اسرائیل و آمریکا سالها زمان و میلیاردها دلار هزینه میکردند تا جغرافیای مقاومت علیه صهیونیسم را کنترل کنند. هیچ وقت هم توفیق کامل نداشتند.
تغییر دیدگاه آنها در نوع مبارزه و کنترل، منجر به ظهور القاعده و داعش شد. یادمان نمیرود که همه اینها سابقه وجود به القاعده و طالبان در افغانستان میبرند.
القصه با وجود گروههایی مثل داعش که به مرز سیاسی معتقد نیستند و نقطه تماس جنگ را مرز قلمداد میکنند، تمام توان جبههای که میتوانست علیه اسرائیل باشد، مصروف رفع داعش شد.
حالا بعد از جراحی این غده سرطانی نگاه کنیم به جغرافیای مقاومت: سوریه، عراق و لبنان. این کشورها سالهای سال از پیشرفت عقب ماندند. نتیجه این جنگ نیابتی که آمریکا مثل بازیهای رایانهای بیرون از معرکه نشستهبود و با هزینههای بسیار اندک کنترلش میکرد، این بود که جان و مال نیروهای ایرانی ، عراقی، سوری و لبنانی درگیر گروهی بیسرزمین به نام داعش شد.
در نبرد بوکمال وقتی بالگردهای آمریکایی باقیمانده سران و نیروهای داعش را از عرض رودخانه فرات فراری میدادند، برایم مثل روز روشن بود که شاخههای این درخت سرتاسر زیان، در جغرافیایی دیگر قلمه خواهد خورد.
حالا اگر درگیری با داعش در عراق و سوریه مزاحمتهایی برای اسرائیل داشت، این بار ظهور نیروهای تندرو در افغانستان دیگر این مزاحمت را هم نخواهدداشت. حالا زمینه ظهور و انتقال باقیمانده نیروهای داعش و مانند داعش باعث نگرانی روسیه خواهدشد و چین و البته ایران.
آمریکا ظاهرا صحنه را ترک کرد. هزینههایش را به حداقل رساند. حالا فقط با دمیدن در اختلافات قومی و ریشهدار و پخش کردن سلاح در افغانستان، این بار غرب ایران را ناامن میکند و ما باید تاوان این ناامنی را بدهیم. هزینهتراشی آمریکا در جغرافیای مقاومت و تشیع، اینبار در جغرافیای تمدن فارسی و زیر پرچم طالبان شکل خواهدگرفت، هرچند سخنگوهای به روز شده این جماعت بگویند با همسایگان کاری ندارند. آیا بوی فتنه آمریکایی به مشام نمیرسد که دارد سرزمین و جغرافیای جدید و پیچیدهای برای تفکر داعشی فراهم میکند؟
مهدی قزلی - نویسنده / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد