اصل در اصطلاح عبارت است از قواعد و معیارهای کلی به دست آمده از مبانی هر علم که راه و روش اجرای برنامه های طراحی شده را معین می کنند. مقصود از اصل در این مقاله قاعده و معیار کلی است که یک سلسله بایدها و نبایدهای حاکم بر روند تعامل با مخالفان را در بر دارد. این بایدها و نبایدها در فرایند برقراری روابط اجتماعی با گروه های مخالف، همواره به آن اصول متعهد بوده اند. در این بخش از نوشتار به مهم ترین اصول تعامل با مخالفان در اندیشه سیاسی و سیره امام خمینی رحمه الله علیه اشاره می شود
کد خبر: ۱۲۷۹۷۸۴

اصول تعامل در اندیشه سیاسی امام با مخالفان

به گزارش جام جم آنلاین؛ یکی از تعامل های مهم امام رحمه الله علیه تعامل صحیح ایشان با مخالفان داخل کشور بود که باعث استقرا و استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران شد. اگر از ابتدای انقلاب این تعامل های سنجیده امام رحمه الله علیه با مخالفان داخلی نبود، امکان بروز مشکلات جدی در نظام کشور وجود داشت. اما با برخورد ها و موضع گیری های خردمندانه امام رحمه الله علیه از بروز این مشکلات جلوگیری شد و انقلاب اسلامی ایران با موفقیت به انجام رسید.

مخالفان داخلی به چند گروه قابل تقسیم هستند، از جمله؛ برخی از علمای مخالف با اندیشه امام رحمه الله علیه و گروهک های مخالف نظام جمهوری اسلامی، ولی تعامل امام رحمه الله علیه با تمامی این مخالفان همراه با احترام و تکریم بود.

 

عالمان مخالف

تعداد اندکی از عالمان حوزه های علمیه با سیاست امام رحمه الله علیه همراهی نکردند و در حقیقت انقلاب اسلامی را بر نتافتند. تعامل امام رحمه الله علیه با آن ها به لحاظ سیاسی-اجتماعی مهم و برای سیاست مداران کنونی قابل تأسی و راهگشا است. سید کاظم شریعتمداری از جمله روحانیون سرشناس کشور بود که در اوایل پیروزی انقلاب با سیاست امام رحمه الله علیه مخالفت کرد و در شهر قم رفتارهای مخالفت آمیز از خود نشان داد. زمانی که امام رحمه الله علیه در پاریس بود و آقای اشراقی قصد رفتن به پاریس را داشت، آیت الله شریعتمداری به او گفتند: آیا می توانید امام را از گفتن جمله «شاه باید برود منصرف کنید؟» این در خواست بیانگر مخالفت شریعتمداری با نهضت و انقلاب امام خمینی رحمه الله علیه است که قبل از پیروزی انقلاب از خود بروز داد و راضی به سقوط شاه نبود.

احمدعلی مسعود انصاری در خاطراتش به ارتباطات خود با آقای شریعتمداری اشاره می کند که در زمان اوج حرکت انقلابی مردم در سال های 1356 و 1357 به منظور کنترل این حرکت ها مخالفت هایی از خود نشان داد. این اشارات به خوبی ماهیت ارتباط آقای شریعتمداری با دربار را بازگو می نماید:« پس از هرج و مرجی که در زمان دولت شریف امامی پیش آمد گفت به شاه بگویید باید محکم گرفت و با انقلابیون مقابله کرد.»

ایشان خواستار اصلاحات، اما نه از طریق انقلاب و بهم خوردن نظام، بلکه در آرامش و به دست خود نظام بودند. می شود گفت بین شاه و شریعتمداری تفاهمی به وجود آمده بود. در این زمینه فرح دیبا نیز در خاطرات خود می نویسد:« آیت الله شریعتمداری در نگرانی های همسرم شریک بود. او تعصب خمینی را نمی پذیرفت و پیام هایی برای شاه می فرستاد و با ذکر روحانیون افراطی تقاضای دستگیریشان را می کرد. او معتقد بود که تظاهرات با ساکت کردن این افراد به پایان خواهد رسید. من این فهرست را دیده بودم.»

در مقابل تعامل امام با شریعتمداری بر اساس اصول اخلاقی، همراه با احترام و تکریم بود و هیچ گاه راضی به آسیب رسیدن به شخصیت وی نبود. مرحوم محمدتقی فلسفی در خاطرات خود می نویسد:« امام خمینی روزی مرا خواست و خدمت ایشان رسیدم. تنها بودند. در مورد حزب جمهوری خلق مسلمانان گفتگو نمودند. از من خواستند نزد آیت الله شریعتمداری بروم و به صورت خصوصی از قول امام خمینی رحمه الله علیه به او بگویم که دست از حمایت این حزب ضد انقلاب بردارید. همان موقع حرکت کردم و پیام امام را به او رساندم. شریعتمداری در جواب گفت:« من همه جا علنا از این حزب حمایت کردم و اگر بگویم به این حزب بستگی ندارم، اعتبار و حیثیت من از بین می رود. فلسفی از جانب امام رحمه الله علیه قول می دهد که حیثیت شریعتمداری حفظ و جبران شود. حتی قرار شد مجلسی در مسجد اعظم قم برگزار شود و رادیو و تلویزیون هم پوشش خبری بدهند. در این مجلس آیت الله مرعشی نجفی، گلپایگانی و امام حضور به هم برسانند و آقای فلسفی منبر برود و از خدمات و فداکاری های آیت الله شریعتمداری در راه انقلاب تجلیل گردد و به این ترتیب اعتبار شریعتمداری در جریان کناره گیری از حزب خلق مسلمان صدمه نبیند. با این حال، شریعتمداری حاضر نمی شود دست از حمایت خود  از حزب  ضد انقلابی جمهوری خلق مسلمان بر دارد.

این تعامل امام رحمه الله علیه با شریعتمداری اوج رأفت و رحمت اسلامی ایشان را نشان می دهد. فرستادن قاصد خصوصی از علمای به نام کشور و دعوت از شریعتمداری به کناره گیری از حمایت حزب ضد انقلاب که بیشترین آسیب را به نظام و انقلاب وارد کرد، گواه بر تعهد امام به اصول تعامل با مخالفان است که حتی حاضر به شخصیت دهی به وی شد . اما خود شریعتمداری به دلیل گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی زمینه استفاده از رحمت پیامبرگونه امام را از بین برد. شاید عوامل داخلی و خارجی مانع شد و نگذاشت شریعتمداری از تعامل سازنده امام در جهت بازسازی شخصیت خود استفاده نماید. در نتیجه بر خلاف میل امام سرانجام ناخوشایندی نصیب شریعتمداری شد که شایسته وی نبود.

یکی دیگر از عالمان مخالف امام رحمه الله علیه آقای منتظری بود که سال ها بعد از پیروزی انقلاب این قضیه اتفاق افتاد. علی رغم تلاش های امام رحمه الله عیله برای پیشگیری از چنین حادثه ای، مخالفت های آقای منتظری با امام و نظام هر روز بیشتر شد. این فرایند نخست به اعدام یکی از منصوبین دفتر ایشان، سید مهدی هاشمی، منجر شد. ادامه این روند سرانجام به برکناری آقای منتظری از قائم مقام رهبری منتهی و امام خمینی رحمه الله علیه در حکمی وی را از سِمَت قائم مقامی عزل کرد. امام خمینی در نامه ای خطاب به آیت الله منتظری فرمود:« جناب آقای منتظری! با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ای برایتان می نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید که نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم می دانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آن جا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آن ها به نام منافقین می سپاری، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده ای.

تعامل امام با آقای منتظری در نهایت تکریم و احترام به شخصیت او بوده و برای اصلاح رفتار وی از روش های مختلف استفاده کرده است. استفاده از شخصیت های معروف علمی و حوزوی، و ارسال نامه های متعدد و راهنمایی های مفید از جمله شیوه های به کار رفته در تعامل امام رحمه الله علیه با آقای منتظری بوده است؛ ولی متأسفانه هیچ کدام مؤثر واقع نشده است. سرانجام همان گونه که از متن نامه امام برمی آید، با نهایت رنج وناراحتی عدم صلاحیت وی را برای تصدی رهبری جامعه اسلامی به مردم اعلام می دارد. در همه این برخوردها امام خمینی رحمه الله علیه متعهد به اصول تعامل بوده و نهایت احترام و تعظیم را نسبت به عالمان مخالف رعایت داشته است.(احسانی، 1394، 15- 17)

امام خمینی رحمه الله علیه می فرمایند:« یکی از علما این جوری می گفت – خدا رحمتش کند- که «من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از صاحب الزمان علیه السلام؛ خوب ایشان هم که می بینند این را، خود ایشان بیایند؛ چرا من بکنم!» این منطق اشخاصی است که میخواهند از زیر بار در بروند. اسلام این ها را نمی پذیرد. اسلام این ها را به هیچ چیز نمی شمرد. این ها یک چیزی درست میکنند، دو تا روایت از این طرف و آن طرف می گردند پیدا میکنند که، خیر با سلاطین مثلا بسازید، دعا کنید به سلاطین. این خلاف قرآن است.» (صحیفه امام، 1378، ج3، 339-340)

اصول تعامل در اندیشه سیاسی امام با مخالفان

در روایتی دیگر امام رحمه الله علیه می فرمایند:« یکی از آخوندها به من نوشته بود که چرا شما با او مخالفت می کنید؟ «تُؤتِی المُلک مَن تَشاء» خداوند هرکس را می خواهد سلطنت می دهد، این مملکت را خدا به او داده؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسی رفت با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسی دیگر به او اعطای مُلک کرده بود؟ آن هم از طرف خداستف پس چرا ابراهیم می رود با او مخالفت می کند؟

ما قرآن را نخواندیم نمی دانیم؛ منطق قرآن را نمی دانیم. باید قرآن بخوانیم، قبل از همه چیزها ببینیم قرآن چه می گوید. تکلیف ما را قرآن تعیین می کند. وظیفه ما را با سلطان، قرآن تعیین می کند.» (صحیفه امام، 1378، ج3، 347-348)

 

گروهک های مخالف

انقلاب اسلامی از آغاز با گروهک های مخالف مواجه بود که هر کدام به نفع اربابان خود از شرق و غرب فعالیت می کردند. این گروهک ها در ابتدای انقلاب به خاطر منافع خود تا حدودی با انقلاب همراه بودند و زیر پرچم انقلاب راه می رفتند. چرا که آن ها بدون همراهی با انقلاب قدرت مخالفت با رژیم پهلوی را نداشتند. حتی بعد از پیروزی انقلاب گروه هایی همانند نهضت آزادی در پست های مهم دست یافته بودند و سهم در تصمیم گیری های سیاسی و اداری داشتند. اما به تدریج ماهیت خود را در ارتباط با نظام اسلامی آشکار و با امام رحمه الله علیه و انقلاب به مخالفت برخواستند. این گروهک ها متعدد بودند و هریک وابسته به بیرون مرزها از بیگانگان فرمان می گرفتند.

حزب کومله، حزب خلق مسلمان، حزب دموکرات کردستان، حزب فرقان، دفتر هماهنگی بنی صدر و... از گروهک های مخالف انقلاب بودند که همراه با منافقان آسیب های فراوانی به ملت و انقلاب وارد کردند. جنایات هولناکی از ناحیه این گروه ها به انقلاب و یاران انقلاب وارد شد که ترور شخصیت ها از جمله آن بود و بیشترین آسیب را از این جهت به انقلاب و نظام اسلامی وارد کردند. سرمایه های عظیم انقلاب مانند شهید بهشتی و رجایی را از نظام اسلامی می گرفتند و جامعه را از نعمت وجود آن ها محروم ساختند. همراهی با دشمنان انقلاب و دادن اطلاعات نظامی و آشکار کردن برنامه های سّری نظام برای بیگانگان از دیگر فعالیت های تخریبی گروهک های مخالف بودند که ضررهای فراوانی به نظام وارد کردند. خلاصه این گروهک ها هر اندازه توان داشتند در مقابل با انقلاب و امام فرو گذاری نکردند.

تعامل امام رحمه الله علیه با این گروهک ها متناسب با رفتار آن ها بوده و در حقیقت نوع برخورد امام رحمه الله علیه را چگونگی فعالیت گروهک ها تعیین می کرد. امام تازمانی که گروهک ها دست به فعالیت تخریبی نزدند و کار خرابکارانه انجام ندادند، هیچ گروهی را مورد مجازات قرار نداد و اگر حکم به مقابله یا تضعیف و از بین بردن آن ها داده است بعد از مخالفت علنی و مسلحانه گروهک ها بوده است. چنان که امام گروه نهضت آزادی را بعد از مخالفت های علنی اعضای آن از فعالیت های سیاسی کنار گذاشت. امام در این مورد فرمود:« نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند، می گردند. باید با آن ها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»

در هر صورت، با وجود فعالیت های شدید تخریبی گروهک های مخالف، به تعامل امام رحمه الله علیه با آن ها بر اساس اصول اسلامی و اخلاق اجتماعی بود و ایشان هیچ گاه در برخورد با آنان از قوانین دینی و منطقی خارج نشد. عدالت اسلامی، مدارا، تکریم و حق محوری همیشه مد نظر امام بود و آن را رعایت می کرد. (احسانی، 1394، 25-26)

امام رحمه الله علیه در مورد حزب دموکرات می فرمایند:« ما هر چه خواستیم هدایت کنیم این قشر فاسد را، هرچه مهلت دادیم که هدایت بشوند، هر چه مهلت دادیم که به خود بیایند، هرچه مهلت دادیم که به صلاح کشور نظر کنند، هر چه آزادی دادیم که آزادی را برای ملت وسیله رشد ملت قرار بدهند، آزادی قلم دادیم، آزادی بیان دادیم، آزادی اجتماعات دادیم، آزادی احزاب دادیم،که این ها اگر درست می گویند که برای ملت کار می کنند و دموکرات هستند، حکومت مردم بر مردم می خواهند، اگر این ها حکومت مردم بر مردم می خواهند، چرا نمی گذارند مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟ چرا با خراب کاری ها نمی خواهند مردم حکومت خودشان را تعیین کنند؟ چرا با غائله آفرین ها نمی گذارند که ملت، قانون اساسی خودش را به دست خبرگان خودش تعیین کند؟ این ها دموکرات نیستند؛ این ها جنایت کارانی هستند که با اسم حزب دموکرات می خواهند برای اربابان خودشان کار کنند. ملت عزیز کردستان ما بیدار باشند.» (صحیفه امام، 1378، ج9، 341-342)

اصول تعامل در اندیشه سیاسی امام با مخالفان

مخالفان مذهبی:

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:« یکی از صدقات جاریه ی انقلاب که به برکت ذهن بیدار امام راحل رحمه الله علیه تحقق پیدا کرد، این بود که ایام ولادت نبی اکرم صل الله علیه و آله، به عنوان ایام وحدت معرفی شد. از این جهت این مسئله جالب است که وحدت اسلامی یک آرزوست.

مسئله اتحاد بین مسلمین یک امر جدی است. با این مسئله، باید اینطور برخورد شود. هر روزی که این قضیه دیر شود، دنیای اسلام یک روز خسارت کرده و این روز ها، روزهایی است که بعضی آنچنان حساس است که در یک عمر اثر می گذارد. نباید بگذارید دیر شود.

جمهوری اسلامی، به فضل پروردگار، از روز اول در این زمینه قدم برداشته است. امام بزرگوار ما رحمه الله علیه، پیشوای این راه بود و بزرگان، مسئولان، گویندگان، نویسندگان، دستگاه های مختلف و متفکرین دنیای اسلام هم تلاش های زیادی کردند. نگذارید این تلاش ها ضایع شود. » (مطهری، 1395 ، 455)

همچنان رهبر معظم انقلاب می فرمایند:« مسلمانان کشورهای اسلامی و نیز مسلمانانی که در کشورهای غیر اسلامی در اقلیت هستند، باید بدانند که ملت ما پیوند الهی و اسلامی خود با ملت های مسلمان دیگر را هرگز فراموش نخواهد کرد و به آن اهمیت خواهد داد. این، وصیت امام بزرگوار(ره) است.» (مطهری، 1395، 77)

امام خمینی رحمه الله علیه فرمودند:« به اقلیت های مذهبی رسمی وصیت میکنم که از دوره های رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیر وابسته به قدرت های جهانخوار و بدون گرایش به مکتب های الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند.»

همواره می فرمودند:« تمام اقلیت های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کندو انان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.» (شفیعی مازندرانی، 1393، 59)

امام خمینی رحمه الله علیه در خصوص دین اسلام می فرمایند:« سُنِّی و شیعه مطرح نیست در اسلام، کُرد و فارس مطرح نیست؛  در اسلام همه برادر با هم هستیم. الان همه مان با هم نشستیم؛ برادر هستیم. ما با شما دشمنیم، شما با ما دشمن؟! نیستیم هیچ کدام. اسلام برادری است؛ برابری است.» (صحیفه امام، 1378، ج9، 419-420)

امام رحمه الله علیه در مورد لزوم حفظ برادری بین همه مذاهب اسلامی می فرمایند:« الان یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده، و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند، یا در زوایا هستند. البته آن ها به این زودی نمی توانند، خارجی ها، آن هایی که منافع ما را می بردند، به این زودی نمی توانند که دست بردارندو ما هم به آن ها مجال نخواهیم داد ان شاءالله. آن چیزی که من تأکید کردم یکی همین معنا بود که گمان نکنند برادر های سُنِّی ما که در اسلام این معنا مطرح باشد که فرقی بین شما و ما باشد. همان طور که چهار مذهبی که در اهل تسنن هست، چطور آن مذهب با آن مذهب دوتاست، لکن برادرند همه، دشمن نیستند، این یک مذهب خامسی است که دشمنی در کار نیست، همه برادر؛ همه مسلمان؛ همه اهل قرآن؛ همه تابع رسول اکرم صل الله علیه وآله.» (صحیفه امام، 1378، ج9، 359)

این سخن امام رحمه الله علیه نشان دهنده نحوه تعامل ایشان با اهل سنت می باشد که همواره با رعایت اخلاق و احترام به طرف مقابل بود.

اما برخورد امام رحمه الله علیه با تندروان و گروه های افراطی اهل سنت مانند وهابیت متفاوت از رفتار ایشان با عموم اهل سنت بوده است. چرا که عمل کرد این گروه و دیگر گروه های تکفیری همراه با تندی و تفسیق نسبت به پیروان مذهب جعفری بوده که زمینه تعامل سخت گیرانه امام رحمه الله علیه را فراهم آورده است. امام رحمه الله علیه در ارتباط با آل سعود و جنایات آن ها در کشتار زائران خانه خدا می فرماید:« اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمی توانیم از مسئله حجاز بگذریم.»

این برخورد امام رحمه الله علیه با وهابیت و به ویژه آل سعود نتیجه عمل کرد نادرست آن ها در مورد رفتار ظالمانه با حجاج بیت الله الحرام است که در سال 1367 در سرزمین وحی مرتکب شدند. در سخنان امام رحمه الله علیه آمده است:« کعبه را همه ملل محترم می شمرند؛ همه مللی که به دین اعتقاد دارند. کعبه، کعبه ای است که از اول خلقت بوده است و همه انبیاء در او خدمت گزار بوده اند. شکستن کعبه مسئله ای نیست که بشود ازش همین طوری گذشت.» (احسانی، 1394، 22)

در نتیجه نگاه امام خمینی رحمه الله علیه به مسلمانان اعم از شیعه و سنی، نگاهی اسلامی بود و در چارچوبی خاص. و به همین جهت رفتار و گفتار ایشان با مسلمانان همیشه همراه با مهر و محبت و راهنمایی بود. با این حال، تعامل امام رحمه الله علیه بر اساس رفتار غیر منطقی و ستمگرانه گروه های تندرو مانند وهابیت سخت گیرانه بود.

نتیجه گیری

تعامل با مخالفان در تمامی عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... از بنیادی ترین مسائل حکومت است. برای رسیدن به اصول تعامل با مخالفان می توان از سیره نظری و عملی امام رحمه الله علیه که بهترین الگو در جهان معاصر است استفاده کرد. چهار اصل مهم در تعامل حضرت امام رحمه الله علیه با مخالفان بیان شد که در همه تعامل های ایشان مبنای رفتارهای اجتماعی ایشان بود. تعامل امام رحمه الله علیه با مخالفان در سه گروه معرفی شد و با توجه به سیره عملی امام، تعامل ایشان با مخالفان همواره با احترام و تکریم همراه بوده و توهین و تحقیر در تعامل های ایشان وجود نداشته است. اما تعامل امام رحمه الله علیه با گروه های افراطی و افراد تندرو متفاوت از دیگران بوده و این افراد همیشه با موضع سخت گیرانه و خشم امام رو به رو بودند. با توجه به شرایط امروز جامعه، می توان با الگو گیری سیاست مداران جمهوری اسلامی از سیره عملی امام راحل، بسیاری از مشکلات فعلی در نظام جمهوری اسلامی را حل کرد.

هاجر طرفاوی 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها