تقویت بنیه سینما در عرصه جلوه‌های ویژه میدانی چطور بر سینمای ایران تاثیر گذاشته‌ است؟

دفاع به نفع سینما

سینمای ایران در تولید فیلم‌ژانرها خصوصا در گونه‌هایی که از نظر تولید، گران‌تر و به لحاظ داستان و کارگردانی، پیچیده‌تر بوده‌اند همیشه بسیار ضعیف عمل کرده‌است.
کد خبر: ۱۳۱۱۶۰۴
شاید علت‌های این ضعف، قابل‌درک و حتی قابل‌پذیرش باشد اما بالاخره نتایجی دارد که قابل انکار نیست.  
مثلا این‌که در وضعیت فقدان یا کمبود تولیدات در ژانر تخیلی، علمی- تخیلی، تاریخی، اکشن و دیگر ژانرهایی که در آنها عنصر جلوه‌های ویژه میدانی و بصری نسبتا پررنگ‌تر است، سینمای دفاع‌مقدس و فیلم‌های جنگی تنها تولیداتی هستند که به توسعه ظرفیت‌های سینمای ایران در حوزه جلوه‌های‌ویژه کمک کرده‌اند. این اتفاق هم بدون همراهی و همکاری نهادهای نظامی خصوصا ارتش و سپاه امکان‌پذیر نمی‌شد؛ دو نهادی که حالا دو روز از سالروز گرامیداشت یکی‌شان گذشته و تا روز تولد دیگری هم دو روز مانده‌ است.
دفاع به نفع سینمانادیدنی و جذاب
جلوه‌های‌ ویژه در فیلم یکی از آن عناصری است که بهترین حالتش وقتی اتفاق می‌افتد که به‌شدت تماشاگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد بدون این‌که متوجه باشد در حال تماشای چه اتفاق سخت و مهمی است. ژانر جنگی هم اتفاقا یکی از همان ژانرهایی است که جلوه‌های‌ویژه به‌خوبی در آن حل می‌شود و از آنجا که انتظار ناخودآگاه مخاطب پیش از فیلم این است که قطعا با حجم بالایی از جلوه‌های‌ویژه مواجه خواهد شد، هنگام تماشای آن، به این عنصر، التفات خودآگاه ندارد و به همین خاطر به‌خوبی تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد بدون آن که از زحمات و حجم تلاش پشت صحنه برای تدارک آن آگاهی داشته‌ باشد.

تلخ اما فرصت‌ساز
به همین دلیل هم هست که ما فقط وقتی از این تلاش‌ها آگاه می‌شویم که حادثه تلخی در پشت صحنه فیلم‌ها رخ دهد وگرنه تشخیص کیفیت جلوه‌های ویژه خصوصا میدانی کار مخاطب عام نیست و چنین توقعی هم اساسا بجا نیست. موضوعی که اتفاقا محسن روزبهانی، برنده 11 سیمرغ بلورین برای جلوه‌های‌ویژه میدانی با گلایه از آن یاد می‌کند و می‌گوید در همه جا حتی حرفه‌ای‌ترین پروژه‌های سینمایی جهان، چنین حوادثی رخ می‌دهد اما در داخل کشور ما جنجال‌ها و انتقادات بیش از حد معمول است که به تصمیم‌گیری‌های اشتباه در نهادهای مربوطه تامین‌کننده تجهیزات منجر شده‌است. در هر صورت می‌شود از این حوادث تلخ هم فرصت ساخت و به‌جای مانع‌تراشی برای استفاده از جلوه‌های‌ویژه میدانی، به ایمن‌سازی آن روی‌آورد و اتفاقا کار را آسان کرد تا امکان توسعه این عنصر مهم سینمایی بیشتر شود.

گنج جنگ
با تمام اینها آمار سیمرغ‌های فجر در جلوه‌های‌ویژه میدانی و بصری نشان می‌دهد که بخش مهمی از توسعه جلوه‌های‌ویژه را مدیون سینمای دفاع‌مقدس و جنگ هستیم. از میان 34 سیمرغی که در 34 دوره اخیر جشنواره فجر اعطا شده، 24 مورد مربوط به فیلم‌های جنگی است و از میان 12 سیمرغ جلوه‌های‌ویژه‌بصری هم سه مورد به فیلم‌های جنگی تعلق گرفته‌اند. بعلاوه برندگان سیمرغ‌های جلوه‌های ویژه فیلم‌های جنگی همان‌هایی هستند که در سایر فیلم‌های غیرجنگی برای همین عرصه نامزد شده‌اند که باز هم به اذعان محسن روزبهانی، اگرچه نشانه مساله نه‌چندان خوشایند تخصصی نشدن جلوه‌های‌ویژه در سینمای ایران است اما به‌هرحال این را هم نشان می‌دهد که سینمای جنگ سهم عظیمی در توانمندسازی سینمای ما در عرصه جلوه‌های‌ویژه داشته‌ است.

برای سپاه و ارتش
29 فروردین‌ هر سال روز ارتش و دوم اردیبهشت هم سالروز تاسیس سپاه است. هرچند نقش و جایگاه این نهادها در سینمای کشور صرفا به موضوع تدارک جلوه‌های‌ویژه محدود نمی‌شود و این دو نهاد، در مقام فیلمساز و حتی سینمادار هم قابل بحث و بررسی هستند اما شاید جلوه‌های‌ویژه آن عرصه‌ای باشد که سینما با آنها بیشترین تماس را داشته و محصولات جذاب و ماندگاری را هم به سینمای ایران تقدیم کرده‌است.


آموختیم حتی از خاطرات تلخ

سال 1373
سر صحنه فیلم «خط آتش»
سیدعلی سجادی‌حسینی، کارگردان، درحال آماده شدن برای فیلمبرداری است که یک گلوله از یکی از سلاح‌های موجود در صحنه شلیک می‌شود و بر پیشانی او می‌نشیند.

سال 1374
سر صحنه فیلم «قطعه‌ای از بهشت»
قاسم دهقان، بازیگر و طراح صحنه و مشاور نظامی پروژه چند بار صحنه را پیش از ضبط تمرین می‌کند.
همه چیز به نظر خوب می‌آید. برداشت شروع می‌شود. دهقان شروع به دویدن می‌کند و به درون گودالی شیرجه می‌زند. آنجا اما مین‌های بازمانده از دوران جنگ انتظارش را می‌کشند. او مهمان شهدا می‌شود.

سال 1382
سر صحنه «خداحافظ‌ رفیق»
چهار هنرور لباس غواصی پوشیده و تجهیزات نظامی را سوار کرده‌اند. لب آب ایستاده‌اند تا آماده ضبط صحنه شوند اما آب غافلگیرشان می‌کند. سنگینی تجهیزات نظامی هر چهار نفر را به قعر آب می‌کشد.

سال 1387
سر صحنه «شب واقعه»
جوانی بومی بدون تجربه بازیگری و بدلکاری نشان داده که می‌تواند به داخل آب برود و پس از شنا برگردد. این بار اما هرقدر منتظر می‌مانند، خبری از او نمی‌شود. آب دیگر بنا ندارد جوان را برگرداند.

سال 1393
سر صحنه «معراجی‌ها»
انفجارهای فیلم را قرار است با مواد نظامی بزنند و مثل همیشه خطر همان اطراف می‌پلکد. هنوز مانده‌است تا برداشت آغاز شود اما انفجار صبر ندارد. علی‌اکبر رنجبر مدیر شهرک‌سینمایی دفاع‌مقدس، جواد شریفی‌راد مسؤول جلوه‌های ویژه، رضا فرجی دستیار تولید، مهدی مرادی جلوه‌های ویژه و جمشید اصفهانی‌فر، نگهبان در این حادثه تلخ معراجی می‌شوند.
 
 

محسن روزبهانی از همکاری نهادهای نظامی با سینما و نقاط قوت و ضعف آن می‌گوید

بروکراسی، ضامن ایمنی نیست

دست‌کم ازنظر جلوه‌های ویژه میدانی، سینمای دفاع‌مقدس فقط متعلق به خودش نیست و یک سرمایه بزرگ و مهم برای کل سینمای ایران و بنیه آن در این عرصه به‌شمار می‌آید. بنیه‌ای که دیر یا زود با تغییر سازوکار و توانمندی اقتصادی سینمای کشور ناشی از خصوصی‌سازی و توسعه و تکثر سلایق مخاطبان به علت تماس مضاعف با فیلم‌های جهان به‌خصوص از سینماهای قدرتمندتر برخی کشورها، قهرا تقویت خواهد شد و البته سرریز آن در سایر گونه‌ها و فیلم‌ها، میراث قابل اعتنایی را از سینمای دفاع‌مقدس برای سینمای ایران به‌جا خواهد گذاشت. به همین علت است که باید برای توانمندسازی این سینما بیشتر انرژی بگذاریم و ضعف‌ها و موانع را سریع‌تر و همه‌جانبه‌تر، مرتفع کنیم. رکورددار سیمرغ‌های بلورین فجر که در کارنامه‌اش با نسبت 8 به 3، سیمرغ‌هایی برای فیلم‌های جنگی و غیرجنگی دیده می‌شود در گفت‌وگو با جام‌جم به برخی از این موانع اشاره‌ کرده‌ است.

دفاع به نفع سینما

نقش ارتش و سپاه در تدارک تجهیزات لازم برای جلوه‌های ویژه در فیلم‌ها چیست؟
ما اغلب از تجهیزات نظامی استفاده می‌کنیم و بیشتر هم از سپاه می‌گیریم. البته بستگی به فیلمش دارد و این‌که چقدر وابسته به سپاه باشد یا ارتش یا نیروی انتظامی. وابسته به هر واحدی باشد از همان می‌گیریم. مجوز هم باید بگیریم که باز باید از همان واحد نظامی مربوط گرفته شود.

فرآیند این همکاری چطور است؟
البته مقداری سخت شده. به‌خصوص بعد از این جریان حادثه‌ای که برای جواد شریفی و تیمش پیش آمد، این دستگاه‌ها آمدند جلوی حوادث را بگیرند اما به جایش مسیر و کار را پیچیده کردند. بعضی بچه‌ها هم که وارد نبودند راه‌ها را اشتباه رفتند و این نامه‌بازی‌ها برای فیلم‌ها دردسر درست کرده. بالاخره این کار سینماست و اگر اتفاق کوچکی هم برای من بیفتد جایگزین فرد مناسب در این فرآیند کاغذبازی سه روز طول می‌کشد و هزینه زیادی به تولید تحمیل می‌شود. باید این مشکلات را نهادهای مربوط حل کنند. مثلا اگر من سرما بخورم و نتوانم سر کار بیایم باید نامه بزنند به ارشاد، ارشاد هم نامه بزند به انجمن دفاع‌مقدس و آنجا بزند برای حفاظت و... خب این بروکراسی خیلی لطمه می‌زند. می‌شود همه آنها یا نمایندگان‌شان را در شهرک‌سینمایی جمع کنند که این قدر این فرآیند طول نکشد.

خب چرا این کار را نمی‌کنند؟
البته آن نهادها بالاخره سینمایی نیستند و دغدغه‌های سینما را نمی‌دانند. نمی‌دانند که هر یک ساعت و یک روز سر پروژه چقدر هزینه برمی‌دارد. مثلا به ما می‌گویند شما معلوم کنید چند انفجار در کجای صحنه دارید. حالا من باید طرف را توجیه کنم که از قبل معلوم نیست! تا کارگردان سر صحنه دکوپاژ نکند معلوم نمی‌شود.

این ضعف البته به کارگردانی مربوط می‌شود. چرا از قبل دکوپاژ نمی‌کنند؟
کارگردان‌های ما نمی‌توانند. 5/99 درصد آنها بلد نیستند. تا نیایند سر صحنه نمی‌دانند چه می‌خواهند. خیلی‌هایشان تا دوربین را هم نکارند نمی‌توانند بگویند چیست.

از این نظر کدام یک از کارگردان‌ها را حرفه‌ای‌تر دیدید؟
آقای احمدرضا درویش. این را هم بگویم تنها کارگردانی را که من دیدم در جنگی‌کاری روی دستش نیست، درویش است.

سابقه حضورتان در جبهه چقدر به کار سینمایی‌تان کمک کرده‌است؟
خیلی. چون من شکل و قیافه آن انفجاررهایی را که می‌خواهم در سینما بزنم قبلا واقعی آن را دیده‌ام. اگر دقت کنید شکل انفجارهایی که در فیلم‌هایم کار می‌کنم با بقیه کمی فرق دارد. این روی آموزش‌های دستیارانم هم تأثیر گذاشته و شبیه من انفجارها را می‌زنند.

مثلا چه فرقی دارد؟
مثلا جزئیات و شکل بمبارانی که هواپیما می‌کند با انفجار خمپاره60 فرق دارد. حجم انفجار خمپاره 60 خیلی کوچک‌تر است و حالت انفجار و نوع پرتابه‌هایش به بیرون هم فرق می‌کند ولی متاسفانه این چیزها در فیلم‌ها رعایت نمی‌شود. مثلا خیلی از فوگاز استفاده می‌کنند و من به‌هیچ‌وجه برای انفجار آتش نمی‌زنم مگر این که ماشین یا چیزی شبیه آن باشد ولی در بعضی فیلم‌ها می‌بینید طرف نارنجک پرت می‌کند یک کوه آتش به هوا می‌رود! مگر نارنجک آتش دارد؟!

فیلم‌های خارجی را هم می‌بینید؟ تجربه خودتان بیشتر کمک‌تان کرده یا تماشای آنها؟
من اصلا اعتقاد ندارم که بخواهیم از آنها استفاده کنیم. کارهایی که ما انجام دادیم، نه فقط خود من، کارهای آقای رستگار در زمان جنگ یا آثار آقای شرف‌الدین و برخی دیگر که کار کرده‌اند به مراتب قابل‌اعتناترند. شما جلوه‌های ویژه «نجات سرباز رایان» را بیاورید و کنار کارهای این افراد بگذارید! فیلم‌های ما از آنها یک سر و گردن بالاتر است.

 کارهای آنها را دنبال می‌کنید؟
بله در جریان پشت‌صحنه‌ها هم هستم مثلا سر همین کار آخر «جیمزباند» کلی مشکل و اتفاق پیش آمده ولی اگر برای آنها باشد همیشه مرغ همسایه غاز است و کسی چیزی نمی‌گوید ولی اگر برای ما باشد، سر و صدا و جنجال راه می‌اندازند.

در این چند سالی که سینمای ما جلو آمده چقدر تدابیر بهتری برای پیشگیری از حوادث اندیشیده شده‌است؟
الان خیلی بهتر و پیشگیرانه‌تر شده‌است. موادی که ما امروز استفاده می‌کنیم با مواد حتی پنج سال پیش فرق دارد. الان ما یک‌سری مواد پیروتکنیک آورده‌ایم که خطرش خیلی کمتر است. حتی کنار پای بازیگر منفجر می‌شود اما مشکلی پیش نمی‌آید. قبلا از مواد نظامی استفاده می‌کردیم اما الان کلا حذف‌شان کرده‌ایم. به‌ندرت بعضی بچه‌ها فتیله و چاشنی استفاده می‌کنند اما تقریبا حذف شده‌است. من خودم تماما پیروتکنیک می‌زنم.

یعنی کاملا بی‌خطر است؟
کاملا بی‌خطر است. حتی یک متری شما منفجر شود خطر ندارد چون موج ایجاد نمی‌کند در حالی که مواد نظامی موج دارد. باروتی که در مواد نظامی استفاده می‌شود گاز دارد و موج ایجاد می‌کنند ولی باروت اینها متفاوت است.

 چند سال است این مواد را استفاده می‌کنید؟
خودم حدودا چهار سال است اما بعضی بچه‌ها هنوز هم استفاده نمی‌کنند چون مواد نظامی راحت‌تر است. چاشنی را کنارش می‌بندند و انفجار را می‌زنند اما این مواد را باید بکوبند و آسیاب کنند و خلاصه مقداری زحمت دارد.

نهادهای نظامی مشکلی ندارند با این که این مواد را بدهند؟
نه چون تصویب کرده‌اند راحت می‌دهند. متاسفانه هرقدر هم ما گفتیم افاقه نکرد چون می‌گویند بعضی بچه‌ها هنوز با همین‌ها کار می‌کنند و پروژه‌ها می‌خوابد. حتی خودم گفتم کلا حذف کنید ولی خب گفتند مگر می‌خواهی سینما را دوقبضه کنی؟! خب بقیه کار نکرده‌اند و از همین‌ها استفاده می‌کنند. من هم گفتم اشکالی ندارد بدهید.

نتیجه این دو مواد چقدر روی پرده فرق دارد؟
روی پرده اتفاقا مواد پیروتکنیک قشنگ‌تر درمی‌آید و چون سرعتش پایین است به‌درستی اکسپوز می‌شود. من حتی این را سرصحنه فیلمبرداری با آقای کریمی تست زدم. چون سرعتش خیلی کمتر از مواد نظامی است دوربین راحت می‌تواند بگیرد و تماشاگر جزئیات انفجار را ببیند ولی سرعت مواد نظامی خیلی بالاست مثلا TNT، 6000 متر بر ثانیه سرعت دارد در حالی که سرعت پیروتکنیک 2500  متر بر ثانیه؛ به دلیل همین اکسپوزشان خیلی فرق دارد.

چقدر از همکاری نهادهای نظامی راضی هستید؟
ببینید شاید مشکلاتی باشد اما من چون خودم هم در شهرک‌سینمایی دفاع‌مقدس رفت‌وآمد دارم، می‌دانم که مشکلات آنها هم زیاد است؛ مثلا سپاه باید از بالا حمایت کند که کار راه بیفتد. مسؤولان بالاتر هرقدر بیشتر کمک کنند بهتر است چون خود شهرک هم مشکلات زیادی دارد. مثلا الان شهرک کلی ادوات و ماشین دارد که همه‌شان اسقاط شده‌اند. خب همه اینها باید جایگزین شوند. برای این جایگزین کردن هم نمی‌توانند از بیرون بودجه بگیرند و بالاخره باید به اینها از جایی بدهند. بنابراین یا سپاه باید از بالا ادوات را بدهد یا بودجه‌اش را لااقل در اختیار شهرک بگذارند.

با جبران خلأهای جلوه‌های ویژه میدانی به کمک جلوه‌های ویژه‌بصری و دیجیتال چقدر موافقید؟
خیلی درست است. من خودم مدام با بچه‌های ویژوال همکاری می‌کنم چون یک جاهایی واقعا انفجار خطرناک است یا زمان می‌برد یا به هر دلیل نمی‌شود و جز ویژوال راهی نیست. همین ادوات مثلا ما 70 تا تانک کیو الان نداریم که در صحنه بیاوریم، به همین دلیل مجبوریم چهار تا تانک بیاوریم و بقیه را ویژوال کار کنیم.

نتیجه‌اش رضایت‌بخش است؟
بستگی به زیرسازی کار هم دارد. مثلا در تنگه‌ابوقریب واقعا نتیجه خیلی خوب شد. یعنی یک جاهایی را حتی خود من تشخیص نمی‌دادم ویژوال است. باید ترکیبی باشد. یعنی بالاخره انفجار را ما باید بزنیم و ویژوال بگذارد داخل صحنه وگرنه بخواهند انفجار را خودشان بسازند، درست درنمی‌آید. نه اینجا بلکه هیچ جای دنیا هم از صفر ویژوال کار نمی‌کنند. چون خیلی انیمیشنی و کارتونی می‌شود و درست درنمی‌آید.

سطح کارهای تلویزیونی با سینمایی فرقی دارد؟ مشکل بودجه آثار تلویزیونی، جلوه‌ها را ضعیف می‌کند.
البته الان بودجه تلویزیونی‌ها واقعا کمتر از سینمایی‌ها نیست. خصوصا نمایش خانگی که بودجه خوبی دارد. مشکل اینجاست که زیاد اهمیت نمی‌دهند. مشکل خود تهیه‌کننده و کارگردان هستند که کار را تلویزیونی می‌بینند و به آن اهمیت نمی‌دهند.
 
این که کمتر فیلم‌های جنگی دریایی یا هوایی ساخته می‌شود علتش ضعف جلوه‌هاست یا فیلمنامه و کارگردانی؟
نه مشکل فیلمنامه و کارگردانی است. خصوصا دریایی کار هرکسی نیست و امکاناتش را هم نمی‌توانند بدهند. برای زمینی، تجهیزات و امکانات مثل توپ و تانک را می‌آوریم و انجام می‌شود اما برای دریایی نمی‌توانیم اینقدر مانور دهیم. به هرحال کارگردانی هم که پا پیش بگذارد و بخواهد انجام دهد، نداشته‌ایم. درموررد هوایی‌ها هم چند مورد داشته‌ایم که البته اکثرا درست از آب درنیامده‌اند. مثلا سیمرغ، پروژه تلویزیونی بود و آن چیزی که باید دربیاید، در نیامد. من خودم مخالفم همیشه می‌گویم وقتی قرار است در مورد شهدایی در این جایگاه فیلم بسازند، باید یک سناریوی آنچنانی بسیار خوب با عوامل آن چنانی هم بیاورند و فیلم خوب بسازند. این شهدا کم کسانی نبودند! برای مملکت ما کم کار نکرده‌اند! انصاف نیست این جوری فیلم بسازیم کسی نبیند. به نظرم دین‌مان را درست ادا نکرده‌ایم. متاسفانه مشکلاتی هم هست که ما فقط می‌دانیم. کارگردان می‌آید ما باید به زور به او بگوییم سه روز اول خرمشهر انفجار زیاد لازم است. خرمشهر را می‌کوبیدند اما متاسفانه همراهی نمی‌کنند.

سریال آقای جعفری جوزانی در فصل سوم، خرمشهر را نشان می‌داد. به نظرتان چطور بود؟
کار ایشان خیلی خوب درآمد. چون در آن سریال هم ارتش و هم سپاه امکانات دادند و تانک و ادوات تهیه شد و جنگ‌ها خوب درآمد.

همکاری همزمان سپاه و ارتش در فیلم‌ها چطور است؟
خیلی خوب است الان در آخرین کار ما، فیلم خانم منیر قیدی، سپاه و ارتش هر دویشان دارند امکانات می‌دهند و خیلی هم خوب با هم کار می‌کنند.

تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره‌تان چیست؟
شیرین‌ترین‌ها «دوئل» و «سجاده آتش» بودند که صحنه‌هایی را که اجرا کردم واقعا دوست داشتم. تلخ‌ترینش هم در فیلم «روبان قرمز» بود که من سوختم. مقصر هم تولید بود که مواد را تهیه نکرد و من مجبور شدم فسفر بزنم و از ناحیه چشم سوختم.

بهترین فیلم خارجی و ایرانی که جلوه‌های ویژه‌اش را می‌پسندید چه هستند؟
بهترین فیلم ایرانی را دوئل می‌دانم و فکر می‌کنم مثل آن دیگر ساخته نخواهدشد حتی توسط خودم و آقای درویش! بهترین فیلم خارجی هم به نظرم غلاف تمام فلزی و نجات سرباز رایان  است.

درد دل‌تان چیست؟
واقعا باید این بروکراسی را کمتر کنند. خیلی از کارگردان‌ها که امروز کمتر ویژوال استفاده می‌کنند به خاطر همین سختی این بروکراسی‌هاست. مثلا ما یک ناظر مصرف داریم، یک ناظر دیگر... برای یک فیلم سپاه در صحنه لااقل چهار تا ناظر دارد. بعد کارگردان حساب می‌کند باید این چهارتا نیرو را سرویس بدهد و کلا قید ماجرا را می‌زند. یعنی برای زدن یک چاشنی، دو سه نفر باید بیایند بالای سر کار بایستند خب این به‌صرفه نیست.

به نظرتان کارگردان‌های جوان که جنگ را ندیده‌اند به خوبی مسن‌ترهای جنگ‌دیده هستند؟
پیرترها به نظرم بهتر بودند تا زمانی که تنگه‌ابوقریب را انجام دادیم. واقعا ذهنیت آقای توکلی خیلی خوب بود. من خودم روز اول فکر نمی‌کردم چون در تمام عوامل آن فیلم تنها کسانی که جنگ را دیده‌ بودند من بودم و طراح صحنه آقای دکتر شجاعی. اما وقتی کار شروع شد دیدم که واقعا کار خوبی درآمد.
 
منبع: فاطمه ترکاشوند - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها