دستورالعمل‌های لازم برای به ابتذال کشاندن هنر و ادبیات

کافه‌های اینستاگرامی، بایدها و نبایدها

کد خبر: ۱۳۱۶۴۹۷

به گزارش جام جم آنلاین، سال92بود که مجتبی آمده بود محل کارم که سری بزند و چایی بنوشیم. تازه یک گوشی سونی خریده بودم و دوربین بدی نداشت. من هم کرم عکاسی افتاده بود به جانم و از در و دیوار عکس می‌گرفتم. مجتبی سواد عکسی‌اش بد نبود. چندتایی عکس‌های تازه‌ام را نشانش دادم که چیزکی بگوید و یاد بگیرم. عکس‌ها را که دید گفت خوبه مناسب اینستاگرامه و شد آنچه شد.
 
پرسیدم چی هست و گوشی‌ام را گرفت و اینستا را نصب کرد. آن موقع‌ها اینستا لوگوی قشنگ‌تری داشت. تمش آبی بود و اینقدر بی‌در و پیکر نبود. خلاصه آن زمانی که اینستاگرام بیابان بود و فقط می‌شد ویدئوی15 ثانیه‌ای گذاشت و از شلم شوربای امروز خبری نبود. من از همان روز نیت کردم پیجم بیشتر متن محور باشد تا عکس محور و نیتم این بود که حال مخاطب‌هایم را خوب کنم. این مقدمه منبر اینجانب بود و از اینجا می‌خواهم خدمت‌تان لب مطلب را عرض کنم. برای داشتن یک صفحه ادبی در اینستاگرام چه موادی لازم است.

  عکس
از آنجا که اینستاگرام یک اپلیکیشن عکس محور است، چیزی باید در آن قاب لامصب بالا باشد. فلذا هرچه بانک عکستان پر و پیمان‌تر باشد لایک خورتان بالاتر می‌رود. این‌که می‌گویم عکس نه بلکه عکس‌هایی که عرض می‌کنم را باید در هارد خود داشته باشید.

الف) عکس‌ها ترجیحا سیاه و سفید باشد. اینجوری باعث می‌شود حس خفن بودن و هنری بودن را بیشتر القا کند. شما یک عکس از یک لنت عقب موتورسیکلت را هم سیاه و سفید کنی و زیرش بنویسی: (لعنت به دلی که لنت ندارد و بی‌هوا می‌رود لعنتی ) ببین چه لایکی درو می‌کند.

ب)عکس دخترهای پشت به دوربین. عکس دخترهایی با دسته گل توی کوچه‌های پاریس و رم و ابیانه. عکس دختر روی ریل قطار... چند جفت چشم دخترانه زیبای اشک‌دار. و عکس از طره مو و دخترهایی با هودی کلاهدار و کتانی آل‌استار هم فراموش نشود.

پ) عکس‌های توی کافه را به هیچ‌وجه فراموش نکنید.کافه خیلی جای مهمی است و بسیار کلاس دارد. بسیاری از آثار بزرگ و مهم ادبی در کافه جرقه‌شان خورده. مگر می‌شود پیج ادبی داشت و از کافه عکس نداشت. حاشا و کلا... چندتا عکس از گل‌های توی شیشه شربت گریپ میکسچر که گلدانش شده. چندتا عکس از جعبه سیگار و فندک فلزی و چندتا عکس از سیگار رژدار در زیرسیگاری هم جز لوازم ضروری است.
 
چندتا عکس هم از دست حلقه‌زده دور فنجان قهوه. چندتا عکس کتاب انگلیسی و دیوان حافظ و خودت باش دختر و ملت عشق هم با لاک سرخ گوجه‌ای و یک عینک پنسی کنارشان را اصلا فراموش نکنید. شما دارید کار فرهنگی می‌کنید. کار فرهنگی شوخی ندارد. عکس بیشتر لایک بیشتر...

به علت این‌که ما کلا کشور بحرانیم و لای زرورق بحران در حال زیستنیم یک دوست نستعلیق بلد پیدا کنید و بگویید روی چندتا کاغذ آچهار، اسم همه استان‌ها را بنویسد و بعد هم یک میم مالکیت و بعدش هم تسلیت زیرش بنویسد کلا خوب است و به کار میآید. مثلا کهگیلویه و بویراحمدم تسلیت. یک چندتایی هم عکس ایران من تسلیت... ایرانم تسلیت توی فایل‌هایتان داشته باشید.

  اسم صفحه
اسم صفحه خیلی مهم است. عین اسم آدمیزاد است. باید خوش‌معنی، خوش‌بیان و خوش‌گویش و خوش‌موسیقی و بقیه خوش‌ها باشد. برای خوش بودن همه اینها هم پیشنهادهایی هست که خدمتتان عرض می‌کنم.

  کافه
این کلمه لاکردار را اول هرکلمه‌ای در جهان بگذارید می‌تواند اسم یک صفحه ادبی نایس باشد. امتحان کنیم. کافه پیاده‌رو... کافه ریش... کافه سنگ... کافه استکان... دیدید؟ توی بیو هم بنویسید میزی برای شعر و حال خوب

  بانو
این کلمه هم همان کار کافه را می‌کند و فرقش این است که آخر کلمات جواب می‌دهد. مثلا انار بانو... سنگ بانو... غم بانو... نامه بانو.... برای این گونه پیج‌ها اگر خانم هستید نباید یک عکس از چهره خودتان بگذارید. باید خودتان باشید و نباشید. چه جوری، حالا عرض می‌کنم. با یک دوستتان باید بروید پارک، یک برگ گنده درخت چنار، ترجیحا بزرگ و پهن بردارید و با فاصله یک دست مقابل صورتتان بگیرید و به آن دوستتان بگویید جوری عکس بگیرد که میانه برگ دقیق منطبق برچهره شما باشد. عکس تولیدشده با کمی ادیت و گذاشتن فیلتر، مرموز و جذاب و هنری است و چه بهتر از این.

  بیو بیو دلم برات تنگه
بیوی شما مهم است اما مهم‌ترین قسمتش این است که نوشته باشید تابع قوانین جمهوری اسلامی. یعنی شما با لباس‌های بچگی‌ات با حداقل پارچه کاربردی بیا جلوی دوربین و ورزش کن و پست بگذار ولی این جمله حتما باید باشد. لامصب کار بیمه مسؤولیت را دارد.
بحث دوم این است که بنویسید: و به خدایی که به‌شدت کافی است و در ادامه خاطر نشان کنید و من شر حاسد اذا حسد. از گذاشتن ایموجی چشم زخم حداقل سه تا هم اصلا غافل نشوید. توی بیو از کلمه کمی هم می‌توانید استفاده کنید خیلی جواب است. کمی فلسفه... کمی شعر... کمی سفر... کمی دلتنگی... کمی تنهایی... کمی عطر چایی... می‌بینید لاکردار اصلا دل آدم یک جوری می‌شود.

  محتوا
اصولا آدم‌های اینستاگرام سه دسته‌اند. یا مدل هستند یا عکاس هستند یا شاعر و نویسنده. با دو دسته اول کاری نداریم چون بساط و بازار خوشان را دارند. با دسته سوم که شاعر و نویسنده هستند سروکارمان است. شعرهایشان را بجورید. کمی دستکاری کنید، مصرع‌ها را بالا و پایین کنید و تبریک بگویید. شما یک شاعر مجازی حیرت‌آور شده‌اید.

  چه خوب گفت
این جمله معجزه می‌کند. یعنی این جمله را بگذار قبل از اسم منفورترین آدم جهان، تو اصلا بگو صدام، هیتلر، موسلینی، قذافی و بعد یک جمله معمولی مزخرف روزانه بگذار و بعد پست یا استوریش کن. هزارتا برداشت سیاسی، اجتماعی و ادبی پلی فونیک از آن می‌شود کرد. نمونه: چه خوب گفت هیتلر: گشنمه... اینجا مخاطب ممکن است در ذهنش بپرسد: که چی. شما ادمین محترم در این لحظه باید کامنت بگذاری: دوست عزیز التماس تفکر بیشتر... بعد اگر توهین کرد. کامنت را جواب بده به یزدان که ما گر خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم.

  بازیگرها را دریاب
مهران مدیری، خسروشکیبایی، حامدبهداد و قباد توی شهرزاد هیچ‌وقت شاعر و حکیم و نکته‌بین و نکته‌سنج نبوده‌اند و حرف‌هایی که ازشان می‌شنویم حرف‌های خودشان نیست و حرف‌های آن نویسنده فیلمنامه یا متن برنامه‌هاست که گفته ولی مهم نیست. همان چه خوب گفت بالا را بیاور بغل اسم این عزیزان و هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو...

  معروف‌ها را دریاب
پیج‌های پربازدید را پیدا کن. مهم نیست صابون زیربغل کوسه می‌فروشد یا پک لاغری شش ماه یا کفی ماشین. یک کامنت مفصل طراحی کن با کلی گل و استیکر و ماه و ستاره و زیرش رگباری کامنت بگذار. محتوا هم ترجیحا اینجوری باشد: عشقت ترکت کرده؟ داری دیوونه میشی؟ دلت آرامشی از جنس گرمای قهوه می‌خواد؟ دوست داری با متن‌هات روانیش کنی که برگرده؟ به پیج من سربزن. دعوتی به یک فنجان شعر و آرامش اگر هم حوصله این کار را نداشتی یک کامنت کوتاه بنویس و همه جا کپی کن: مطالب خوبی داری به پست‌های من هم سر بزن ضرر نمی‌کنی. چشم قلبی چشم قلبی... زیر پست شاعرها و نویسنده‌ها هم برو اگر خانم بودند بنویس: طبعتان روان بانوی مشرقی، قلمتان نویسا پاینده باشید. با اجازه کپی... اگرهم آقا بود بنویس: سلطان قلم... حال کردم. لات بمیری. کپی کردم حال کنی.

  دو کلام حرف حساب
اینستاگرام، توییتر، تلگرام و هر بستری دیگر فقط یک محل است، یک بستر است، یک میز... تو می‌توانی روی این میز لبو بفروشی، می‌توانی جوراب بفروشی، می‌توانی کاکتوس بساط کنی یا مجسمه‌هایی خوش‌تراشی از چوب و سنگ و موم که هنرند و کار دست. هرمحصولی روی این میز بچینی، مشتری خودش را دارد. هرچیزی ارائه کنی هستند کسانی که خریدار و مشتری‌ات باشند. مردم برای دیدن تو و محتوای تولیدی‌ات دارند حجم اینترنت می‌سوزانند. عکسی برمی‌داری. شعری کپی می‌کنی... ویدئویی به اشتراک می‌گذاری، حواست به مالک و تولیدکننده‌اش باشد و مطمئن شو راضی باشد و همیشه به این فکر کن... این پست. این مطلب، این استوری که می‌گذاری آخرین مطلب عمرت باشد که از تو برای بقیه به یادگار می‌ماند. حواست باشد با چه اسم و مطلبی خاطره می‌شوی. به قول عباس کیارستمی: ما همان چیزی هستیم که تولید می‌کنیم.
 

حامد عسکری / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها