چه آن زمان كه 17ساله بود و به كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان پیوست و شروع به كار عروسكی كرد و چه آن زمان كه وارد دانشگاه شد و چه زمانی كه بهعنوان یك آدم حرفهای به تلویزیون و سینما پیوست و بهترین فیلمها و سریالها را ساخت و میسازد.
از زمانی كه مدرسه موش ها و خونه مادربزرگه را برای مخاطب كودك و نوجوان و بچههای دهه شصتی ساخته، حدود 40سال میگذرد و هنوز هم بچههای آن دهه كه حالا بزرگشدهاند و خودشان پدر و مادرند، با دیدن این آثار كیف میكنند و ترانهها و موسیقی آنها را از حفظند و گاهی زمزمه میكنند و بازهم لذت میبرند.
برومند هنوز هم مانند یك جوان كار میكند و آثاری میسازد كه به دل مردم مینشیند و آن را تماشا میكنند و بهخاطر میسپرند.
برومند خودش بچه ندارد اما با آثارش نشان داده همه بچهها در هر سال و دههای كه متولد شوند، فرزند او هستند.درست مثل نام یكی از سریالهایش كه « همه فرزندان من» نام داشت.
آبان 94 با برومند گفتوگو كردم و با اجازه خودش یك سؤال خصوصی از او پرسیدم؛ چرا ازدواج نكردید؟ با خنده گفت:«منو كسی نگرفت! هر كس منو دید با خواهرم ازدواج كرد. من ازدواج نكردم اما این اتفاق به این معنا نیست كه ازدواج خوب نیست. ازدواج خیلی خوب است بهشرط اینكه زن و مرد به یكدیگر متعهد باشند. باید از «من» عبور كنند و «ما» شوند. باید به وصلت احترام بگذارند. وقتی میشنوم ازدواجی به طلاق منجر شده، خیلی ناراحت میشوم بهخصوص برای زوجهایی كه بچه دارند. نهاد خانواده خیلی برایم ارزشمند است،چون شرایط كار و زندگیام ایجاب میكرد یكی را انتخاب كنم و كارم را انتخاب كردم. اگر ازدواج میكردم، مهمترین چیز برایم خانواده بود.»
برومند دیروز 70سالگی را تمام كرد. این در حالی است كه او این روزها مشغول ساخت سریال «مجتمع مسكونی کلیله و دمنه» برای شبكه نمایش خانگی است.درست مثل 53سال قبل كه وارد كانون شد پر از انرژی و پر از خلاقیت.با دو نفر از دوستان و همكاران قدیمیاش همصحبت شدم تا به مناسبت سالروز تولدش از این كارگردان ماندگار برایمان بگویند.
مریم سعادت: 40 سال است با هم دوستیم
«من همكاریام را با خانم برومند از «مدرسه موشها» شروع كردم.عروسكگردان بودم و تعدادی از عروسكها را طراحی كردم و آنها را ساختم.بعد در سریال «خونه مادربزرگه» هم عروسكگردان بودم و هم گوینده عروسكی كه بهجای یكی از جوجهها صحبت میكردم.الان هم در راهم و میروم سر صحنه سریال جدیدش، مجتمع مسكونی کلیلهودمنه.در این سریال هم بازی میكنم اما نمیگویم چه نقشی دارم.جدا از همكاری، ما 40سال است با هم دوستیم. دوستی بسیار عمیق.خانم برومند وقتی با یكی دست دوستی میدهد، محال است او را رها كند.او همیشه در دسترس دوستانش است؛درگرفتاری،مشكلات و در شادیها.در قلب او همیشه روی من باز بوده و هست.افرادی كه در گروههای فیلمسازی و سریالسازی فعالند، معمولا در زمان كار و تصویربرداری با هم دوست هستند و بعد از پایان كار این دوستی تمام میشود تا كار بعد كه معلوم نیست چه زمانی باشد ولی ما چند نفریم كه در رأسمان خانم برومند قرار دارد. سالهاست با هم كار میكنیم اما دوستی ما با پایان كار تمام نمیشود و در بیرون از فضای كار باز هم دوستیم و رفتوآمد داریم.معرفت و مرام خانم برومند زبانزد عام و خاص است و من این را با همه وجودم حس كردهام.میگویید كارها و آثار خانم برومند ماندگار است و چند نسل از آنها خاطره دارند.دلیلش خلاقیت و جدی بودن خانم برومند در كار است.مخاطب كودك برایش جدی است و باور دارد برای این گروه سنی باید بهترین آثار تولید شود.كار عروسكی برایش اهمیت دارد و میگوید میتوان بهترین كارها را با عروسكها ساخت و سالهاست همین كار را میكند.سر كار كه میآید، سرشار از انرژی و خلاقیت است. این انرژی و خوشاخلاقی را به همه گروه منتقل میكند و نتیجهاش میشود كارهایی كه پر از شادی و انرژیاند و ماندگار میشوند.برخی میگویند خانم برومند سختگیر است. بله! بسیار هم سختگیر است.از خواسته و چیزی كه میخواهد كوتاه نمیآید كه اگر میآمد بهترین آثار چهار دهه اخیر را نمیساخت.منضبط است؛ بله كه اگر نبود، گروه بانظم و انرژی كار نمیكردند و نتیجه عالی نمیشد.خانم برومند یكی از بهترین دوستان من و یكی از خلاقترین و بهترین كارگردانان است و من خوشبختم كه یكی از همراهان او هستم.
بهرام دهقانیار: به جوانها اعتماد میکند
مجموعه عروسكی خونه مادربزرگه؛ خاطره جمعی چند نسل.با همان شعر و موسیقی تیتراژ اولیه:« خونه مادربزرگه هزار تا قصه داره / خونه مادربزرگه شادی و غصه داره... / دل وقتی مهربونه، شادی میاد میمونه/خوشبختی از رو دیوار، سر میكشه تو خونه...»
خونه مادربزرگه یكی از ماندگارترین و دوستداشتنیترین كارهای مرضیه برومند كه آهنگسازی آن بهعهده بهرام دهقانیار بوده.
این آهنگساز كه اینروزها مشغول ساخت موسیقی برای سریال مجتمع مسكونی کلیلهودمنه است درباره همكاریاش با مرضیه برومند و خونه مادربزرگه میگوید:« 20سالم بود و تازه از سربازی آمده بودم كه از طریق خانم مریم سعادت به خانم برومند معرفی شدم.به استودیوی من آمدند و فیلمنامه، شعرها و ترانههایی را كه برای موسیقی كار در نظر گرفته بودند به من دادند و همانجا تمی كه به ذهنم رسیده بود را با پیانو برای خانم برومند اجرا كردم و ایشان پسندیدند و قرار شد كار را بسازم. خانم برومند موسیقی ، تم و ریتم را خوب میشناسد و به حسش اعتماد میكند و اگر موسیقی ساخته شده با حس او منطبق باشد، كار را میپذیرد.خانم برومند در زمان انتخاب عوامل سازنده بسیار دقیق است و میداند وقتی فردی را انتخاب میكند از او چه انتظاراتی باید داشته باشد و همان را از او میخواهد.بعد از خونه مادربزرگه در چند كار دیگر با هم همكاری كردیم، چون به این نتیجه رسیدیم كه حرف و انتظار یكدیگر را درك میكنیم و نظراتمان در نقطهای بر هم منطبق میشود.زمانی كه موسیقی خونه مادربزرگه را ساختم دوران جنگ بود و روحیه مردم بهخصوص كودكان بسیار حساس، شكننده و خسته بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم این موسیقی تا جاییكه میتواند شاد و امیدبخش باشد که روحیه مخاطبانش را شاد كند و خوشبختانه به نتیجه دلخواه نیز رسیدیم و موسیقی این كار مثل خود اثر در ذهن مردم ماندگار و به خاطره جمعی و نوستالژیك دهه شصتیها تبدیل شد.»
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد