به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین، نفتکش سانچی، حامل ۱۳۶هزار تن میعانات گازی به ارزش حدود ۶۰میلیون دلار بود که بر اساس برنامه قرار بود به شرکت هانوا توتالکره جنوبی تحویل داده شود. محل حرکت این کشتی، عسلویه بود. برنامه این بود ۳۲خدمه کشتی پس از انجام مأموریت به خانه و آغوش خانوادهشان برگردند اما آرزویش به دل آنها ماند. از ۳۲خدمه سانچی، جسد ۳ نفر پیدا شد اما از ۲۹خدمه دیگر هنوز خبری نیست.
سه سال از این حادثه مرگبار میگذرد ولی پروندهاش در میان برخی خانوادههای دریانوردان هنوز باز است و میگویند آنها درگوشهای از این زمین خاکی زنده هستند و نفس میکشند. در مقابل اما بعضیکارشناسان با تکیهبر دلایلی که دارند، میگویند همه ۲۹خدمه فوتشدهاند. سالروز این واقعه باعث شد این حادثه را یکبار دیگر از لحظه وقوع آن بازخوانیکنیم.
شنبه ۱۶ دی
روز شنبه، نفتکش سانچی از بندر عسلویه حرکت کرد و طبق برنامه قرار بود یکشنبه وارد آبهای کره جنوبی شود اما شنبهشب، ناگهان سانچی با یک کشتی باری چینی بهنام کریستال در سواحل چین برخورد کرد و چون بار سانچی، نفت فوق سبک با درجه اشتعال بسیار بالابود پس از برخورد ناگهان به یک گلوله آتش تبدیل شد. چین با اعزام هشت کشتی و پیوستن کره جنوبی به این عملیات، جستوجوها را آغاز کردند. با آغاز عملیات و انتشار هرچه بیشتر خبرهای مربوط به سانچی، تمام مردم گوش شدند و چشم و لحظهبهلحظه عملیات جستوجوی ملوانان سانچی را دنبال میکردند.
خانواده ملوانان نیز که همان دقایق اولیه از حادثه باخبر شدهبودند، از تماس با گوشیهای آنان چیزی نصیبشان نشد. چینیها همان روز اول حادثه، بهدلیل حجم بالای آتش و گازهای سمی منتشرشده، آب پاکی روی دست علی ربیعی- وزیر کار آن زمان- ریختند و گفتند تمام خدمه جان خود را در همان دقایق اولیه پس از وقوع حادثه ازدستدادهاند.
یکشنبه ۱۷ دی
کشتی آتشین وسط دریا و موجهای خروشان بود و هیچ خبرنگاری به آن دسترسی نداشت تا از ثانیه به ثانیه آن عکس و فیلم بگیرد و به شبکههای اجتماعی بفرستد. تمام منبع خبری، همان اطلاعات ناچیزی بود که مقامات رسمی میدادند. همه مردم دلشوره ۳۰ملوان ایرانی را داشتند که آتش محاصرهشان کرده بود. از درون کشتی سوزان هیچکس خبر نداشت. ۱۷ساعت پس از وقوع حادثه، چهارکشتی امدادرسانی و سه قایق برای پاک کردن لکه نفتی وارد محل حادثه شدند. سخنگوی انرژی مجلس گفت: «قایق نجاتی روی کشتی قرار داشت که حالا دیگر نیست و احتمال دارد ملوانان با استفاده از قایق از مهلکه گریختهباشند.»
۳۰ساعت پس از انتشار این خبر امیدوارکننده، مدیرعامل شرکت ملی نفتکش ایران با گفتن این جمله که خبر نجات ملوانان صحت ندارد، همان تهمانده امید مردم و خانوادههای خدمه را به یاس تبدیل کرد.
دوشنبه ۱۸دی
درحالیکه خانوادههای ملوانان با اشک و آه با خبرنگاران مصاحبه کرده و با التماس از امدادگران میخواستند هرچه زودتر ملوانان گرفتار در آتش را از کشتی خارج کنند، جسد یکی از ملوانان نفتکش ایرانی، چهار مایل دورتر از کشتی پیدا شد. دو کشتی شرکت ملی نفتکش و کشتی دیگری از کشتیرانی ایران، همچنان بهدنبال پیدا کردن رد و نشانی از ملوانان بودند.
در ادامه جستوجوها ۱۳کشتی امداد، منطقهای به وسعت ۹۰۰مایل دریایی را بهدنبال ملوانان گشتند اما چیزی عایدشان نشد. پس از سه روز، انتقادها از کند بودن عملیات بالا گرفت. به گفته سرکنسول ایران در شانگهای، شدت آتش و انفجار باعث کندی عملیات شده بود و کشتیهای امدادی باید به فاصله ۱۵۰متری سانچی میرسیدند تا بتوانند اقدام مفیدی انجام دهند.
چهارشنبه ۲۰ دی
چهار روز پس از حادثه، هنوز خبر موثقی از وضعیت ملوانان به بیرون درز نکرده بود. با کاهش انفجارها در کشتی، امید تیمهای جستوجو برای ورود به کشتی افزایش پیدا کرد. چینیها با اینکه به نظر میآمد با اراده بیشتری مشغول انجام عملیات هستند، اما به بهانه بدی آبوهوا و وجود احتراق کوچک در کشتی، دوباره عملیات را متوقف کردند. این اتفاق در شرایطی افتاد که بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی، بهدلیل وقوع حادثه در آبهای چین، این کشور در قبال مهار آتش مسؤولیت داشت. اگر قرار بود تیمهای امدادی ایران به محل حادثه اعزام شوند، دستکم به ۲۰ روز زمان نیاز داشتند که تا آن زمان تمام شانس ملوانان برای زنده ماندن احتمالی از بین میرفت. در میان بیم و و ناامیدی، ناگهان رسانهها از اعزام ۱۲تکاور نیروی دریایی از طریق هوایی به آبهای چین خبر دادند.
سهشنبه ۱۹دی
شرایط جوی بسیار بد، موجهای بلند و آتش، مانع آن بود که عملیات جستوجو ادامه پیدا کند. مدیر عملیات ناوگان شرکت نفتکش، اعتقاد داشت هنوز هم امکان زنده ماندن ملوانان وجود دارد. او این احتمالات را مطرح کرد: «یا همگی به سمت موتورخانه رفتهاند یا از قایقهای نجات استفاده کرده یا با پوشیدن لباسهای اضطراری به دریا پریدهاند. اگر ملوانان به سمت موتورخانه رفته باشند، چون موتورخانه ۱۴ متر زیرآب است، احتمال کمی وجود دارد که زنده مانده باشند.
از دو قایق نجاتی که در کشتی وجود داشت، یکی سوخته و از دیگری هم اثری نیست. بنابراین ممکن است با آن به دریا رفتهباشند.» احتمالاتی که باعث شد دوباره خون امید در رگ خانوادههای خدمه به جریان بیفتد.
سه روز پس از حادثه حسن روحانی، رئیسجمهوری هم به وزارتخانههای خارجه، راه و شهرسازی و نفت دستور پیگیری تمام ابعاد حادثه را صادر کرد. درحالیکه کشتیهای چینی، کره جنوبی، ژاپنی و نیروی دریایی ایران برای کمکرسانی و مهار به محل وقوع آتشسوزی آمده بودند اما به ادعای برخی مسؤولان در آن زمان، چینیها بهعمد فعالیت جدی در مهار آتش را انجام نمیدادند تا بار کشتی سوخته و باعث آلودگی آبهای این کشور نشود.
پنجشنبه ۲۱ دی
پنج روز از آتشگرفتن سانچی گذشته بود و هیچکس از وضعیت خدمه خبر نداشت. با رسیدن نیروهای امدادی ژاپن، قرار شد روز جمعه عملیات همراه با یک تیم ایرانی ادامه پیدا کند، اما ناگهان سخنگوی گارد ساحلی ژاپن به رویترز گفت مسؤولان چینی، پیشنهاد کمک گارد ژاپن را رد کردهاند. همین روز، علی ربیعی، وزیر وقت کار که مسؤول رسیدگی به این حادثه بود، گفت باد در حال بردن کشتی سوزان به سمت آبهای ژاپن است و از این کشور خواست تا در خاموش کردن آتش به ایران کمککند.
جمعه ۲۲ دی
پیگیری وضعیت نفتکش سوزان سانچی و خدمهاش تبدیل به یکی از اخبار روزانه مردم شده و اولین سوال همه این بود که کسی هنوز زنده است؟ ربیعی در واکنش به این سوالات گفت: «پس از آنکه پیکر یکی از مفقودان پیدا شد خبر خاص دیگری از ۳۱پرسنل در دست نیست. نمیخواهیم خبر نگرانکننده بدهیم؛ باید به خانوادههای مفقودین آرامش بدهیم؛ ما هنوز وقت طلایی داریم.» شامگاه جمعه، ارتش ایران از ارتش چین و ژاپن درخواست کرد تا در پیدا کردن سرنشینان سانچی وارد عمل شوند. سخنگوی ارتش نیز اعلام کرد یک تیم عملیات ویژه نیروی دریایی ارتش با حضور تکاوران کلاهسبز در محل هستند و اگر چین به آنها بالگرد بدهد، با انجام راپل میتوانند وارد کشتی شوند. همچنین به خانواده خدمه گفته شد برای ارائه نمونه دیانای مراجعه کنند.
شنبه ۲۳ دی
صبح شنبه، ربیعی اعلام کرد امدادگران ایرانی همراه با چینیها قرار است به کشتی بروند و عملیات تجسس را آغاز کنند. ظهر همین روز و با درخواست وزیر خارجه ایران، طرف چینی اعلام کرد نیروهای امدادی این کشور همچنان به عملیات ادامه خواهند داد. شبهنگام نیز، معاون سازمان بنادر و دریانوری، از اعزام ۱۲تکاور ایرانی به چین خبر داد و گفت به محض کاهش دمای کشتی، عملیات تجسس مفقودان آغاز خواهد شد. با مساعد شدن شرایط، یک تیم چینی بهسرعت وارد کشتی شد و توانست پیکر دو نفر از سرنشینان کشتی به همراه جعبهسیاه سانچی را به کشتی چینی منتقل کند.
یکشنبه ۲۴ دی
روز یکشنبه، هشت تکاور به محل کشتی رسیدند و همراه با گروه چینی، جلسهای برای نحوه ورود به کشتی برگزار کردند. خیلی طول نکشید که فرمانده چینی عملیات امداد و نجات گفت دریانوردان شانس زیادی برای نجات ندارند، اما عملیات همچنان ادامه دارد. ظهر که شد، رئیس سازمان بنادر و دریانوردی گفت سانچی در حال غرق شدن است و دیگر امیدی برای پیدا کردن مفقودیها وجود ندارد. بعد از یک ساعت هم بهطور رسمی، مرگ تمام سرنشینان سانچی را اعلام کرد.
۲ ابهام مهم سانچی
نفتکش سانچی ۹ روز تمام با آتشی که به جانش افتادهبود، جنگید، اما در نهایت به اعماق دریا فرورفت. پس از غرق شدن کشتی، نگاهها و افکار عمومی مردم تازه متوجه چینیها شد که اخباری در مورد کمکاریهایشان در رسانهها و به نقل از مقامات رسمی کشور منتشر شدهبود. حجم انتقادات به حدی بالا گرفت که اول بهمنماه، پانگ سین، سفیر چین، نشست خبری با خبرنگاران در سفارتخانه این کشور برگزار کرد تا به سوالات و ابهامات جواب بدهد.
یکی از مهمترین ابهامات، جلوگیری از ورود تکاوران ایرانی به داخل سانچی بود که خبرنگار جامجم از پانگ سین در مورد آن پرسید و او در پاسخ گفت: «از سوی سفارت و دولت چین کارشکنی صورت نگرفت. روز هفتم ژانویه، آقای ربیعی برای اعزام تکاوران درخواستی را مطرح کرد که ۲۴ساعت بعد با این درخواست موافقت شد. حتی تجهیزات لازم در چین نیز در اختیار آنها قرار گرفت، اما بهرغم حضور تکاوران در نزدیکی کشتی سانچی و بهدلیل شرایط موجود، امکان امدادرسانی وجود نداشت.»
ابهام دیگری که باعث دلشکستگی مردم و خانوادههای خدمه سانچی شده بود، ترک کشتی سانچی بدون ارزیابی وضعیت خدمه بود. این سوالی بود که خبرنگار جامجم پرسید و پانگگفت: «۱۳ ژانویه و با مهار آتش، کشتی امداد و نجات به فاصله ۱۰متری سانچی رسید که با تصمیمگیری سخت، چهار نفر از امدادگران وارد کشتی شدند. این امدادگران روی عرشه پیکر دو خدمه کشتی را پیدا کرده و قصد داشتند وارد اتاق امنیت و زندگی خدمه شوند، اما به دلیل دمای ۸۵درجه این اتاقها و وجود گازهای سمی موفق نشده و با پیدا کردن جعبهسیاه، کشتی را ترک کردند.»
بازخوانی جعبهسیاه کشتی سانچی
پس از پیداکردن جعبهسیاه سانچی، حالا نوبت آن بود که بازخوانیشده تا مشخص شود در آن دقایق جهنمی، دریانوردان سانچی با چه شرایطی مواجه بودند. جعبه خوانده شد و بخشی از محتوای آن خارج و در اختیار رسانهها قرار گرفت. قسمتهایی از این نوار را مرور میکنیم.
اینجا کابین فرمانده سانچی است. مردی در کابین کاپیتان که بهنظر میآید افسرسوم سانچی باشد با صدای بسیار مضطربی پشت سر هم میگوید: آتیش، آتیش، آتیش. دیگه فایدهای نداره. آتیشو چیکارکنیم؟
صدایکشدار و جیغ مانند پسزمینه جعبهسیاه کشتی زیاد است و سخت میتوان متوجه مکالمات بین خدمه شد: یه کشتی خیلی بزرگی بهمون خورده. برو به چپ، تمام به چپ....
گروه تلاش میکند تا با کشتی چینی ارتباط بگیرد و به او پیام بدهد. یک نفر میگوید: داریم برخورد میکنیم، سکان تمام به چپ.... دیگه فایده نداره، خوردیم.
ثانیههایی پس از گفتن این جملات، ناگهان صدای برخورد شدیدی شنیده میشود و پس از آن چند نفر از دریانوردان با صدای بلندی میگویند یاابوالفضل...یاابوالفضل....
صدای یکی از کسانی که یاابوالفضل میگوید از شدت ترس و هراس میلرزد و تکهتکه حرف میزند. انگار که خمشده و روی زمین نشسته است: یا...ابواال....فضل....، یا...ابواال....فضل....
جو سانچی و صداهای لرزان و ترسان خدمه نشان میدهد عمق حادثه بیش از آن چیزی است که تصور میکردند. افسرسوم سانچی دوباره میگوید: استرس نداشته باشید.(سیستم حریق فعال میشود)
هرچه بیشتر میگذرد، شرایط بحرانیتر میشود. باز هم صدای افسرسوم سانچی میآید: دیگه هیچ کاری نمیشه کرد. آتیش، آتیش، آتیشو چیکارکنیم؟
صدای افسر ضعیف و قوی میشود. انگار از شدت حجم آتش مهیب و هولناکیکه جلوی چشمش جان گرفته است، نمیتواند یکجا بایستد و دائم در حال حرکت است.
دوباره صدای آژیر مانند و جیغ ممتد بلند میشود. چیزی به لحظه انفجار نمانده است. صدای فریاد بسیار بلند، مبهم و همراه با درد یکی از دریانوردان میآید. مشخص نیست چه میگوید. صدای خدمه، حالا تبدیل به نالههایی دردناک و جگرخراش شده است..... صدای جیغ ممتد همچنان ادامه دارد... سرنشینان سانچی با یکدیگر صحبت میکنند، اما بسیار نامفهوم و گنگ.
افسرسوم سانچی دوباره تکرار میکند: هیچ کاریش نمیشه بکنیم.... صحبتهای نامفهوم سرنشینان ادامه دارد....صدای یا ابوالفضل گفتن یکی از دریانوردان دوباره بلند میشود....لحنش پر از ناامیدی است، یاس است و رسیدن به انتهای خط....چند لحظه سکوت و ثانیههایی بعد، انفجار مهیب رخ میدهد و پس از آن تمام مکالمات قطع میشود.
تماسهای مشکوک با بازماندگان
نفتکش سانچی پس از ۹روز مقاومت در برابر غرقشدن، سرانجام زیر آب رفت و مقامات کشور مرگ ۲۹دریانورد را اعلام کردند؛ موضوعیکه البته هیچگاه مورد قبول برخی از خانوادههای ملوانان قرار نگرفت و یکصدا گفتند وقتی هیچ جسدی از آنها ندیدهایم، چگونه برایشان سیاه بپوشیم و مجلس ختم بهپاکنیم؟ استخوانهای خدمه که به همین راحتی از بین نمیرود، اگر پس از آزمایش دیانای تایید میشد که استخوانها متعلق به عزیزمان ماست، دیگر حرفی نداشتیم اما موضوع اینجاست که چیزی از آنها بهدست ما نرسیده که مرگشان را تایید کند. پس چطور فوتشان را بپذیریم؟
مدتی پس از سانحه مرگبار سانچی در حالیکه برخی از خانوادههای دریانوردان همچنان بر موضع خود پافشاری میکردند، ناگهان از تماسهای مشکوکی خبر دادند که از خارج کشور با آنها برقرار میشد. مشخص نبود از کجا. بعضی میگفتند از جنوبشرقی آسیاست و بعضی هم نقاط دیگری را نام میبردند.
پدر یکی از خدمه سانچی سال گذشته گفت: «تاکنون خانوادههای خدمه سانچی بیش از ۱۲۰۰تماس از جنوبشرق آسیا و نقاطی مانند مالدیو، تایوان، نیوزیلند، جنوب چین و... دریافت کردهاند. برای این تماسها به واحد امور بینالملل همراه اول نامه دادهایم که هنوز جواب ندادهاند. از وزارت اطلاعات هم پیگیریکردیم اما در یک صفحه جواب دادند و اعلام کردند به نتیجه نرسیدیم. میگویند قایق نجات بیرون نیامده. پسکجاست؟ اگر سوخته باید لاشهاش باشد.»
مادر یکی دیگر از خدمه هم گفته بود: «من ۷۰تماس داشتهام اما با پسرم صحبت نکردم. از خارج با من تماس گرفتند. به زبان انگلیسی با یکی از بستگانم صحبت کردند.»
مادر دیگری هم این تماسها را تایید کرد: «پسر دیگرم خرداد ۹۷ تماس تلفنی داشت که طی آن فردی گفته بود من از طرف برادرت که زنده است تماس میگیرم، اما اخیرا تماسی گرفته نشده است.»
پاسخ مسؤولان به ادعاها
در شرایطیکه برخی خانوادهها همچنان اصرار داشتند که دریانوردان زنده هستند اما مسؤولان مختلف مانند محمد راستاد، مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی، ادعایشان را نپذیرفت و گفت: «در آن زمان تمام دستگاههای دولتی همراه پنج کشور دیگر پس از بررسیهای بسیار به این نتیجه رسیدند که تمام دریانوردان سانچی در زمان وقوع حادثه جان خود را از دست دادهاند.»
شهرام فرحبد، مدیر بازرگانی شرکت ملی نفتکش ایران هم با رد ادعای زندهماندن خدمه سانچی برقراری ۱۲۰۰تماس از سوی خدمه سانچی را با خانوادههایشان زیر سوال برد وگفت: «اگر واقعا این تعداد تماس برقرار شده چرا حتی یکی از این تماسها موفق نبوده؟ چرا باید عدهای با قایق نجات پیاده شوند و بعد خدمه را به جایی ببرند و دو سال هم بگذرد که چه نتیجهای حاصل شود؟ علاوه بر اینها، قایق نجات ساختاری ندارد که بتوان با آن صدها مایل حرکت کرد.
ظرفیت قایقهای نجات در این حد است که از محل حادثه دور شوند تا گروه نجات از راه برسد. اگر خدمه سانچی سوار قایق نجات شدهبودند که قطعا پیدا میشدند.
علی ربیعی که آن زمان هم وزیر کار و هم رئیس کمیته پیگیری نفتکش سانچی بود، نسبت به ادعای خانوادهها در مورد زندهبودن خدمه سانچی واکنش نشان داد:« برخی انتقاد کردند و گفتند شما که میدانستید خدمه در ساعات اولیه جان باختهاند، چرا اقدام کردید؟ بنده میگویم، اگر حتی یک اپسیلون امید برای زنده بودن خدمه وجود داشت، وظیفه انسانی ما بود که برای نجات اقدام کنیم.»
اظهارات یک وکیل در خارج
کشمکش بینتیجه و بحث بر سر زنده بودن یا نبودن خدمه سانچی و ابهامات آن تا دو سال همچنان ادامه داشت، تا اینکه یکی از وکلای سانچی که در خارج از کشور بود، با یکی از شبکههای خبری مصاحبه کرد و گفت: «در دو سال گذشته، متاسفانه مجراهای قانونی برای رسیدگی به درخواست ۱۰نفر از خانوادههای سانچی به بنبست خورده و خانوادهها نتوانستهاند با مجلس یا نهاد ریاستجمهوری دیدار کرده و دردشان را بگویند و به همین دلیل به نهادهای خارجی متوسل شدهاند.
موضوع اینجاست که پس از غرق شدن سانچی، ربیعی در نامهای به رئیسجمهوری روحانی ادعا میکند تمامی خدمه بهطور قطع فوت شدهاند و آنها را شهید راه اقتصادی نامید. خانوادهها این موضوع را نپذیرفتند و گفتند اگر جنازهای از خدمه دارند، به ما نشان دهند.
اطلاعات بهدست آمده، ادعای مرگ تمام خدمه در لحظات اولیه را نقض کرد، زیرا بررسی اجساد کشف شده نشان داد که اجساد در معرض آتش نبودند، قایق نجات در کشتی نبود و خدمه وقت کافی برای ترک کشتی داشتهاند؛ ضمن اینکه بهگفته متخصصان، گازهای سمی ادعا شده در گزارش مرگبار نبود و موج حاصل از انفجار هم نمیتواند کشنده باشد. درخصوص تماسها هم گروهی از خانوادهها میگویند تماسهایی از جنوب شرق آسیا داشتهاند.»
راز ناتمام سانچی
گذشت سه سال از حادثه سانچی و دلایلیکه مقامات دولتی آوردند، هیچ یک باعث نشد که برخی خانوادههای خدمه سانچی، ذرهای از ادعای زنده بودن آنها کوتاه بیایند.
عبدا... عبداللهی، پدر سجاد عبداللهی، یکی از خدمه سانچی هنوز هم قرص و محکم معتقد است پسرش زنده است.
او در گفتوگو با «تپش» گفت:« ما مدارک بسیار محکمی جمعآوری کردهایم و براساس همان مدارک، مطمئن هستم پسرم زنده است و کوچکترین شکی در اینباره ندارم اما در حال حاضر و بهدلایلی نمیتوانم مسائل مربوط به پرونده را توضیح دهم. این پرونده متاسفانه بدون هیچ دلیل قانعکنندهای تعیینتکلیف و گواهی فوت برای خدمه صادر شد. دادگاه از اداره ثبتاحوال استعلام کرد که شما براساس کدام مدارک و مستندات، احراز هویت کرده و گواهی فوت صادر کردهاید؟ همین قدر بگویم گواهی فوتی که صادر شده به صورت دستوری بوده است. ما برای پیدا کردن بچههایمان حدود ۱۰۰هزار دلار هزینه کرده و هر یک از خانوادهها چند میلیون تومان پرداختهاند.»
از پدر سجاد در مورد تماسهای تلفنی سوال کردیم و او در پاسخگفت:«تماسها هنوز هم ادامه دارد اما از زمانی که دادسرا به همراه اول نامه زد، از آن موقع تماس برقرار میشود اما نمیتوان صحبت کرد و قطع میشود. از بین تماسها، شاید دو تماس برقرار شد اما تذکر دادند که حق ندارید صحبت کنید.»
عبداللهی در مورد اینکه آیا به او پیشنهاد دریافت غرامت شده است یا خیر، ادامه داد:« بله، به ما پیشنهاد دادند وگفتند بیایید و غرامتتان را بگیرید. من پدر هستم و نیازی به انحصاروراثت ندارم. پسر من زنده است و آدم زنده هم که دیه نمیخواهد. دیه با غرامت فرق دارد. من نیازی به انحصاروراثت ندارم که در محضر تعهد بدهم و بگویم شکایتی علیه دولت ندارم. بعد، این را محضری کنم و به دادگاه ببرم که از شکایتم صرفنظر کرده تا بتوانم غرامت بگیرم. خانوادههایی هستند که بهخاطر شکایت، حقوقشان قطع شده است.»
عبداللهی در مورد میزان غرامت پیشنهادی گفت:« برای خدمه دارای همسر و فرزند، ۱۲۰هزار دلار و برای افراد مجرد که پسر من هم مجرد بود، ۹۷هزار دلار درنظر گرفته شده است. بهدلیل برخی مسائل نمیتوانم در مورد بعضی موضوعات صحبت کنم. در حال حاضر نیز چند شکایت در داخل و خارج از کشور مطرح کردهایم که نتایج آن تا مدتی دیگر مشخص خواهد شد اما این را از قول من و با اسم بنویسید که من؛ عبدا... عبداللهی، پدر حامد عبداللهی میگویم خدمه سانچی مفقود هستند و داستانی را که برای سانچی ساخته شده است، قبول ندارم.
داستانی که کارشناس سانچی تعریف کرده، مورد قبول نیست. براساس اعلام او بود که ربیعی، فوت خدمه را اعلام کرد و مانع از پیگیری ما شد. از همینجا به کارشناس سانچی میگویم که شما ۲۴ دیماه سال ۹۶ و براساس یک تصمیم عجولانه برای من «پدر» و بقیه خدمه تعیینتکلیف(فوت) بدون مستند، ثبت کردید و هیچگاه، هیچکدامتان در دادگاه و مقابل قاضی بهصورت رودررو حاضر نشدید. من هرگز شما را نمیبخشم. من تا روزی که زنده هستم، پیگیر وضعیت پسرم هستم.»
با یکی از وکلای سانچی هم تماسگرفتیم تا در مورد آخرین وضعیت پرونده توضیح دهد اما حاضر به گفتوگو با ما نشد و اظهار کرد:«یکی از پروندههای پیگیری شده توسط ما انشاءا... در شرف گرفتن رای مثبت است، پرونده مطرح شده در دادسرای بینالملل در مراحل حساس خود قرار دارد و به احتمال زیاد تا قبل از اتمام سال جدید، رای پرونده خارج از کشور هم صادر میشود؛ به همین دلیل مصاحبه و طرح موضوع سانچی در مقطع فعلی حساسیت ایجاد کرده و موجب کارشکنی در آرای صادره خواهد شد؛ از اینرو و با عرض پوزش، در حال حاضر تمایلی به انجام مصاحبه ندارم.»
موضوعات مختلفی در مورد سانچی و سرنشینان مفقودش مطرح است. براساس برخی شنیدههای تایید نشده، مدارک و تصاویری بهدست آمده که نشان میدهد خدمه در همان روز حادثه سوار قایق نجات شده و از مهلکه گریختهاند. اینکه این ادعا تا چه حد میتواند درست باشد، موضوعی است که در آینده مشخص میشود. بههرحال پرونده سانچی و خدمه آن ظاهرا بسته شدنی نیست.
لیلا حسینزاده / تپش ضمیمه حوادث روزنامه جام جم