تا اینكه یك شب شامیز به قتل میرسد و همین ماجرا، زندگی او را به هم میریزد. این خلاصهای از زندگی یكی از شخصیتهای قصه به نام مریم بانو، در سریال تلویزیونی یاور است كه با شروع ماه رمضان هر شب، به كارگردانی سعید سلطانی و تهیهكنندگی آرمان زرینكوب از شبكه سه پخش میشود.
تا به امروز نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان و مردم درباره این مجموعه تلویزیونی، در فضای مجازی دست به دست چرخیده است و هر كس نظری دارد. برخی درباره شباهتهای این سریال با اثر قبلی سلطانی، یعنی ستایش میگویند و بعضی دیگر سریال را دوست دارند.
این مجموعه تلویزیونی كه مخالفان و موافقان بسیاری دارد، روایتگر زندگی چند خانواده است و به موضوعات مبتلابه اجتماعی میپردازد.
با مهوش افشارپناه، بازیگر نقش مریم بانو به گفتوگو نشستهایم كه سالهای بسیاری بود از تلویزیون و سینما فاصله گرفته بود، تا اینكه سال گذشته سریال بوم و بانو را بازی كرد و امسال هم برای رمضان با سریال یاور مهمان خانههاست.
این هنرمند در سال 1352 در رشته بازیگری و كارگردانی تئاتر از دانشگاه هنرهای دراماتیك فارغالتحصیل شد. او از بازیگران شناختهشده تئاتر در سالهای اخیر است.
افشارپناه بازی در آثار تصویری را با فیلم سینمایی«خانه در انتظار» به كارگردانی منوچهر عسگرینسب آغاز كرد.
او این سالها در سریالهایی همچون «مشخیرا... و صندوقچه اسرار»، «این خانه دور است»، «كلانتر»، «تصمیم نهایی» و «قفسی برای پرواز» و فیلمهای سینمایی «لنگرگاه»، «هانیه» و «ترومای سرخ» ایفای نقش كرده است.
با او درباره سالهای غیبتش در سینما و تلویزیون و نقش مریمبانو به گفتوگو نشستهایم كه در ذیل مطالعه میكنید.
آخرین بازی شما در تلویزیون در سریال قفسی برای پرواز، سال 89 بود و دیگر بازی نداشتید تا اینكه پارسال با سریال بوم و بانو، بعد از گذشت 10 سال روی آنتن بودید و حالا با شروع ماه رمضان سریال یاور را روی آنتن شبكه سه دارید. دلیل این همه سال غیبتتان چه بود؟ آیا نقشی به شما پیشنهاد نشده بود كه شما را برای بازی وسوسه كند یا دلایل دیگری داشت؟
من هر سال یك تئاتر روی صحنه داشتم، چون واقعا تئاتر را دوست دارم، اما این ویروس كرونا، پارسال و امسال نگذاشت كه ما تئاتر اجرا داشته باشیم و به همین دلیل به سمت كار تصویر برگشتم. گرچه در طول این سالها بازی نكردم، اما معنیاش این نیست كه پرونده بازیگریام مختومه شده، چون در تئاتر فعال هستم و نقشهای متفاوتی هم بازی كردهام.در واقع با گروه تئاتر پیوند و خانم منیژه محامدی كار میكنم. ضمن اینكه من از آن دست بازیگران نیستم كه همزمان هم در تئاتر بازی كنم و هم در فیلم و سریال. در واقع نمیتوانم از یك تمرین، سر تمرین دیگر یا لوكیشن دیگری بروم. من به این شكل نمیتوانم کار كنم.
اما خیلی از بازیگران به این شكل كار میكنند و همزمان در چند پروژه حضور دارند. شما چطور این كار را انجام نمیدهید؟
راستش نه دوست دارم و نه دغدغهام است كه این مدل كار كنم. البته نمیگویم این كار اشتباه است. حتما بازیگرانی كه همزمان در چند پروژه فعالیت دارند، منطقی دارند و برایشان مقدور است. اما برای من ممكن نیست. شاید هم چون جوانتر هستند، توانایی بیشتری دارند كه من آن را ندارم. دلیل دیگر كمكاری در سریال یا فیلم، این بود كه پیشنهاد خوب و جذابی نشده بود تا كار را قبول كنم.
یعنی 10 سال به شما پیشنهاد نقش وسوسهانگیز در تلویزیون داده نشده بود كه شما را برای بازی ترغیب كند؟
وقتی قرار است در یك پروژه كار كنیم، عوامل زیادی دست دارد. مهم است كه با چه گروهی میخواهیم كار كنیم. واقعیتش این بود كارهای پیشنهادشده مورد علاقهام نبود. اما وقتی پیشنهاد خوبی شود، حتما قبول خواهم كرد. سال گذشته سریال بوم و بانو از سوی آقای سعید سلطانی پیشنهاد شد كه نقش دایه یكی از شخصیتهای قصه را به عهده داشتم، نقش را دوست داشتم و پذیرفتم.
تا قبل از سریال بوم و بانو با آقای سلطانی همكاری نداشتم، اما در طول ساخت بوم و بانو، با شخصیت او بیشتر آشنا شدم. كارگردان كاربلد و شناختهشدهای است. همچنین بااخلاق است و میداند كار را چگونه انجام دهد و چگونه موضوع را روایت كند كه برای مخاطبان جذاب باشد. به همین دلیل وقتی بازی در سریال یاور به من پیشنهاد شد، قبول كردم. چون دوست داشتم باردیگر با آقای سلطانی همكاری داشته باشم. در مجموع بازی كردن در سریال یاور برایم جذاب بود و نقش مریمبانو را دوست داشتم.
در شخصیت مریمبانو آرامش و متانت خاصی دیده میشود. حتی زمانی كه همسرش به قتل میرسد، در آرامش عزاداری میكند. انگار از درون گریه میكند. معمولا این ویژگی با زنان جامعه امروز كه برونگرا هستند، خیلی تطابق ندارد. این موضوع از ابتدا در فیلمنامه بود یا بعد از صحبت با هم به این نتیجه رسیدید؟
وقتی بازیگر نقشی را میپذیرد، با تفكر و دیدگاه خودش است كه آن را خلق میكند و با كمك و راهنمایی كارگردان تراش میدهد تا خوشآبورنگ و در عین حال قابل لمس برای مخاطبان باشد. وقتی نقش مریمبانو به من پیشنهاد شد، فیلمنامه را خواندم، با كارگردان صحبت كردم و به این نتیجه رسیدیم كه نقش مریمبانو را به این شكل به تصویر بكشیم.
هر ایدهای برای نقش مریمبانو به ذهنم میرسید، حتما با كارگردان در میان میگذاشتم و اگر او موافقت میكرد، حتما در كار اجرا میكردم. با توجه به شخصیتپردازی مریمبانو در فیلمنامه، به این شكل رسیدیم كه شما الان در سریال یاور میبینید. او آرامش خاصی دارد و به همراه همسرش شامیز از خیلی چیزهای مادی گذشتهاند. البته نمیخواهم بگویم صوفیان هستند، اما برایشان مهم نیست كه در یك اتاق دانشگاه زندگی میكنند. آنچه برایشان اهمیت دارد، این است كه دلشان كنار همدیگر شاد است و خوشحالاند.
و اما درباره آن بخش كه اشاره كردید با زنان برونگرای جامعه تطابق ندارد، باید بگویم كه همه برونگرا نیستند. خیلیها هم درونگرا هستند، مریمبانو تافته جدا بافته از جامعه نیست و بخشی از جامعه است.
برای نقش مریم بانو مابهازایی هم داشتید كه بخواهید برای اجرای نقش الگو بگیرید؟
مابهازا به این معنا نیست كه من حتما فردی شبیه مریمبانو را در جامعه دیده باشم و حالا از او الگو گرفته باشم. بلكه منظورم این است كه ما زنانی از جنسهای متفاوت در جامعه داریم كه مریمبانو هم یك مدل از آنهاست. اگر نمونه مریمبانو را ندیدهاید، دلیل بر این نمیشود كه نیست.
من بعد از صحبتهایی كه با كارگردان داشتم و با حس خودم، به این نتیجه رسیدم كه مریمبانو را به این شكل به تصویر بكشم. اتفاقا جزو شخصیتهای اثرگذار قصه است و میبینیم گذشتهای پشتسر گذاشته و حالا به این نقطه رسیده است. ضمن اینكه قبول ندارم همه زنان جامعه برونگرا هستند. شاید جوانترها نگاهشان به زندگی فرق كند، اما امثال مریمبانو هم داریم، به خیلی چیزها اهمیت میدهد و پایبند است. بنابراین زنانی از نسل مریمبانو قابل درك هستند.
واكنش مریم بانو بعد از مرگ همسرش شامیز بسیار متفاوت است و اصلا جیغ و داد نمیكند، تنها چادرش را بر سر میكشد و آرام گریه میكند. این ایده هم مال خودتان بود كه به این شكل مریم بانو، بعد از مرگ همسرش رفتار كند؟
دقیق یادم نیست كه این صحنه ایدهاش برای چه كسی بود. اما با توجه به درونگرایی كه از مریم بانو میبینیم، بنابراین جای تعجیب ندارد كه به این شكل رفتار میكند. او حتی سر مزار شوهرش هم جیغ و هوار نمیكشد و شخصیتش اینطور است. حتی در دیالوگهایش میگوید شامیز فقط شوهرش نبوده، معلمش و رفیقش بوده و 30 سال با هم، تجربههای ریز و درشت داشتهاند.
بازیگر پارتنر شما در این سریال اسماعیل محرابی بود. تجربه همكاری با او چطور بود؟
آقای محرابی بازیگری حرفهای و بااخلاق است. صحنههایی كه با هم بازی داشتیم، از قبل در موردش صحبت میكردیم و دیالوگها را با هم مرور میكردیم كه چگونه و با چه لحنی بگوییم. حتی اگر كلماتی در دهانم نمیچرخید، با هم حلش میكردیم. واقعا از همكاری كنار او لذت بردم. همینطور كارگردان با بازیگران تعامل زیادی داشت.
برخی كارگردانان دست بازیگران را هنگام صحنه باز نمیگذارند و حرف خودشان حجت است. سعید سلطانی در كار چطور بود و شما را برای خلق نقش چقدر آزاد میگذاشت؟
خیلی دستمان را باز میگذاشت. مرتب برای هر صحنهای با بازیگر صحبت میكرد و تعامل داشت. هر ایدهای به ذهنمان میرسید، با او در میان میگذاشتیم و اگر به كار كمك میكرد، حتما استفاده میكرد.
پخش ماه رمضانی سریال تا چه میزان در انتخاب شما تاثیرگذار بود. زیرا آثار ماه رمضانی خیلی هم دیده میشود؟
اگر نقش خوب نبود و كارگردان هم حرفهای نبود، مسلما قبول نمیكردم. درست است مردم در ماه رمضان بیننده بیشتر سریالها هستند، اما من دوست دارم در كاری بازی كنم كه نقشم را دوست داشته باشم، نه اینكه صرفا روی آنتن باشم.
خودتان شبها بیننده سریال هستید؟
نه، متاسفانه خیلی نمیتوانم سریال را ببینم چون در تهران نیستم و در كرج، در یك روستا زندگی میكنم و خیلی فرصت نمیشود ببینم.
این روزها با نظرات موافق و مخالف بسیاری درباره سریال روبهرو شدهایم. برخی میگویند كه سریال یاور شباهتهای زیادی به سریال ستایش دارد، نظر شما چیست؟
به نظرم این دو سریال ارتباطی با یكدیگر ندارند. حال ممكن است موضوعات اجتماعی آثار، شباهتهایی داشته باشد. اما وقتی داستان متفاوت است، دیگر نمیتوان گفت شبیه هستند. شاید چون آقای ارجمند در سریال ستایش هم بازی كرده بود، این شبهه ایجاد شده باشد، اما به نظرم فیلمنامه، شخصیتپردازیها و... كاملا تفاوت دارد. در مجموع قضاوت اصلی به عهده مردم است كه امیدوارم سریال را دوست داشته باشند.
فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: