یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
توصیه دقیق و راهبردی رهبر انقلاب ریشه در یکی از موضوعات میان رشتهای در علوم ارتباطات، روانشناسی و جامعهشناسی دارد که به یکی از مهمترین ضرورتها در خصوص چگونگی تعامل با افکار عمومی توجه میدهد.
به یقین هرگونه تصمیم بهویژه تصمیماتی که دارای ابعاد اجتماعی است، چنانچه بر پایه اقناع افکار عمومی استوار نشود به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. بسیاری از برنامهها و تصمیمات درست مقامات اجرایی از آنجا که به ابعاد اقناعی آن بیتوجه بودهاند به نتیجه نرسیده و بلکه نتایج وارونه به همراه داشتهاند. برای این موضوع مصادیق متعددی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل بیان است. باید توجه داشت اقناع، غایت هرگونه برقراری ارتباط انسانی است.
مخاطب چنانچه به اقناع برسد انگیزه درونی یافته و خود عامل ارسال هر پیام ارتباطی خواهد شد. برای تحقق اقناع باید پیام عقلا فهمیده و پذیرفته شود، و سپس بعد عاطفی یافته و به دل بنشیند و نهایتا در جهت تأمین اهداف غایی اقناع، پیام ارسال شده در دل و ذهن مخاطب باقی بماند لذا از این زاویه اقناع فرآیندی طبیعی، مستدل و عقلانی از یکسو، عاطفی و قلبی از سوی دیگر است. در ارتباط با اقناع افکار عمومی، توجه به 10 اصل زیر ضروری است:
1- تصمیمسازان اجرایی باید دقت کنند فرآیند اقناع، فرآیندی متقابل است که در آن گیرنده پیشبینی میکند با پذیرش هدف اقناعی یک نیاز یا خواسته شخصی یا اجتماعی را ارضاء خواهد کرد. اگر اقناعشونده، هدف اقناعی را بپذیرد در این صورت نیاز اقناعکننده نیز ارضاء میشود. از آنجا که هم اقناعگر و هم اقناع شونده قصدشان این است که نیازهایشان را برطرف کنند، بنابراین ایجاد رضایت متقابل در فرآیند اقناع یک اصل محوری است.
2- باید توجه داشت مردم(مخاطب) به اقناعی پاسخ میدهند که قول بدهد(یا بباوراند) با برطرف کردن خواستهها و نیازهایشان به آنها کمک میکند. به همین دلیل اقناعگر(مقام تصمیمگیرنده)، علاوه بر خواستهها و نیازهای خود باید به نیازهای اقناعشونده نیز بیندیشد. اقناع یک فرآیند دو طرفه است که در آن طرفین به یکدیگر وابستهاند. اقناع وضعیتی از وابستگی کنش متقابل یا مراودهای پدید میآورد. لذا یک اقناعکننده(مقام یا نهاد تصمیمگیر) هیچگاه نباید مخاطب را منفعل فرض کند.
3- نکته مورد تأکید اینکه در ارتباطات اقناعی باید بین اقناعشونده و اقناعکننده همانندسازی صورت بگیرد. باید بین دو طرف ارتباط، احساسات، مفاهیم، تصاویر و عقاید مشترکی که آنها را یکی میسازد، وجود داشته باشد. اقناعکننده صدایی است از بیرون که باید با زبان اقناعشوندگان صحبت کند. همچنین اقناع باید پیامی از همنوایی و همراهی داشته باشد.
4- هر ارتباطی که بخواهد اقناعی باشد، لاجرم ابتدا باید مورد توجه قرار گرفته و فهمیده شود.
5- هر ارتباط اقناعی شامل دو فرآیند متمایز، اما تقریبا همزمان است، یکی کوشش برای متقاعدسازی که ناظر به فعالیتهای مقام یا نهاد تصمیمگیر است و دیگری فرآیندی به نام متقاعد شدن که طی آن مخاطب به دنبال پردازش درونی اطلاعات، تغییر نگرش میدهد و ارزیابیهای جدیدی را نسبت به موضوع پیام بنا مینهد.
6- اقناع و تحمیل به قدری درون یکدیگر ترکیب شدهاند که به نظر نمیرسد بهراحتی بتوان آن دو را از هم متمایز کرد. یکی از راههایی که صاحبنظران ارتباطی به عنوان یک تمایز روانشناختی مطرح کردهاند، این است که اگر گیرنده یک ارتباط در انتخاب خود احساس آزادی کند، در این فرآیند اقناع بیشتر از تحمیل به نظر میرسد.
7- یک اقناعکننده مؤثر، هدف را تا جایی که میشود واضح بیان میکند تا منجر به تغییر نگرش یا رفتار مخاطب شود. اگر نتیجه به صورت واضح بیان شود، احتمال دستیابی به پاسخهای مطلوب از جانب مخاطبان به میزان قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
8- هرچه مخاطب برای پیامدهنده ارزش بیشتری قائل باشد، بیشتر احتمال دارد که با پیام وی متقاعد شود و همراهی کند. اعتبار پیام دهنده، یعنی درجه مورد قبول بودن او، وابسته به میزان تخصص وی در موضوع بحث است و نیز بستگی به این دارد که آیا وی قابل اعتماد و بیغرض به نظر میآید یا خیر.
9- معمولا تصمیمگیران فرض را بر این میگذارند که اقناعشوندگان(مخاطبان) در مورد جنبههای دیگر یک مسأله مورد بحث اطلاعات کافی دارند، لذا از تعامل با افکار عمومی و گفتوگوی فراگیر با مخاطبان پرهیز میکنند. این در حالی است که بسیاری از برنامههای کلان اجرایی که با شکست یا پس زدن افکار عمومی مواجه میشود، ناشی از عدم اطلاع مخاطبان از ابعاد مهم و اساسی موضوع مورد بحث است.
10- در متقاعدسازی، دو طرف باید منظومه شناختی یا حوزه معنایی را هم بشناسند. اگر بتوان خواستههای مخاطب را به درستی دریافت، در این صورت و با کشف این حوزه ارتباط معنایی مخاطب، زمینههای گفتوگو شکل خواهد گرفت.
حقیقت این است ارتباط موفق و موثر، ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی اقناع را بهدنبال داشته باشد. در این صورت حتی میتوانیم از آن با عنوان ارتباط متعالی یاد کنیم. یعنی پیامی فرستاده میشود و مخاطبان با دریافت این پیام آن را عمیقا میپذیرند. در این شرایط است که میتوان گفت گیرنده پیام یا مخاطب اقناع شده است.
سپهر خلجی - مدرس دانشگاه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد