به گزارش جام جم آنلاین گیلان،نیمه دهه ۷۰ یکی از جذاب ترین روزهای تلویزیون برای بچه ها بود؛ روزهایی که بچه های یک مدرسه شبانه روزی معروف در دل روستاهای گیلان با مشکلات مختلف تلاش داشتند راوی زندگی و زمانه خود باشند. یادتان آمد کدام قصه و کدام روزها را می گوییم؟ سریال بچه های مدرسه همت را می گوییم که به کارگردانی رضا میرکریمی و با بازی مهران رجبی، مسعود جدی، محرم بسیم، سیدوحید حسینی، سیدسجاد حسینی، کاظم سفیدبازی و چند چهره نوجوان دیگر در سال ۷۵ روی آنتن شبکه دوی سیما رفت. حالا اما باگذشت ۲۵سال از پخش این سریال، ماجراهای به یاد ماندنی مدرسه همت به یکی از نوستالوژی های بچه های دهه ۶۰ تبدیل شده و هنوز خیلی ها آن را به یاد دارند و تا اسم این سریال را می شنوند، یاد خاطرات آن روزها می افتند. ما هم در ادامه این گزارش به بهانه همه این خاطرات دوباره سراغ بچه های همت رفتیم تا از ماجرای شکل گیری آن و جریانی که باعث شد همچنان خیلی ها با شنیدن اسم آن لبخند روی لب شان بیاید، جویا شویم.
تهیه کننده این سریال رسول بابارضا در گفت وگویی که داشتیم درباره دلیل ساخت این اثر در آن سال ها می گوید: در آن زمان بیشترین تعداد از تولیدات قابل اعتنا در حوزه فیلم کودک و نوجوان به موضوعات فقر و زیست اجتماعی کودکان در وضعیت نامطلوب یا بحرانی می پرداخت. مکان های مورد انتخاب برای فیلمسازان بیشتر لوکیشن هایی بود که تصویری از فلاکت جامعه ایرانی را به نمایش می گذاشت.
وی افزود: آقای میرکریمی و به خصوص آقای عسگرپور با مرحوم سرهنگی پروژه ای را برای نمایش و پخش فیلم های کودک و نوجوان در خارج از کشور به ویژه جشنواره دنبال می کردند و مشغول تولید مجموعه ای به نام بچه های سرزمین ایران بودند. در همان زمان متوجه شدیم که بیشتر فیلم هایی که از بچه های سرزمین ایران به نمایش می گذارند در شان کشورمان نیست، همچنین فیلم های منتخبی که از ایران به جشنواره ها راه پیدا کرده اند هم با همین مضمون ند و از همین رو تاثیر خوبی در قضاوت دیگران نسبت به کشور ندارند.
تهیه کننده سریال بچه های همت ادامه داد: از این رو در بحث ها و گفت وگوها به این نتیجه رسیدیم که باید بهانه ای برای نمایش زیبایی های ایران و زندگی عزتمند کودکان حتی فقیر پیدا کنیم و برای این کار از خیلی ها مشورت گرفتیم که الان یادم نیست.سرانجام به فضایی که دیدید رسیدیم تا در کنار همه مسائلی که وجود دارد، از شخصیت و واقعیت هایی که خیلی وقت ها نادیده گرفته شده، بگوییم. دست آخر برای این جریان ما یک لوکیشن با مختصات آموزشگاه شبانه روزی و تعدادی از بچه هایی را که در آنجا مشغول به تحصیل بودند، در نظر گرفتیم.
زیار مرکز دهستان اشکور سفلی در فاصله ۴۰ کیلومتری رودسر در شرق استان گیلان است. روستایی با جاذبه های گردشگری بسیار که تابستان و بهارش یکی از بهترین فصول سال برای بازدید از آن است. این روستا پس از آغاز ضبط سریال به یکی از مقاصد گردشگری تبدیل شد. به سراغ یکی از اهالی روستا رفتیم و از وضعیت حال حاضر این منطقه پرسیدیم. محمدی از اهالی روستای زیار می گوید: این سریال باعث شد گردشگران زیادی برای دیدن این مدرسه و منطقه به این روستا بیایند. مدرسه همچنان به عنوان مدرسه شبانه روزی منطقه مورد استفاده روستاهای محروم مجاور است. مردمان فوق العاده صاف و صادق که دستشان از همه جا کوتاه است، زبان گویا ندارند که حداقل نیازهای زندگی را طلب کنند. وی ادامه داد: خواسته مردمان این دیار چیز زیادی نیست. اینها نه ریل قطار می خواهند نه باند فرودگاه، ولی داشتن یک آب سالم، یک راه دسترسی آسفالته و برق فکر نکنم خواسته زیادی باشد که متاسفانه هنوز برایشان فراهم نشده است. در حال حاضر به دلیل کاهش چشمگیر دانش آموز و تعطیلی مدارس به علت کرونا ، مدرسه تبدیل به مهمانپذیر شده است.
همچنین در بخش دیگری از این گزارش و مرور، از اهالی فرهنگ و هنر گیلان به خصوص شرق گیلان نقش سریال مدرسه همت را در جهت ارتقای فرهنگ و سینما جویا شدیم. چراکه به هرحال تصویربردای چنین سریالی می تواند باعث شود مردم آن منطقه بیشتر از قبل به دنیای تازه ای که دور و اطرافشان شکل گرفته توجه کنند و به همین واسطه با هنر هم بیشتر آشنا شوند.
محمدامین از هنرمندان شرق گیلان در این خصوص و تاثیری که از نظر فرهنگی بعد از مدرسه همت ایجاد شده است، گفت: در آن زمان کمتر به بازیگران بومی در تهیه سریال ها توجه می شد. این سریال علاوه بر توجه به محرومیت های منطقه توانست به نوجوانان مستعد منطقه هم اعتبار ببخشد. این سریال و دیگر سریال هایی که در آن زمان در گیلان ساخته و از شبکه های سراسری پخش شد، توانست شوق و اشتیاق جوانان بومی گیلان را برای حضور در عرصه های فرهنگی و بازیگری برانگیزد.
سریال بچه های همت جذابیت های خاص خودش را داشت، مثل بازیگرانی که عمدتا نوجوان بودند و لوکیشن های بکری که خیلی ها هنوز نام اصلی آن را نمی دانند. روستای «زیار رودسر» همان محل است که امروز هم یادآور ساعت ها ضبط برنامه سریال بچه های همت است. اتفاقی که شنیدن از آن لطف خودش را دارد و ما هم به همین دلیل سراغ اهالی این روستا و چند نفر از بازیگران این سریال رفتیم.
بسیاری نام سیدمحمد پرتو را در سریال بچه های مدرسه همت به خاطر دارند؛ بازیگری که فرزند شهید بود. علی رمضانی متولد ۱۳۶۳ و از ساکنان روستای زیار رودسر است. او ماجرای ضبط و حضور در این سریال را برایمان تعریف کرد، جریانی که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.
خاطرات متعددی از آن فیلم برایم به یادگار ماند، در ۱۲سالگی، اوج ثبت و ضبط وقایع به وجود آمده در دوران زندگی هر شخص هست و من با بازی در این سریال بسیاری از صحنه های آن را به خاطر دارم. انتخاب من به عنوان بازیگر هم به این صورت بود که ما به همان مدرسه می رفتیم. وقتی طبق فیلمنامه، آقای میرکریمی منطقه ما را انتخاب کردند، در روزی که مدرسه بودیم از بین ۲۰۰دانش آموزی که آنجا تست گرفتند، در نهایت به ۱۵نفر رسیدند.
خاطره بازی: یادم است یک روز گرم تابستانی برای شنا به رودخانه پایین مدرسه رفتیم، ما هم زیاد شنا بلد نبودیم. با بازیگوشی و شیطنت و شوخی یکی از بچه ها داخل آب افتادم.دقیقا جایی که حدود ۴متر عمق داشت. از آن لحظه دیگر چیزی یادم نمی آید و زمانی که به هوش آمدم دیدم چند نفر بالای سرم هستند و تلاش می کنند من را به هوش بیاورند.بعدها شنیدم اگر مهران رجبی عزیز نبود شاید همه چیز تمام می شد. او بود که نجاتم داد.
در کل من خاطرات تلخ و شیرین زیادی را به یاد دارم. یک روز برای ضبط قسمت اول قرار بود پشت سر اسب راه بیفتم تا به مدرسه شبانه روزی بروم. ناگهان آن اسب چنان لگدی به من زد که کلی درد کشیدم و هنوز یاد آن درد هستم.
به نام گیلان برای ایران: مدیریت آقای میرکریمی فوق العاده بود و زمانی اهمیت کار برای ما بیشتر نمود پیدا کرد که فکر کردیم سریالی با حال و هوای گیلان فقط در استان های شمالی طرفدار دارد؛ اما بعد از گذشت ۲۵سال هنوز هم به استان های دیگر می روم مرا به خاطر این فیلم می شناسند و ابراز لطف دارند.
ادامه دنیای بازیگری: در خصوص ادامه بازیگری خودم و دیگر بازیگران سریال هم باید بگویم تا جایی که می دانم فقط مهران رجبی که اولین فیلمش با ما بود از بین بازیگران این گروه کارشان را در این فضا ادامه دادند و درخشیدند. البته آقای حسین عابدینی که نقش بیوک قهرمان تپه را داشت هم در فضای هنری همچنان مشغول هستند.
درخواست میرکریمی برای ادامه: یادم هست همان زمان آقای میرکریمی به منزل ما آمدند و درخواست کردند بازیگری را ادامه دهم که به دلایلی نشد. آن زمان در منطقه ما برق نبود و اصلا فکر بازیگری هم در سرمان وجود نداشت. پدرم مخالفت کرد و گفت: بچه من نیازی به کار کردن در شهر ندارد. الان خدا را شکر با همکاری دوستانم شرکتی تاسیس کرده ایم و مشغول به کار هستیم.
گلایه مندی از مهران رجبی: چند وقت پیش به ذهنم رسید یک گروه در یکی از شبکه های اجتماعی تشکیل دهیم که تمام بچه های آن فیلم را دور هم جمع کنیم. الان آن گروه راه اندازی شده و کم و بیش از حال هم با خبریم، حتی مهران رجبی هم در گروه بودند و انتظار داشتیم آقای رجبی که با این فیلم معروف شد، بچه ها را بیشتر مورد لطف قرار دهند اما متاسفانه خیلی زود جمع ما را ترک کردند که باعث ناراحتی بچه ها شد. خود من هم به شخصه به دلیل آن همه مدت همکاری، انتظار بیشتری از آقای رجبی داشتم.
تهیه و تنظیم : مهدی شریعت ناصری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد