گفت‌و‌گو با معلم بازنشسته بویراحمدی که 40 سال است درخت می‌کارد و می‌گوید خوب است هر ایرانی وقتی به طبیعت می‌رود یک بذر هم همراه خود داشته باشد

مرد یک میلیون درختی!

زندگی‌اش را وقف کرده؛ وقف سرسبزی و نشاط سرزمینی که به جانش بسته است! وقف سرسبزی ایران. همین است که از عمر 63 ساله‌اش، 40‌سال به درختکاری گذشته؛ آن‌قدر که بگوید تا حالا بیش از یک میلیون درخت کاشته؛ درخت‌هایی که هرکدام‌شان بذر عشق و علاقه او شده‌اند در دل زمین؛ عشق و علاقه‌ای که سررشته‌اش به دغدغه‌ای بزرگ می‌رسد؛ این که طبیعت کشورمان از بین نرود. حالا 40 سال است رد محبت محمدحسین آریا، روی تن کهگیلویه و بویراحمد خودنمایی می‌کند؛ درخت‌هایی که او در این مدت با دست خودش کاشته، بزرگ شده‌اند، قد کشیده‌اند، به بار نشسته‌اند و با خودشان زندگی به ارمغان آورده‌اند و تنها دلخوشی این مرد هم همین سرسبزی و نشاط است؛ اتفاقی که باعث شده شهریور امسال، نام او هم به عنوان یکی از برگزیده‌های بازنشسته ملی، مطرح شود. بهانه این انتخاب، کاشت بیش از یک میلیون گونه درختی به مساحت 40 کیلومتر مربع توسط محمدحسین آریا در خاک کشورمان بوده؛ دلیلی که باعث می‌شود پای صحبت هایش بنشینیم و تقویم خاطرات مردی را رقم بزنیم که در روستای چیتاب بویراحمد به دنیا آمده و افتخارش معلمی است؛ معلمی برای طبیعت ایران.
کد خبر: ۱۲۴۱۰۴۵

جالب است که از شما که یک معلم هستید به خاطر کاشت یک میلیون درخت تجلیل کرده‌اند!
درخت کاشتن وظیفه همه ماست در هر شغلی که داریم، فرقی نمی‌کند. اگر همه ما دلسوز این طبیعت بودیم، الان وضع محیط‌زیست ما این نبود. الان هرجا را نگاه کنید می‌بینید که پوشش گیاهی تُنُک شده و درخت‌ها از بین رفته‌اند. اگر هرکسی همت می‌کرد و سهم خودش را در آبادانی محیط‌زیست‌مان انجام می‌داد، الان اوضاع خیلی فرق می‌کرد.
یعنی درخت می‌کاشت؟
بله، هم درخت می‌کاشت و هم از قطع شدن درخت‌ها جلوگیری می‌کرد، یعنی حافظ محیط‌زیست بود؛ متاسفانه ما انسان‌ها یادمان می‌رود محیط زیست دست ما امانت است، همان طور که از گذشتگان ما به ما رسیده، از ما هم به فرزندان ما و نسل آینده می‌رسد...
شما از کی به فکر درختکاری افتادید؟
از خیلی وقت پیش؛ شاید 40‌سال‌پیش. من علاقه زیادی به کوهنوردی و حضور در کوه و طبیعت داشتم و به‌خاطر این علاقه همیشه آخر هفته‌ها به کوه‌های کهگیلویه و بویر‌احمد می‌رفتم. در این رفت و آمدها بود که دیدم پوشش گیاهی منطقه مخصوصا جنگل‌های انبوه بلوط ماه به ماه کمتر و وصله‌های روی تن طبیعت بیشتر می‌شود. همان‌جا بود که به فکر افتادم خودم دست به کار شوم و درخت بکارم. از آن زمان تا همین امروز که با شما صحبت می‌کنم، هفته‌ای نیست که به یک منطقه صعب‌العبور نرفته و درخت نکاشته باشم.
بیشتر چه درخت‌هایی می‌کارید؟ همان بلوطی که گفتید؟
اوایل فقط بلوط می‌کاشتم، به خاطر ویژگی‌های خاص این درخت. اگر اهل مطالعه باشید حتما می‌دانید که در بحبوحه سال‌های 1296 تا سال‌های ابتدایی 1300 کشور ما درگیر قحطی و خشکسالی بزرگی بود و درصد بالایی از جمعیت کشور ما به خاطر این اتفاق از دست رفت. در این بین مردمی که در استان‌های ایلام، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد زندگی می‌کردند به خاطر وجود درختان بلوط از قحطی جان سالم به در بردند و از گرسنگی نجات پیدا کردند. آنها درست زمانی که هیچ جای ایران حتی ذره‌ای گندم برای پخت نان پیدا نمی‌شد، سراغ سنت‌های قدیمی‌شان رفتند و با آرد کردن بلوط، نان پختند و به این ترتیب جانشان را نجات دادند، چراکه نان بلوط یکی از مقوی‌ترین و بهترین نان‌هاست و بسیار پرانرژی است. مثلا شما اگر یک قرص نان بلوط را صبح برای صبحانه بخورید تا عصر سیر هستید و ذره‌ای احساس گرسنگی نمی‌کنید. همان‌طور که می‌بینید بلوط این‌قدر با ما مهربان بوده، اما ما در مقابل با این درخت چطور رفتار کردیم؟! ما آن‌قدر به ارزش این درخت بی توجه بودیم و از آن غافل شدیم که حالا وسعت جنگل‌های بلوط کشورمان سال به سال کمتر می‌شود و این بحران بزرگی است، چون اگر بلوط از بین برود حیات در غرب کشورمان هم از بین می​رود.
معلوم است که به بلوط خیلی علاقه دارید.
بله. بلوط درخت بسیار مقاومی است؛ ملکه درختان دنیاست و یکی از دلایلی که من این درخت را برای کاشت انتخاب کردم همین مقاوم بودنش است. البته من به جز بلوط درخت‌های دیگر هم کاشته‌ام؛ درخت‌های بنه، زالزالک، انجیر، بادام، سیب، گلابی وحشی و... که نیاز به آبیاری زیادی ندارند و این یک نکته مهم در درختکاری و به ثمر رسیدن درخت‌هاست. در حقیقت من 40‌سال است که درخت‌های دیم می‌کارم، چون درختان دیم نیاز به آب زیادی ندارند، فقط باید در منطقه‌ای کاشته شوند که در سال‌های اولیه رشد، از چرای بی امان دام‌ها در امان باشند.
کاشتن درخت کار راحتی است؟
اگر عاشق این کار باشید بله راحت است؛ برای درخت کاشتن به وسیله خاصی احتیاج ندارید. همین که مثلا خاک را با یک دشنه یا کلنگ به عمق ده سانت بشکافید و دانه را در دل خاک بگذارید، کافی است. یعنی با کمترین هزینه می‌توان کار کرد و یک جنگل را احیا کرد.
شما تا حالا چند تا درخت کاشته‌اید؟ آمارش را دارید؟
دقیق که نه اما الان بیشتر از یک میلیون درخت سبز دارم که بیشتر در مناطق کوهستانی منطقه چیتاب مثل نرماب، دشت راق، دشتک، تل قوچی، پهنه کی شیخ، دره خل، کوه سیوک و کوه ره باریک یعنی در فضایی بیش از 40 کیلومتر مربع کاشته‌ام. البته از این آمار 5000 تایش درخت‌های بلوطی هستند که در سال‌های اخیر در حاشیه تهران و روی کوهپایه‌های شهران، البرز و دماوند کاشته‌ام.
انتخاب بلوط به عنوان پوشش گیاهی در کوه‌های تهران عجیب نیست؟
درست است که می‌گویند بلوط درخت مناطق سردسیری است، اما الان با توجه به تجربه‌ای که من داشته‌ام کاشتش بیشتر از کهگیلویه در تهران جواب داده؛ این طور بگویم که تهران هم یکجورهایی سردسیر است، شما هروقت سرتان را بگردانید و به رشته کوه البرز نگاه کنید، می‌بینید حتی در فصل گرما هم این کوه پوشیده از برف است و این روی آب و هوای منطقه اثر می‌گذارد.
حالا چطور تهران را هم برای کاشت درخت انتخاب کردید؟
تهران وضعیت خوبی ندارد و ما اگر به داد طبیعت تهران نرسیم معلوم نیست با این حجم زیاد ماشین و تجهیزات صنعتی و... چه سرنوشتی در انتظار این شهر 12 میلیون نفری است؟! به خاطر همین تصمیم گرفتم درختکاری در تهران را هم شروع کنم و از سال 86 به این طرف، در سفرهایی که به تهران داشتم کاشت درخت را با هزینه شخصی شروع کردم. یک نکته مهم اینجاست که شاید در تهران به مناسبت‌های مختلف درختکاری شود و نهال‌های زیادی کاشته شوند، اما اینها خیلی وقت‌ها سبز نمی‌مانند، چون نه در زمان مناسب کاشته می‌شوند و نه از آنها مراقبت می‌شود و باید به این نکته قبل از کاشتن نهال‌ها توجه کنند.
از راهی که انتخاب کردید پشیمان نیستید؟
نه اصلا. من با این که در این سال‌ها با هزینه شخصی بذر خریدم، وقت گذاشتم و بذرها را در دل زمین کاشتم و در این مسیر سختی‌های زیادی کشیده‌ام، اما هیچ وقت از صرف این همه وقت و هزینه پشیمان نشده‌ام چون نگاهم به ادامه حیات یک درخت، درست شبیه نگاهم به حق حیات یک موجود زنده است و هیچ چیزی مثل دیدن یک درخت سبز و پابرجا در دل طبیعت من را خوشحال نمی‌کند. بارها پیش آمده در شرایطی بوده‌ام که یک بطری آب بیشتر همراهم نبوده، اما آن را پای بذری که کاشتم ریخته‌ام و خودم تشنه به شهر برگشته ام، چون معتقدم زنده ماندن درخت باعث زنده ماندن بقیه موجودات می‌شود. از طرف دیگر با تمام وجود معتقدم هرکسی در هرکار خیر و مثبتی با توکل به خداوند، حتی اگر در این راه با سختی‌های متعددی هم روبه‌رو ‌شود، اما قطع به یقین خداوند به او کمک خواهد کرد و در این مسیر تنهایش نخواهد گذاشت.

مردم با خودشان بذر داشته باشند!

محمدحسین آریا به واسطه فعالیت‌های خیرخواهانه و عام‌المنفعه‌اش در حفظ و نگهداری طبیعت کشورمان، معلم طبیعت ایران لقب گرفته است؛ لقبی که سررشته‌اش به شغل اصلی او می‌رسد یعنی معلمی! او سال‌ها به‌عنوان معلم ورزش در نظام آموزشی کشورمان فعالیت کرده و بالاخره سال 84 بازنشسته شده: «‌من به خاطر علاقه‌ام به ورزش از بچگی سراغ کشتی رفتم و چند بار قهرمان استان و کشور شدم و این علاقه به ورزش را به کارم هم انتقال دادم و در نهایت به عنوان معلم ورزش فعالیت را در آموزش و پرورش شروع کردم و در دوران خدمتم سعی کردم علاوه بر آموزش مهارت‌های ورزشی و تندرستی، به دانش‌آموزانم جایگاه رفیع طبیعت و جنگل و... را هم آموزش بدهم تا هرکدام‌شان یک نگهبان محیط‌زیست باشند.»
معلم طبیعت ایران یک توصیه اختصاصی هم به تمام مردمی دارد که این مصاحبه را می‌خوانند: «اگر کسی به کوهستان سفر می‌کند، بهتر است با خودش مقداری بذر به کوهستان ببرد و آنجا در فرصتی که دارد این بذرها را در دل زمین بکارد. اگر همه مردم و مخصوصا کوهنوردان و مسافران مناطق کوهستانی این کار را انجام بدهند در آینده‌ای نزدیک ما شاهد رشد درختان زیادی در این مناطق هستیم که اتفاق ارزشمندی است.»

مینا مولایی

ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها