تا جایی که حتی حضورش در برخی کمدیهای عامهپسند و فیلمهای متعلق به سینمای بدنه به موازات شرکت داشتناش در بخشی از سینمای جنگ، چنان با انتخابهای درست و دقیق صورت گرفته که به ایجاد تناقض خاصی منجر نشده است. دیرباز هر بار در قالب کاراکتری جدید، نقش را طوری مال خود میکند و شاکله و بنمایههای شخصیتپردازی را در فیلمنامه برای باورپذیری بهتر آن میکاود که بیننده او را تمام و کمال میپذیرد و با دغدغههایش همراه میشود. گونهای احساس اعتمادبخشی و صلابت که گاه با چاشنی درونگرایی میآمیزد تا نقشهای دیرباز را در نگاه تماشاگر، سمپاتیک و ملموس کند. یک بازیگر حسی و تجربهگرا که بیپروا، پیشنهادهای گوناگون را میسنجد و قدرت ریسکپذیری بالایی دارد. در واقع دیرباز همانقدر که در لباس مجید سوزوکی «اخراجیها» شیرین و طناز ظاهر میشود، میتواند در فیلم متفاوتی همچون «عیار ۱۴» چنان در کالبد شخصیت رازآلود و سایهواری جلوه کند که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در برداشته باشد. بهانه گفت و گوی حاضر جامجم با دیرباز، حضور مجدد او در فیلمی متمایز از سینمای جنگ، اما این بار در جایگاه صداپیشه است. فیلم سینمایی «۲۸۸۸» به کارگردانی کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فجر شرکت دارد. به گفته خودش فیلم اثر مهیج و جذابی شده و او صداپیشگی یکی از خلبانان دوران جنگ را به عهده دارد و روایت در برج مراقبت شکل میگیرد. دیرباز در گفتوگو با جامجم، با صراحت و بیتعارف از چند و چون این پروژه جدید و ریزهکاریهای انجام آن گفته که در ادامه میخوانید.
شما چگونه به فیلم ۲۸۸۸ دعوت شدید؟بهتر است این سوال را کارگردانان فیلم پاسخ دهند، اما درخصوص کلیت ۲۸۸۸ باید بگویم درباره چند خلبان ابتدای جنگ ایران و عراق است؛ خلبانهایی که در این سالها کمتر راجعبه آنها فیلم و سریال ساخته شده و مانند شهدای خلبانی مثل شهید شیرودی، شهید بابایی، شهید کشوری، شهید دوران و... خیلی برای عموم مردم شناخته شده نیستند. از دیدگاه کیوان علیمحمدی یکی از خلبانهای شهید به لحاظ شخصیتی خیلی به من نزدیک بود. طوریکه حتی به خودم گفت شاید برای دیگر نقشها به چند بازیگر فکر کردم اما برای این نقش تنها تو در ذهنم بودی.
گفت و گوهای اولیهتان با کارگردان به چه زمانی برمیگردد؟حدودا دو سال پیش اولین صحبتها را با کیوان علیمحمدی انجام دادیم و همان موقع به او گفتم برای این فیلم هستم. چون فیلمهای قبلیاش را دیدم بودم و با نحوه کارش آشنا بودم. حتی خاطرم هست به خودش هم گفتم فیلمهای شما هر کدام تجربه جدیدی است. چون هیچکدام شبیه هم نیستند. ولی بعد از صحبتهای اولیه، همهگیری کرونا باعث وقفهای در شروع کار شد تا امسال که کارهای نهایی فیلم انجام شد.
شخصیت خلبان شهیدی که بازی کردید را چطور درک کردید؟من هم مثل بسیاری از مردم تا نامی از خلبانهای شهید میآید به یاد همان چند خلبانی میافتم که راجعبه آنها طی این سالها گفته یا آثاری درباره رشادتهایشان ساخته شده. بنابراین تا پیش از این پروژه حتی نامی از خلبان شهیدی که در این فیلم ایفاگر نقش آن هستم، نشنیده بودم. به همین علت کیوان علیمحمدی در صحبتهای پیش از شروع پروژه، قصه این خلبان و همکارش را که در کابین عقب هواپیما مینشسته مفصل برایم تعریف کرد و عکسها و فیلمهایشان را در اختیارم قرار داد. چون خودشان تحقیقات بسیار مفصلی درباره این عزیزان انجام داده بودند.
وقتی برای رسیدن به این شخصیت تلاش میکردید به چه منابع و ویدئوهایی از این شهید دسترسی داشتید یا با خانوادهشان از نزدیک گفت و گو کردید؟نه، مستقیم با خانوادهشان صحبت نکردم. البته در فیلم قبلیام «تک تیرانداز» زمانیکه حضورم در آن پروژه قطعی شد اول از همه با پسر شهید زرین ارتباط برقرار کردم که ایشان هم محبت کرد و اطلاعات کاملی درباره پدرشان به من داد. از جمله فایلهای صوتی محدود یا تک پلانهای ۳۰ ثانیهای از پدرشان که خیلی ارزشمند بود، چون به مدت ۳۰ ثانیه فرصت داشتم که قامت و فرم ایشان را ببینم. در تک تیرانداز، هرچند قرار نبود فیلم پرترهای دقیق از شهید زرین باشد، اما باز تا جایی که ممکن بود اطلاعات دقیقی کسب کردم، اما در ۲۸۸۸ زحمت جمعآوری اطلاعات را خود کیوان علیمحمدی کشیده بود و به من منتقل کرد. علاوه بر اینکه در این فیلم دیگر فیزیک من به عنوان بازیگر کاربردی ندارد و در این فیلم من تنها صداپیشگی این شهید را انجام دادم. آن هم صداپیشگی این شهید بزرگوار را در شرایط عملیات و به نوعی شرایط اضطراری.
تجربه همکاری همزمان با دو کارگردان (علیمحمدی و حیدری) چگونه بود؟خیلی عالی. در صحنههای مربوط به من که در استودیو ضبط میکردیم مستقیم با کیوان علیمحمدی در ارتباط بودم و اطلاعی در مورد این ندارم که تقسیمبندی کاری بین این دو عزیز چگونه بوده. کیوان هم با هوشمندی کامل قبل از ضبط صحنهها با توضیحات و شبیهسازیهایش من را به فضای کاری خلبانها و آن ایام سوق میداد. راهنماییاش بسیار دقیق بود و من هیچ مشکلی بابت فهم ماجرا نداشتم. اگر مشکلی هم وجود داشت در اجرا بود که آنهم سختیهای خودش را دارد و ما هم البته در جایگاه بازیگر از سختیهایش هم لذت میبریم. البته در کنار تمام نکاتی که گفتم، کیوان علیمحمدی بسیار در کار دقیق بود و با حساسیت تمام جلو میرفت. مثلا اگر از صحنهای خوشش نمیآمد دوباره و دوباره آن را میگرفت یا حتی دو سه ماه پس از پایان کار صداهایی برای تکمیل کار لازم بود که با دقت کامل آنها را هم در نهایت انجام دادیم. به هر حال تا به نتیجه دلخواهش نمیرسید کار را رها نمیکرد.
با توجه به اینکه در فیلمهای دفاعمقدسی بازی داشتید، تعریف شما از سینمای جنگ و دفاع مقدس چیست؟هیچوقت اصراری برای بازی در هیچ ژانر خاصی نداشتم. اینکه مثلا بگویم صرفا در ژانر دفاعمقدس بازی میکنم، نه، من همیشه کاراکتر خوب را به قول معروف روی هوا میزنم. یعنی اگر هیچ سابقه بازی در ژانر دفاعمقدس در کارنامه کاریام نبود و نقش عبدالرسول زرین به من پیشنهاد میشد آن را با کمال میل میپذیرفتم و اگر ۱۰۰فیلم در ژانر دفاعمقدس در کارنامه کاریام بود هم باز نقش عبدالرسول زرین را بازی میکردم. به همین علت به این ماجرا اینطور نگاه میکنم که در ۲۰سالی که مشغول بازیگری هستم شانس و اقبالم بود که چند کاراکتر دفاعمقدسی ویژه مثل مجید سوزوکی در «اخراجیها»، یحیی در «دوئل» و... به من پیشنهاد شده که همگی را بسیار دوست دارم. چون هر کدام در نوع خودشان کاراکترهای خاص و دوستداشتنی از آب درآمدند که بیتعارف برای بازی در آنها به خودم افتخار میکنم. این نکته را هم ذکر کنم که از این به بعد هم هر کاراکتر جذاب دیگری در ژانر دفاعمقدس به من پیشنهاد شود آن را بازی میکنم. تجربه نشان داده مردم ما به سینمای جنگی علاقه دارند و این در حالی است که لحظه به لحظه هشتسال دفاعمقدس ما پر از قصه است و حالا حالاها جا دارد که هنرمندانمان این قصهها را دراماتیکتر کنند و آن را پیش روی نسل ما و حتی آیندگانی قرار دهند که در زمان جنگ حضور نداشتند.
به نظر شما چه تفاوتی بین فیلمهای جنگی نسل اول و دوم سینما مانند دیار عاشقان، آژانس شیشهای، مهاجر، کیمیا، هور در آتش، از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف با فیلمهای سالهای اخیر این ژانر مثل شب واقعه، ایستاده در غبار و شیار ۱۴۳ وجود دارد؟از دو جنبه میتوان به این تفاوت نگاه کرد. نخست تکنولوژی سینماست که در دهه ۶۰ و ۷۰ با دهههای پس از آن تغییرات فراوانی داشته. مثلا اوایل دهه ۸۰ ما فیلم دوئل به کارگردانی احمدرضا درویش را با دوربین نگاتیو آغاز کردیم، اما پس از آن عمدتا نسل دوربینها و آدمهای پشت دوربین (کارگردانان، فیلمبرداران، صدابرداران و...) عوض شد. تزریق نیروهای جوان به سینما همگام با ایدههای تازه بود که باعث تغییر حال و هوای فیلمها و کلیت سینما بود. سینمای ما پوستاندازی کرد که این پوستاندازی بهخصوص در فیلمنامهها کاملا مشهود است. فیلمی مثل «تنگه ابوقریب» به لحاظ فیلمنامه نسبت به فیلمهای دهه ۶۰ و ۷۰ نه تنها متفاوت بلکه پر و پیماندارتر است. به جرات میگویم پوستاندازی در سینمای ایران باعث بلوغش شد.
پس شما سینمای دفاعمقدس را رو به پیشرفت ارزیابی میکنید؟۱۰۰درصد. از آن دوره فیلمهای آقای حاتمیکیا مثل «مهاجر» و «دیدهبان» را بسیار دوست دارم یا فیلم «دیار عاشقان» را که بازی بسیار خوب پرویز پرستویی در آن به یاد ماندنی است یا مثلا فیلم «عقابها» که از فیلمهای قهرمانمحوری است که از دیدنش لذت میبرم و با حفظ احترام به این فیلمها و البته تمام فیلمهای ساخته شده در دهه ۶۰ و ۷۰، اما از بلوغ سینما استقبال میکنم.
در جشنواره امسال فیلم فجر، چهرههای پیشکسوت و استعدادهای جوان فیلمسازی در کنار هم حضور دارند. این همراهی و حضور همزمان را چطور میبینید؟سینما قابل پیشبینی نیست. بارها پیش آمده آثاری از کارگردانهای فیلم اولی دیدیم که شگفتزده شدیم و شک ندارم امسال هم همین اتفاق خواهد افتاد. چون هر جا به قول معروف فرمان دست جوانها افتاده درست مسیر را به جلو هدایت کردند. به همین دلیل با حفظ احترام به پیشکسوتان سینما ولی باید تمامی نسلها کنار هم قرار بگیرند که مخاطبان با افکار و سلایق مختلف راضی شوند.
فکر میکنید استقبال از فیلم ۲۸۸۸ و نقش شهید خلبانی که صداپیشهاش بودید چطور خواهد بود و آیا سیمرغ دوم شما بعد از دوئل با این فیلم به دست خواهد آمد؟نمیدانم، هنوز نه فیلم خودمان را دیدهام و نه دیگر فیلمهای جشنواره را. بنابراین پیشبینیای در این خصوص نمیتوانم داشته باشم، اما به هر حال تمام آدمها تشویق و تقدیر را دوست دارند و چه تشویقی بالاتر از اینکه یک هنرمند در برترین جریان سینمایی کشور مورد تشویق قرار بگیرد. به هر حال سلیقه هیات داوران در انتخاب برگزیدگان نهایی بسیار حائز اهمیت است. این ذات جشنواره است و فارغ از هر مسالهای خود اتفاق جشنواره که همه را کنار هم قرار میدهد، جذاب است.
درباره دیربازدیرباز آنقدر خوشاقبال بود تا همان اوایل ورودش به سینما، نقش یحیی در بیگ پروداکشن تاثیرگذاری از سینمای جنگ، یعنی «دوئل» احمدرضا درویش را تصاحب و به نحوی آن را طراحی و اجرا کرد که هیات داوران بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر چارهای جز اهدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به او نداشتند یا دو سال پس از آن در سال ۱۳۸۴ که با فیلم احساسات برانگیز ابراهیم حاتمیکیا، «به نام پدر» طوری نقش پسر دانشجوی عاشقپیشهای به نام میثم را باز هم در اثری متعلق به سینمای دفاعمقدس ایفا کرد که نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
دیرباز سال گذشته نیز با فیلم «تیرانداز» شانس این را داشت تا در قامت شهید زرین، بازگشتی به سینمای دفاعمقدس داشته باشد و نقش قهرمانی دلاور از دوران جنگ را بازی کند که با یک گرینوف، نیروهای بعثی را کلافه و وامانده کرده بود.