشتخوار نیز گرسنه خواهد ماند.» آمارهای منفی ایران در این حوزه بسیار است، خروجی این آمارها به مفهوم خلوتتر شدن دشتهای این سرزمین از هر گونه حیات وحش است. طی دو دهه اخیر ۴۵ میلیارد مترمکعب از آبهای تجدیدپذیر کم شده، میزان بارشها در کشور به کمتر از ۲۰۰ میلیمتر رسیده و این در حالی است که سال آبی تازه نیز با خبرهای ناگواری مانند پاییز کم بارش شروع شده است.
کوچ برای غذا
اولین پیامد تداوم خشکسالیها برای جمعیت حیات وحش مناطق مختلف ایران ترک زیستگاه از سوی این حیوانات است. این مهاجرت هم پیامدهای بسیاری در پی دارد و باعث برهم خوردن چرخه زیستی در این زیستگاهها میشود. افشین علیزاده، عضو هیات علمی دانشگاه تهران به جامجم میگوید: «مهاجرت گونههای جانوری سبب مرگ تدریجی گونههای ضعیف به علت بر هم خوردن چرخه زنجیرهای غذایی میشود.» آنطور که این کارشناس حیات وحش میگوید تداوم این وضعیت، سبب تغییر اکوسیستم و اجبار گونهها به مهاجرت از مناطق شده و آنهایی که امکان مهاجرت طولانی مدت را ندارند نیز محکوم به فنا و مرگ تدریجی هستند.
خشکسالی شکار میکند
مهاجرت گونههای جانوری به دلیل نبودن علوفه و غذا برای همه آنها امکانپذیر نیست، حتی آن تعدادی هم که موفق به کوچ برای یافتن آب و غذا میشوند مخاطرات بسیاری را به جان خریدهاند. اصلیترین تهدید این گونهها در پی مهاجرت، شکار است. مسوولان بسیاری طی چند سال اخیر به شکارچیان هشدار دادهاند که به دلیل این مهاجرتها اگر شکاری صورت بگیرد با آن برخورد قانونی میشود. اما آنچه آشکار است اینکه خشکسالی نه فقط باعث کاهش تراز آب در اکوسیستمهای آبی شده، بلکه عملا حیوانات تشنه را به حاشیه روستاها کشانده و بساط شکار آنها را پررونق کرده است.
هفتخوان مرگآور و هولناک رسیدن به غذا برای حیات وحش در پی خشکسالیها ادامه دارد و پیامدهای ناگوار این اتفاق تنها محدود به فصل گرما و اوج بیآبی و تامین غذا نیست، بلکه بسیاری از این گونهها به دلیل این اتفاق با کاهش چشمگیر زاد و ولد رو به رو میشوند. در خارتوران سمنان آنطور که مسوولان میگویند خسارت خشکسالیها به منابع طبیعی آنقدر بوده که «کاهش زاد و ولد حیات وحش را میتوان به چشم هم دید». این تازه شرایط آن دسته از حیواناتی است که توانایی مهاجرت دارند.
بسیاری از گونهها اساسا کوچرو نیستند و شرایط زیستگاهیشان وابسته به منابع آبی است و پرندگان بسیاری شامل این دسته هستند. پستانداران دیگری هم هستند که به دلیل نبود علوفه دچار بیماریهای مزمن میشوند و خود شیوع این بیماری میتواند تهدید مهمی بر جان دیگر گونهها باشد. از سوی دیگر بسیاری از گونههای جانوری از پوشش گیاهی به عنوان پناه استفاده میکنند که از بین رفتن این پوشش باعث کاهش امنیت حیوانات هم میشود.
چه باید کرد؟
گرم شدن کره زمین یکی از تبعات تغییرات اقلیمی است، این گرم شدن باعث بارانهای سیلآسا یا خشکسالیهای بسیاری شده است. خشکسالیهایی که بسیاری از زیستگاهها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و باعث مهاجرت حیات وحش برای یافتن غذا میشود. افشین علیزاده معتقد است جانورانی که توانایی کمتری دارند در این میان سعی میکنند به زیستگاههای مشابه زیستگاه اصلی خود بروند.
آنطور که این عضو هیات علمی دانشگاه تهران به جامجم میگوید این مهاجرتها به دو صورت است، در کوتاهمدت این مهاجرتها به صورت عمودی صورت میگیرد یعنی به سمت ارتفاعات میروند، زیرا در آنجا رطوبت بیشتر و دما کمتر است و البته منابع غذایی بیشتری هم وجود دارد. حیات وحش در درازمدت به عرضهای شمالیتر کوچ میکند جایی که شرایط مناسبتر است. این مساله در رابطه با خشکسالیهای اخیر ایران هم صدق میکند، به عنوان مثال آهوان، قوچ و میش و مخصوصا کل و بز گدار میکنند، اما متاسفانه به دلیل جادهکشیهای بسیار و شهرکسازیهای بیرویه این زیستگاهها تکه تکه شده است.
افشین علیزاده میافزاید: «همه این عوامل باعث ایجاد مخاطرات بسیاری برای آنهاست. حجم قابل توجه تصادفات جادهای نشانه آشکار این مخاطرات است. ۱۳ گور در فاصله تنها ۴ سال به دلیل تصادفات جادهای تلف شدند. گونههایی که امکان مهاجرت ندارند هم با تهدید مهمتری به نام خشکسالی رو به رو هستند. گسترش جادهها، تغییرات اقلیمی و مداخلات انسانی به همراه خشکسالیها تهدیدگر اصلی جان حیات وحش در ایران است.»، اما این شرح پرغصه اتفاقی است که حالا چند سالی است در حال وقوع است، سوال این است که چه راهکاری برای مهار این وضعیت وجود دارد؟ این کارشناس حیات وحش میگوید: «در بلندمدت میشود با راهکارهایی همچون اهمیت دادن به آبخوانداری و مدیریت اراضی به نتایج بهتری رسید. اینکه بتوانیم حداکثر استفاده را از سیلاب کنیم از جمله زیرمجموعه این راهکارهای بلندمدت است.»، اما آنچه مدیریت در این حوزه در چند سال اخیر نشان میدهد موید این است که بهایی به دانش آبخیزداری در این حوزه داده نشده است.
هر چند افشین علیزاده معتقد است همه این اتفاقات ناشی از سوءمدیریت نیست. او به جامجم میگوید: «متاسفانه در حال حاضر آبخیزداری هم به نفع انسان صورت میگیرد، عموما این دانش در مکانهایی که سیلاب اتفاق میافتد یا جایی که نیاز به آبهای زیرزمینی و احیای چشمههاست اجرا میشود. اما در نایبندان آبخوانداری نمیشود، چراکه در مناطق حفاظتشده عموما از روشهای کوتاهمدت استفاده میشود.»