البته این موفقیت دستکم از زمان اعلام نامزدیهای بخشهای مختلف جشنواره چندان دور از انتظار نبود و رکوردشکنی و نامزدی یدو در ۱۳ رشته همراه فیلم بیهمهچیز، تا اندازهای خبر از حال و روز خوب این اثر در مراسم اختتامیه میداد. با این حال شاید کمتر کسی تصور میکرد این فیلم بیادعا، در دو بخش بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، رقبای سرسخت و پرچهره تر خود را کنار بزند. اما یدو به کارگردانی مهدی جعفری و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح موفق به انجام این کار شد و به جز این با دریافت چهار جایزه دیگر (سیمرغهای بهترین فیلمبرداری، بهترین صدابرداری، بهترین صداگذاری و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن) درمجموع با کسب شش جایزه، موفقترین فیلم سی و نهمین جشنواره فیلم فجر لقب گرفت. در گزارش پیش رو، مروری به بعضی از برگزیدههای بخشهای مختلف این دوره داریم و ضمن احترام به نظر و سلیقه هیات داوران (محمد احسانی، ساره بیات، مرتضی پورصمدی، بهرام توکلی، نیما جاویدی، سیدجمال ساداتیان و مصطفی کیایی) و تایید شایستگی برندگان و تبریک به همگی آنها برای این موفقیت ارزشمند، اما و اگرهای احتمالی موجود را هم بررسی کردهایم.
بهترین فیلم: یدو به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح
بهترین کارگردان: مهدی جعفری (یدو)
مکث: راستش پیش از شروع این دوره جشنواره فیلم فجر، کمتر کسی تصور میکرد این فیلم نوجوانمحور و دفاع مقدسی و بیادعا به کارگردانی مهدی جعفری و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح، مدعی اصلی سیمرغ بهترین فیلم باشد. یدو در مقایسه با برخی فیلمهای پرزرق و برق این دوره، تا حدودی همان وضعیت اعلام ۱۶ فیلم بخش سودای سیمرغ را داشت که نامشان به ترتیب حروف الفبا تنظیم شدهبود: فیلمهای ابلق و بیهمه چیز، در این جدول ردههای اول و دوم را به خود اختصاص دادهبودند و یدو هم به خاطر حرف ی، در انتهای جدول جا خوش کردهبود. وقتی جشنواره شروع شد و مردم و اهالی سینما و رسانه هم فیلمها را دیدند، باز هیاهوی بیشتر از آن فیلمهایی چون ابلق و بیهمهچیز بود و بعد از این دو، شانسهایی برای برخی فیلمهای دیگر قائل بودند. و باز در میان آن فیلمهای دیگر، تصور پیروزی یدو خیلی سخت بود، اما مهدیجعفری با تجربه ساخت فیلم موفق ۲۳نفر در فضای دفاع مقدسی و با محوریت نوجوانان، در یدو و در همین فضا، گامی رو به جلو برداشت و فیلمی یکدست ساخت که مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند.
تنها بازیگر شناختهشده فیلم ستاره پسیانی بود و باقی نقشها را بازیگران ناشناخته به بهترین شکل ممکن بازی کردند. این فیلم که محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، قصه ماههای اولیه جنگتحمیلی در آبادان را روایت میکند. چالش میان نوجوان نقش اصلی فیلم (یدو) با مادرش با بازی ستاره پسیانی، نقطه ثقل درام قصه است. با اینکه آبادان در خطر محاصره از سوی دشمن بعثی و سقوط قرار دارد و خیلی از اهالی، شهر را ترک کردهاند، مادر اصرار به ماندن دارد اما یدو مدام حرف از رفتن خانواده میزند و میخواهد مادر را مجاب کند که بروند. فیلم که اقتباسی از داستان «زخم شیر» نوشته صمد طاهری است، فضاسازی خوبی دارد و پرسهزنیهای یک نوجوان در یک شهر جنگزده و تحول و بزرگ شدن او را با تمرکز روی جزئیات زندگی به خوبی به تصویر میکشد.
شاید اگر از هیاهو و حضور چهرههای فیلمهایی چون ابلق، بیهمهچیز، تی تی و... بگذریم و نگاهی منطقی و منصفانه به یدو داشتهباشیم، آنوقت اعطای سیمرغهای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی به این فیلم، غیرقابل هضم و غیرمنتظره نخواهدبود و به شایستگیهای آن اذعان خواهیمکرد. مهدی جعفری با کارگردانی یدو ضمن اثبات شایستگیهایش و تواناییاش در کار با بازیگران نوجوان، نشان داد میتوان بدون چهره و زرق و برق و هیاهو هم به موفقیت رسید.
محمدرضا مصباح، تهیهکننده یدو هم برای ساخت این فیلم به سیمرغ بهترین فیلم سیونهمین جشنواره فیلم فجر رسید. او سال گذشته برای تهیهکنندگی فیلم پوست به کارگردانی برادران ارک هم سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه را دریافت کرده بود.
دیگر جوایز یدو
ستاره پسیانی برای بازی در یدو، دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره را دریافت کرد. این جایزه دیپلم افتخار هم از آن موارد غیرقابلهضم جشنواره فیلم فجر است و نشان از تعارف و رودربایستی تاریخی ایرانیها دارد. اگر داوران به رقابت احترام بگذارند و قواعد بازی را بپذیرند و بلد باشند، باید بدون ملاحظه، یک سیمرغ بلورین در هر بخش اهدا کنند.
این اتفاق در همین بخش بهترین بازیگر نقش اول زن افتاد. اگر از نظر داوران، بازی رویا افشار برای بازی متفاوتش در فیلم مامان، شایسته دریافت سیمرغ بود، دیگر اهدای دیپلم افتخار چه معنایی دارد؟ اگر گمان میکردند بازی پسیانی شایسته دریافت سیمرغ است، جایزه را باید به او میدادند و اگر روی جایزه افشار اصرار داشتند، همین نامزدی پسیانی برای بازی خوبش کفایت میکرد. اگر نظر ما را بخواهید، به نظر بازی ستاره پسیانی، شایستگی بیشتری برای دریافت سیمرغ داشت. تفاوت سنی نقش و ادای درست لهجه جنوبی و درک و ارائه صحیح از موقعیت دشوار شخصیت مادر، از امتیازات بازی پسیانی در یدو است.
یدو همچنین در بخشهای بهترین فیلمبرداری، بهترین صدابرداری و بهترین صداگذاری هم سیمرغ دریافت کرد.
در بخش بهترین فیلمبرداری، مرتضی نجفی برای فیلمبرداری دو فیلم یدو و روشن، برنده سیمرغ شد. سختی صحنههای جنگی و تحرک دوربین در یدو و نورپردازی خلاقانه و فیلمبرداری خوشرنگولعاب در روشن، از برگهای برنده نجفی در این دو فیلم برای دریافت جایزه است. هرچند فیلمبرداری درخشان فرشاد محمدی برای تیتی هم شایستگی رسیدن به سیمرغ را داشت.
سیمرغ بهترین صدابرداری هم به رشید دانشمند برای فیلمهای یدو و زالاوا رسید که چون و چرایی درباره آن وجود ندارد.
امیرحسین قاسمی هم برای یدو، سیمرغ بهترین صداگذاری را دریافت کرد. درباره شایستگی سیمرغ این بخش هم تردیدی وجود ندارد، چراکه قاسمی با صداگذاری سه فیلم یدو، زالاوا و خط فرضی، به نوعی با خودش هم رقابت میکرد.
بهترین فیلم از نگاه تماشاگران: ابلق به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی
مکث: نرگس آبیار از همان فیلم دومش شیار ۱۴۳، رگ خواب مخاطب را به دست آورده و میداند چطور قصههایی مخاطبپسند روایت کند. فیلمهای او بهجز اینکه نظر به مخاطبان خاص و منتقدان دارد، از تماشاگران هم غافل نیست و این یکی از برگهای برنده اوست. سینمای ایران به فیلمسازانی همچون او نیاز دارد که با وجود گرایش به سمت عموم مخاطبان، از کیفیت و استانداردهای سینمایی هم غافل نیستند. ابلق، تازهترین ساخته سینمایی او به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی هم واجد چنین ویژگیای است و از همان ابتدای حضور در جشنواره هم مشخص بود که از فیلمهای موردعلاقه تماشاگران خواهد بود. حضور چهرههایی چون بهرام رادان، الناز شاکردوست و هوتن شکیبا هم در این زمینه مزید علت شد. رقابت تنگاتنگ ابلق با فیلمهایی چون شیشلیک به کارگردانی محمدحسین مهدویان و بیهمهچیز به کارگردانی محسن قرایی در بخش بهترین فیلم آرای مردمی، سرانجام با برتری فیلم آبیار و قاسمی به پایان رسید و این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد. قاسمی چند سال قبل با فیلم نفس ساخته آبیار هم این جایزه مهم را دریافت کرده بود. هرچند اما و اگرهایی هم درباره سیمرغ مردمی این دوره مطرح شده و مهدویان به سوم شدن فیلمش در آرای مردمی اعتراض کرد.
بهترین فیلم از نگاه ملی: تکتیرانداز
مکث: تکتیرانداز به کارگردانی علی غفاری که کامبیز دیرباز در آن نقش شهید عبدالرسول زرین را بازی میکرد، در این دوره عنوان بهترین فیلم از نگاه ملی را به خود اختصاص داد. از آنجا که این فیلم، روایتگر بخشهایی از زندگی و رشادتهای یک قهرمان ملی بود، میتوان تردیدی درباره اعطای این سیمرغ به تکتیرانداز مطرح نکرد، هرچند میشد به گزینههای دیگری چون منصور به کارگردانی سیاوش سرمدی (درباره شهید منصور ستاری و خدمات او برای پیشرفت صنایع دفاعی و هوایی کشور) و حتی مصلحت به کارگردانی حسین دارابی هم فکر کرد.
بهترین بازیگر نقش اول مرد: رضا عطاران (روشن)
مکث: بااینکه عطاران ازجمله بازیگران خوب سینمای ایران است و بارها این خوب بودن را چه در کیفیت بازیها و چه در گیشه به رخ کشیده، اما به شکل عجیبی چندان حقانیت این دو سیمرغی را که در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم فجر به دست آورده نداشته است! اولین سیمرغ را برای طبقه حساس گرفت، آن هم در سال بازی نوید محمدزاده در عصبانی نیستم و حالا هم برای فیلمی این جایزه را دریافت کرد که حرفهای جدی درباره خوب بودن آن مطرح است، یعنی روشن. اگر داوران از بازی عطاران در یک نقش جدی، ذوقزده شدند، ظاهرا نمونههای قبلی و بهتر او مثل دهلیز را ندیدند. به نظر بازی درست و بهاندازه و تلخوشیرین عطاران در شیشلیک، شایستگی بسیار بیشتری برای نامزدی و حتی دریافت سیمرغ داشت. اما از میان نامزدهای فعلی، نوید پورفرج در زالاوا میتوانست سیمرغ بازیگری نقش اول مرد را به خانه ببرد.
بهترین بازیگر نقش مکمل زن: گلاره عباسی (ابلق)
مکث: در این بخش هم آن ذوقزدگی و فریب دستهجمعی داوران اتفاق افتاد و باوجود اینکه گلاره عباسی، بازی خوب و بهاندازهای در ابلق داشت اما ظاهرا گریم متفاوت او بیشتر نظر داوران را به خود جلب کرد. هرچند این مورد مطلق و قطعی نیست و نمیتوان از تفاوت نقش عباسی و بازی خوبش بهسادگی گذشت. بااینحال گیتی معینی، همبازیاش در ابلق، شایستگی بیشتری برای دریافت سیمرغ در این بخش داشت.
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: پوریا رحیمی سام (زالاوا)
مکث: یکی از درستترین سیمرغهای اعطاشده در این دوره. پوریا رحیمی سام که از مستعدترین چهرههای برخاسته از تئاتر است در این سالها در فیلم و سریالها بهخوبی رشد کرد و درخشید و بازی متفاوتش در نقش آمردان (یک جنگیر) در زالاوا، واقعا شایسته دریافت سیمرغ بود. در میان نامزدهای این بخش باید به وحید رهبانی (مصلحت) هم اشاره کرد که البته باید بهعنوان نقش اصلی فیلم نامزد میشد.
بهترین طراحی لباس: مارال جیرانی (بیهمهچیز)
مکث: تعدد شخصیتهای اصلی و فرعی و همخوانی لباسها با آنها بهویژه لباس لیلی نظریان با بازی هدیه تهرانی ازجمله دلایل اعطای سیمرغ این بخش به جیرانی است اما به نظر محمدحسین کرمی، طراح لباس فیلمهای شیشلیک (همراه بهزاد جعفری طادی) و زالاوا، شایستگی بیشتری برای دریافت این جایزه داشت. هردوی این فیلمها شلوغ و پر کاراکتر بودند و بخش مهمی از فضاسازی آنها هم به لباسهای خاص شخصیتها برمیگشت که بهخوبی در خدمت قصه بودند ازجمله جامههای متحدالشکل در شیشلیک که جهان ایزوله قصه را تقویت میکرد و همینطور لباس شولا طور آمردان و دیگر شخصیتهای اصلی و فرعی زالاوا که تبدیل به نشانهها و نمادهای تصویری فیلم شدهاند.
بهترین طراحی صحنه: سهیل دانش اشراقی (روزی روزگاری آبادان)
مکث: همه نامزدهای این بخش در حد و اندازه سیمرغ بودند. مرور اجمالی فیلمهای بیهمهچیز (امیرحسین قدسی)، یدو (آیدین ظریف)، ابلق (دکتر محمدرضا شجاعی)، مصلحت (بهزاد جعفری طادی)، روزی روزگاری آبادان و روشن (سهیل دانش اشراقی)، نشان از اهمیت کار طراحی صحنه دارد. به نظر میآید یکی از سختترین داوریها در همین بخش اتفاق افتاده باشد. سرانجام سیمرغ، قسمت دانش اشراقی برای روزی روزگاری آبادان شد. به دلیل شرایط کرونایی و دشواری تولید، آبادان فیلم در تهران ساخته شد و گروه طراحی صحنه بهخوبی حس و حال آبادان ابتدای دهه۸۰ را در همراهی با قصه به مخاطب منتقل کرد. آن سکانس فرود موشک عملنکرده روی سقف خانه مصیب هم نقش مهمی در جلبتوجه داوران به این فیلم در بخش طراحی صحنه داشت.
بهترین چهرهپردازی: ایمان امیدواری (ابلق)
مکث: باوجود گریمهای خوب فیلمهای شیشلیک (شهرام خلج) و یدو (عباس عباسی) که از نامزدهای این بخش بودند، اعطای سیمرغ چهرهپردازی به ابلق، انتخاب درستی به نظر میرسد. گریم امیدواری بهقدری در این فیلم خوب بود که باعث بیشتر دیده شدن بازی گلاره عباسی شد. چهرههای شاکر دوست، شکیبا و رادان هم متفاوت گریم شدند و باعث ارتقای حس و حال بازیشان شد.
بهترین فیلمنامه: آیدا پناهنده و ارسلان امیری و تهمینه بهرام (زالاوا)
مکث: تیتی و زالاوا از بهترین فیلمهای سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر بودند، فیلمهایی که با همکاری درخشان زوج هنرمند، آیدا پناهنده و ارسلان امیری شکل گرفت و ساخته شد و واقعا حیف بود این دو و فیلمهایشان، این دوره را دستخالی ترک کنند. آنها در میان سه نامزد بخش فیلمنامه برای این دو فیلم نامزد دریافت جایزه بودند و تنها رقیبشان، آرش انیسی برای نگارش فیلمنامه مامان بود. درنهایت امیری و پناهنده و تهمینه بهرام برای نوشتن فیلمنامه زالاوا، جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آوردند درحالیکه به نظر میرسید فیلمنامه تی تی، ایده و مسیر روایتی جذابتری داشت و برای دریافت سیمرغ شایستهتر بود. یکی از بامزهترین لحظات تاریخ اختتامیه جشنواره فیلم فجر هم در لحظه دریافت سیمرغ توسط امیری پیش آمد که با دو سیمرغ در دست با مارال جیرانی (برنده سیمرغ طراحی صحنه) تصادف کرد و نزدیک بود سیمرغ او و پناهنده از دستش بیفتد اما امیری سیمرغها را مهار و از شکستن آنها جلوگیری کرد و تنها لوحهای افتخار از دستش روی زمین افتاد. او بعدازاین صحنه پشت تریبون قرار گرفت و گفت: اگر سیمرغها میشکست، همسرم (پناهنده) مرا به خانه راه نمیداد.
منبع: علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم