کودکی که 500 سال قبل از میلاد عیسی ناصری(ع) در دامنه تپه ها و کوههای یونان باستان زاده شد، قد کشید و سراسر این کره خاکی را شهر به شهر پیمود، هر کجا رسید، رنگ و عطر و نقش مردمان آنجا را به خود گرفت و شکل تازه ای از آن زاده شد و آن چنان در میان آدمیان گسترده شد و با پوست و خون و گوشت آنها عجین گشت که هفتمین مرتبه هنر را به خود اختصاص داد. تئاتر هنری است در لحظه.آن چه را نگارنده ثبت کرده است، در یک آن از قلب بازیگر برون آمده بر صحنه تئاتر نقش بسته به سوی دیدگان تماشاگران پر میکشد و بر ذهن و قلبشان حک شده و جزئی از وجودشان می شود.
تئاتر جوهری است که بر کاغذ سفید نقش بسته، صحنه ای است که آراسته شده، آوایی است که از حنجره پر کشیده، احساسی است که روی صحنه جاری شده، اشکها و لبخندهایی است که صورت تماشگران را آذین بسته است. تئاتر لحظه ای است که تماشگران از روی صندلی های سالن اجرا پر میکشند به آنسوی واقعیت ها. به مرز بودن و شدن. به فراسوی مرزهای حقیقت و رویا. امروز 27 مارس مصادف با هفتم فروردین روز جهانی تئاتر این هنر وصف ناشدنی است. به همین مناسبت پای حرفهای استاد مهدی لزیری، هنرمند نام آشنای تئاتر کشور و هویت تئاتر آذربایجان نشستیم تا او بگوید و ما به گوش جان بشنویم.
*جنگ امروز، جنگ هویت است
استاد مهدی لزیری، کارگردان، بازیگر و طراح صحنه که آثار زیادی از جمله نمایشهای «تو قهرمان نیستی»، «تسلیمشدگان» و «توی گوش سالمم زمزمه کن» را در کارنامه هنری خود دارد در گفتگو با جام جم آنلاین گفت: بشر اولیه در شبانه روز 2 ساعت کار میکرد تا بتواند برای خود، خانواده و قبیله اش غذا تهیه کند. انسان اولیه برای غذا و برای سیر شدن میجنگید. همین بشر تا آنجا پیش رفت که در قرنی برای آزادی و برخورداری از حقوق برابر و در قرن دیگری برای آرمان دموکراسی جنگید. اما جنگی که بشر امروز در آن قرار دارد، جنگ هویت است. در همه جوامع انسانها در پی آنند تا هویت گمشده خود را بیایند، آن را نگه داشته و به اثبات برسانند و به دیگران نشان داده و عرضه کنند و بهترین وسیله و روش برای انجام آن استفاده از شیوه های هنری است. اگر نوشته های ارسطو در 500 سال قبل از میلاد مسیح را نیز بخوانیم متوجه خواهیم شد که در آنجا هم برای نشان دادن و بروز خدایان از هنر استفاده شده است. از ابتدای خلقت بشری تا امروز هنر، خصوصا تئاتر مورد استفاده بشری بوده است. چرا که تئاتر سمعی- بصری است و بازیگر با تماشگران نفس در نفس بوده و حس را به آنها منتقل میکنند. تئاتر ظرف بی نظیری است که ما میتوانیم هویت ایرانی اسلامی خود را در آن ریخته و در قالب آن قرار دهیم پس باید به آن توجه ویژه ای داشته باشیم، روی آن سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم.
*ریشه همه مشکلات ما فرهنگی است
وی ادامه داد: قبل از انقلاب اسلامی تئاتر در ایران به صورت آکادمیک نبود و تنها در تهران هنرهای دراماتیک بود که آن هم فارغ التحصیلان محدودی داشت. کسانی مثل ما که از قافله مرحوم نخجوانی در دوره مشعشع تئاتر تبریز جا مانده بودند از چند نفر از بازمانده های آن دوره تلمذ میکردیم و کلاسی در کار نبود. ما با مطالعه و تحقیق، تلاش میکردیم به چیزه هایی برسیم و آنها را اجرا کنیم. اما امروز همانطور که یک نفر تحصیلات خود را در رشته پزشکی سپری میکند و در آن متخصص می شود یک نفر هم رشته تئاتر را بر می گزیند و فارغ التحصیل می شود و هیچ تفاوتی بین این دو وجود ندارد. اما در جامعه ما برای کدامیک اهمیت و احترام بیشتری قایل هستند. قطعا نسبت به کسی که فارغ التحصیل پزشکی است. این مساله نمایانگر بیمار بودن جامعه ماست. به سبب بیماری به آن چیزی اهمیت میدهد که به آن نیاز دارد. اما اگر جامعه سالمی بود به هنر نیاز داشته و به تئاتر اهمیت میداد. برنامه ریزان و بزرگان ما باید این مشکل را دریابند و مسیر را به سمت برطرف کردن آن سوق دهند. باید از طریق پیشبرد هنر و سرمایه گذاری در فرهنگ و هنر بیماری جامعه را درمان کرد. البته سرمایه گذاری در هنر چیزی نیست که به طور ملموس و در بازه زمانی کوتاه مدت برگردانده شود. محصول سرمایه گذاری در هنر، پرورش انسان است. محصولی که قابل اندازه گیری نیست. نمیتوانیم آن را بشماریم اما در جامعه قابل مشاهده است. اگر مسئولین رده بالای ما به هنر اهمیت داده و در آن سرمایه گذاری نمایند بسیاری از مشکلات عدیدهای که در جامعه مشاهده میشود را نخواهیم دید. دیگر آنچه در بازار مرغ و روغن و موز و خیار و ... رخ داد، اتفاق نمی افتد. بروز این مشکلات به خاطر معضلات و کاستی های فرهنگی در کشور ماست.
*تئاتر آذربایجان و راهی که باید برود
وی در خصوص وضعیت فعلی تئاتر آذربایجان شرقی عنوان کرد: یک سری از مشکلاتی که در تئاتر آذربایجان و تبریز وجود دارد به خاطر دوری از پایتخت است. بیشتر امکانات به پایتخت می رود و سهم شهرستان ها معمولا کمتر از پایتخت است. در نتیجه آنچه که به شهرستان ها تعلق میگیرد در مسیر تامین معیشت مردم هزینه میشود. غافل از اینکه اگر به تئاتر برسند دیگر کسی درد معیشت نخواهد داشت. هنر به ما راه و رسم زندگی درست را می آموزد. از کوچکترین مسایل مثل تمیز نگه داشتن فضای شهر تا مسایل عمده مانند رعایت انصاف و عدالت همگی از مسایل فرهنگی است و ریشه فرهنگی دارد. یقینا در تئاتر آذربایجان نیز پیشرفت زیادی در عرصه هنری داشته ایم و نسل جدید از لحاظ هنری در سطح بالایی قرار داشته و قابلیت زیادی دارند اما آیا توانسته ایم در زمینه اخلاقیات هم همین دستاوردها را در نسل جدید داشته باشیم؟ البته این مشکل عمومی است و در همه جا کشور وجود دارد. متاسفانه امروزه آنچه را که در جوامع غرب آزمودهاند، خطا بودن آن را دریافته و کنار گذاشته اند را دوباره اینجا می آزماییم. ما در محیط جامعه غرب نیستیم و باید از محیط الهام بگیریم، بنویسیم و کار کنیم. نه اینکه محیط خود را مانند محیط غرب بنماییم. آنچه زاده جامعه غرب است برای ما وصلهای ناجور و ناپسند است.
*حال بد تئاتر بعد از ابتلا به کرونا
استاد لزیری در خصوص وضعیت تئاتر بعد از شیوع کرونا عنوان کرد: متاسفانه بعد از شیوع بیماری کرونا در کشور لطمه زیادی به تئاتر وارد شده است. درخت پربار تئاتر ایران که با خون دل و عرق جبین قد کشید و شاخه گستراند در حال مسموم شدن است اما ما نسبت به این مساله بی توجهیم. تئاتر قالبی است که ما در آن هویت خود، ملیت خود و دین خود را در آن قرار داده ایم.برای اینکه اصول دینمان، شاخصه های هویتمان را به منصه ظهور برسانیم نیازمند تئاتر هستیم پس نباید نسبت به آن بی تفاوت باشیم.هنرمندان ما دست در گریبان و در برابر خانواده خود شرمسارند اما کوچکترین توجهی به این مساله نمیکنیم. اما آنجا که دستاوردی کسب کرده و اثری بی نظیر خلق مینمایند، سینه خود را سپر کرده در ردیف اول نشسته به مخلوق آنها می بالیم حال آنکه زمانی که نیاز به حمایت داشتند کوچکترین قدمی برایشان برنداشتیم. اینها مسایل امروزی تئاتر ماست. من گله مندم چون دلی پر درد دارم. جوانانمان در تئاتر مشکل زیادی دارند و جلو چشمانم پرپر می شوند. جوانانی که پاک، بیگناه، فعال، شاکر و تلاشگرند. یکی ازدواج کرده و با مشکل معیشتی روبروست، یک نفر سکته کرده و جان خود را از دست می دهد، یکی از فرط فشارهای روزمره دارو مصرف میکند. زمانی که ما کار تئاتر را شروع کردیم شاغل بودیم و تئاتر اسباب گذران زندگی ما نبود. وارد تئاتر شدیم چون عاشق آن بودیم. اما در حال حاضر سالیانه تعدادی دانشجو در رشته تئاتر فارغ التحصیل میشوند. کسانی که باید برای آنها کار ایجاد کنیم چون نمیخواهند سربار کسی باشند. چون حق دارند درآمد داشته باشند و بتوانند آنچه را آموخته اند به منصه ظهور برسانند. بیشتر از یکسال است که بعد از شیوع کرونا سالن های تئاتر بسته است و ما اجازه نمیدهیم که نفس بکشند و اجرا داشته باشند. حتما باید به اهالی تئاتر رسیدگی شده و لطفی به آنها شود. من نمیدانم چگونه و در کجا این مساله را عنوان کنم. در شورای شهر، اخبار، مصاحبه با صداو سیما، مصاحبه با روزنامه ها بارها گفته ام که به داد اینها برسید. اگر ما از جوانانمان در تئاتر حمایت کنیم و برای آنها ارزش قائل شویم، آنها جز مسایل اسلامی و ایرانی هیچ چیزی را بیان نمیکنند. اصلا چیزی غیر از این بلد نیستند.
*همه مسیرها به فرهنگ منتهی می شود
وی ادامه داد: چگونه ما در خصوص بجا آوردن مناسک دینی و آموزه های اسلامی، آنچه را که 1400 سال قبل وضع شده بدون کم و کاست انجام میدهیم بدون آنکه کسی به کار ما نظارت کند؟به این دلیل که در این زمینه کار فرهنگی انجام شده است. اما متاسفانه امروز عدهای به تقلب و تخلف دست زده و وظایف خود را آنگونه که باید انجام نمی دهند. این جامعه به کجا می رود؟ مراکز زیادی با عنوان فرهنگی وجود دارند که از بودجه دولتی استفاده کرده و فعالیت می کنند ولی در عمل هیچ نتیجه ای حاصل نمیشود. چون راهی که ما در آن قدم گذاشته ایم غلط است. وقتی که ما قدم گذاشتیم و دیدیم اشتباه است چرا باید دوباره همان راه را ادامه دهیم. باید به سمت دیگری حرکت کرده و به خود بیاییم و فرهنگ را بشناسیم. چند سال قبل حضرت آقا در رابطه با مهندسی فرهنگی صحبت کردند اما از طرف مسئولین آنطور که باید و شاید حرکتی در این خصوص انجام نپذیرفت. همه مسئولین،خبرنگاران و مردم وظیفه دارند به این آتش بدمند و بگذارند این آتش شعله ور شده و کل جامعه را فراگیرد. مشکل ما فرهنگی است و الا کمبود مرغ، تخم مرغ و موز و خیار نداریم و خیار و موز نداریم. تنها کاستی ما عدم برنامه ریزی و سرمایه گذاری در بخش فرهنگ است. تئاتر یکی از موثرترین، بهترین و قویترین عناصر فرهنگی است و میتوانیم از آن بیشتر استفاده کنیم.
این استاد تائتر ادامه داد: پرورش هنرمند بسیار مشکل است. اگر ما هنر داشته باشیم و بتوانیم هنرمند پرورش دهیم می توانیم نتیجه اش را در جامعه ببینیم و آنجاست که میفهمیم ما برنده بودیم که به هنر پرداخته ایم. بزرگترین دانشگاه ما صداو سیماست و باید اصلاح فرهنگی جامعه را از صداو سیما شروع کنیم. باید به نسبت به کوچکترین مسایل و تولیدات صداو سیما حتی در سطح پیام های بازرگانی توجه ویژه ای داشته باشیم.
گفتگو از امین بیلساز، جام جم آنلاین آذربایجان شرقی