در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اینکه دیوانگان اغلب میخندن!
چون هیچ شناختی ندارن.
عاقلان که میخندن؟
چون میدونن جهان گذراست.
و آنچه که میمونه؟
در نهایت، پاکی و صلح و خیر و سپیدی و روشناست.
چه وقت با خودتون هماهنگین؟
معمولا با خودم همیشه هماهنگم.
کی ناهماهنگی پیش میاد؟
در صورتی که مُرده باشم.
خدانکنه، نام و آثار شما که ماناست.
اصلا انتخاب فرهنگ و هنر و ادبیات، انتخاب جاودانگیست.
تلاش تون که ناگهان به هیچ و تهی برسه، میخندین یا؟
من تلاشی نکردم که به تهی برسه.
تلاش شما در این نیمقرن کار؟
برای خندوندنِ مردم بوده
احساستون از این قضیه؟
اینه که در برخورد با مردم پاداشم رو میگیرم چه در نگاه چه کلامشون.
احساس موفقیت؟
این که تونستم مردم رو در بدترین شرایط مثل حال حاضر بخندونم.
کسی که موفق میشه در هر شرایطی مردم رو بخندونه؟
احساس پیروزی داره.
تجلی بهشت در دنیای ما؟
در رفاهِ ملت در لبخند ملت و امید به زندگی ملته.
خیلی دوره، اما بسی نزدیکه؟
اون لحظات زندگیه هر لحظه که نیومده خیلی دوره، اما وقتی پیشت هست قدرش روندونی.
همیشه حاضر؟
کسیست که در لحظه هوایی رو که استنشاق میکنه تحلیلش میکنه.
شما رو تبدیل به شما کرد؟
مادر و پدرم.
شما سیالهستین و در حال حرکت؟
بله! بله!
این تعریفم از کمدینه، موافقین؟
بله! بله!
انسانهای جامد؟
حافظ دربارهشون [فرموده] نمُرده براشون نماز میت واجبه!
کسانی که درجا میزنن؟
خودشون نمیدونن درجا میزنن کافیه عکسی بگیریم نشونشون بدیم ببینن کجا قرار بوده برسن که نرسیدن.
فوران ایدهها کی رخ میده؟
موقعی که کنار خانوادهام نگرانی و تنش و اضطراب ندارم.
مفیدترین ارتباطا؟
ارتباطای دوستانه و صمیمانه.
مهمترین ارتباطا؟
ارتباطای کاری که به یه نتیجه اجتماعی منجر میشه.
چی پدیده است؟
هر چی که غیرمنتظرهست.
چی خیلی پیچیده است؟
از انسان پیچیدهتر من ندیدم.
نسبت به دیگران خاصیت ویژه داشتن؟
یعنی متمایزشدن و یگانه شدن.
یگانگی تون رو در چی پیداکردین؟
در لبخند همیشگی.
کی ترمز میبرین؟
در ترافیک در شرایطی که قابل ذکر نیست در روزمرگی.
خدانکرده کی ریپ میزنین؟
دخل و خرجم که به هم نخونه.
مگه میشه؟
شده، بله!
کی تختهگاز میتازین؟
وقتی فکر میکنم هدف رو پیداکردم و مسیرم رو هم درست برگزیدمش.
تلاش برای دیدهنشدن یا ناشناس موندن؟
بله. موقعی که با خانواده داریم میریم رستوران.
با این سرشناسی، سخت نیست؟
این سختی بیشتر برای اعضای خانواده منه تا من.
از سختی شهرت؟
در اصل نیشیست که خود زندگی داره و شهرت بهت میده.
و نوش زندگی؟
این رو هم شهرت بهت میده.
خوبی شهرت؟
معمولا هیچ دری به روی تو بسته نیست.
ثروتمند بودن درست؟
ثروت واقعی داشتنِ دوستای خوب و صمیمیه.
برنامههای استعدادیابی؟
این برنامهها در اصل، کشف استعدادها و سرکوب اوناست.
چه جالب! سرکوب؟
کشف میکنیم ببینیم چه کسانی نخبهاند و نذاریم اونا نظم ما رو به هم بریزن!
اگه استعدادتون کشف و شکوفا نمیشد؟
مال من تقریبا جزو همون سرکوبشدههاست خوشبختانه!
چرا خوشبختانه؟
چون اگر به وقت خودش کشف شده بود چنان سرکوب میشد که شما الان هیچ نشونی از من نمیگرفتی...آره!
ازش خیلی زیاد دارین؟
امید! امید به آینده.
باور به ژن خوب و مرغوب؟
والا من به ژن معیوب بیشتر اعتقاد دارم.
پرده نقرهای؟
تموم رویاهای کودکی، جوونی و کهنسالیم.
صفحه تلویزیون؟
برای من روزنامهس.
صحنه نمایش؟
صحنه رویاپردازی.
کسی که با تکیه بر قابلیتهای شخصیش کسی شده؟
توی دوتا جامعه میشه دربارهاش صحبتکرد.
در جهانِ اول؟
اونجا چنین کسانی بسیارن.
توی جهان سوم؟
معمولا کسانیاند که به یک کانونی از قدرت وصلن.
رنگی متفاوت داشتن از دیگران؟
هرکس باید رنگ خودش رو جستوجو کنه.
نباید در این جستوجو...؟
دنبال رنگ غالب مردم نباشی چون یهجور تبعیت از جریانهای روزمرهست.
وقتی رنگ خودت رو داری؟
آره دیگه، [مولوی] رو به یاد میاری: چون که بیرنگی اسیر رنگ شد...
روزی که صدر اخبار باشین؟
بستگی به مقطع اجتماعی داره.
وقتی آرامش جامعه برقراره؟
تیتر شدن یعنی یهاتفاق خوشایند.
وقت تلاطم و حوادث غیرمترقبه؟
نام شما در صدر خبرها مترادفه با مرگ.
کسانی که میکوشن در شبکههای اجتماعی ابراز وجود کنن؟
کسانی هستن که جایی در دنیای واقعی ندارن.
یهروزِ رسانههای نوین اگه در اختیارتون بود چی نشر میدادین؟
فراموش کنین جنگ رو ایدهآل رو ایدئولوژی رو! به این فکرکنین که زاده شدهایم برای زیستن، لذت بردن از زندگی و شادمانی.
از لذتهایی که دوست دارین؟
هیچ لذتی بالاتر از احساس آرامش در مردم ایرانزمین نیست.
سِلِبریتیهای بیفضیلت؟
پشت هر نامی یه حقیقتی هست منتها تمام حقیقتها دوستداشتنی نیست.
شده شوخطبعی، کار دستتون داده باشه؟
بله.
مثال بزنین خواهش میکنم.
در یه جامعه فهمیده و فرهیخته با سطح آگاهی بالا شوخطبعی وسیلهای تلقی میشه برای لطیف کردنِ زندگی اما در یه جامعه نابالغ به عنوان خصومت و دشمنی!
شوخطبعترین بازیگر؟
چارلی چاپلین.
پس بزرگترین کمدین، ایشون رو میدونین؟
بله. بله دقیقا.
موهاتون رو با چه آردی سفید کردین؟
من با آرد تجربه.
چون فرانسه و آمریکا بودین (برای تحصیل) ایرانیها خوشمزهترن یا اونا؟
به نظر من ایرونیها شوخطبعترین ملت جهانن.
چرا اینقدر سخته خندوندنِ ایرونیها؟
آخه شرایط دشوارشده. در پیشه و گذاری قرارگرفتن که اولویتهاشون تغییرکرده.
کسی مث شما رو چه نیازی به مدرک؟
من هیچی.
پس قضیهاش چیه: مدرک رو بذار درِ کوزه، آبش رو بخور؟
اون مال دورهای بود که کوزه وجود داشت.
پایتخت روح شما کجاست؟
مرکز روحم عشق و شادمانیه.
و رنگآمیزی روحتون؟
سبز و آبی.
یه وقتی داشت حال دیگه اهمیتی نداره؟
شهرت. ثروت.
الگوی نوجوونیتون؟
همیشه الگوم چارلی چاپلین بود.
خانم معتمدآریا باری گفتن همه سینما یه طرف، چارلی چاپلین یه طرف.
من حالا میگم همه چارلی چاپلین یهطرف، علیرضا و خانم معتمدآریا یهطرف.
از ارزشهای سینمای کمدی؟
فراهم کردنِشرایطی که بتونه اوضاع و احوال رو برای ملت ایران قابل تحمل بکنه.
حالا انرژی مفید بدین.
یکی این که سهل و ساده بگیرن روزمره رو. یکی این که پایان شب سیه سپیدست یعنی هرلحظه احساس کردن در تاریکی قرار دارن بدونن هر تاریکی پایانی داره.
این گزاره: من میخندم پس هستم؟
دقیقا جمله خودمه.
روح شما رو چی مدیریت میکنه؟
عشق.
طلاییترین روز زندگی؟
روزی که عاشقانه همسرم رو پیداکردم و دخترام به دنیا اومدن.
کسی که عاشقه، اما ناممکن؟
شرایط خیلیهاس.
بزرگتر عاقل مث شما بهشون چی میگه؟
بهش میگه برو بمیر.
راز ماندگاری دوستیهای پایدار؟
نداشتنِ توقع زیاد از ارتباط.
وقتی دوست داشتن در شما قویه؟
بیانش میکنی. مث کسیه که نیاز فوری به دستشویی داره و باید بره اونجا.
کسانی که تاثیرشون کوتاهمدته؟
مث باتری میمونه؛ کم دوام و پُردوام. انتخابش با شماس هزینهش رو شما باید بپردازی.
احساس زلزله در روحتون؟
وقتی تمام آن چه ساختی و پرداختی یه باره نقش بر آب میشه.
منظور مثبتش بود ایدهای تازه میاد و باعث اصلاح و شکوفایی قبلیها میشه! اون دیگه اسمش زلزله نیس. بچهها بهش میگن ترکاندن.
بله ما که توی هر کاری سعی میکنیم بترکانیم دیگه.
انتظاری که این روزها از خودتون دارین؟
اینه که تنبلی رو کنار بذارم و به ایدههایی که ذهن دارم جامه عمل بپوشونم.
این که کمدیساز و کمدینویس قابل نداریم؟
برای این که جامعهمون جوری نیس که دنبال کمدی باشه.
کسی که دوستتون داره و میخواد باهاتون بجوشه؟
باید خنده رو درک کنه.
گرایش هماکنون؟
به آرامش
شوخطبعی خصلت جمعی ماست برای افزایش و بارآوریش؟
شرایط اجتماعی رو فراهم کنیم.
یک امر کمیک؟
اونچه رو که ساختی به ضد خودش تبدیل بشه.
واقعیت وجودی شما؟
خندوندن. خندیدن. و باز خندوندن و خندیدن.
بگم موقعیتی الان خلق کنین که خواننده بخنده و بیندیشه، چی میفرمایین؟
میگم: یه عدهای تلاش میکنن تو رو بکشن و تو رو کشتن، تشییع جنازهت کردن. توی قبر پا میشی میگی که آهای... زادهها! من هنوز زندهام(استیو مککویین در فیلم پاپیون).
از سختیهای رسیدن به جایگاه شایسته یک هنرمند؟
کل هستی و زندگی یه مبارزه است هرلحظه باید با موانعی که در مقابلت قرار دارن مبارزه کنی.
برای؟
اثبات هویت و موجودیت خودت.
اگه کسی این مبارزه رو درک نکنه؟
توی شهرت و زمینههای کاری و هنری هم این رو درک نخواهدکرد.
نسبت معنادار خندیدن و اندیشیدن؟
رشد و شناخت.
برای تغییر ذائقه و تعالی مخاطبهای ایرونی؟
تا لحظهای که زنده هستین قدر زنده بودنتون رو بدونین.
از نظر کمدی گفتم بهخاطر وفور آثار سخیف!
بهترین توصیه اینه که کارهای شاخص سینمای کمدی رو پیداکنن و ببینن.
وقتی خودتون رو تماشا میکنین چی میبینین؟
میگم به به! این منم طاووس علیین شده!
یادمه با دماغتون شوخی کردین؟
من با همه جام شوخی کردم، اما دماغش به گوش شما رسیده!
خیلی خیلی خیلی بهش توجه دارین؟
زیبایی خودم.
سعی میکنین فراموشش نکنین؟
باز همین زیبایی خودم.
حیات بخشه برای شما؟
عشق.
مولوی: «عشق و عشق و عشق و عشق و عشق و عشق»؟
ای بیخبر از ساختن و سوختنی/ عشق آمدنی بوَد نه آموختنی. بله!
خب. ما در واقع باید بگیم...؟
بگیم شب بخیر دیگه!
10 سوال داغ
اینکه دیوانگان اغلب میخندن!
چون هیچ شناختی ندارن
عاقلان که میخندن؟
چون میدونن جهان گذراست
شوخطبعترین بازیگر؟
چارلی چاپلین
موهاتون رو با چه آردی سفید کردین؟
من با آرد تجربه
روح شما رو چی مدیریت میکنه؟
عشق
یگانگی تون رو در چی پیداکردین؟
در لبخند همیشگی
این گزاره: من میخندم پس هستم؟
دقیقا جمله خودمه
یه وقتی داشت حال دیگه اهمیتی نداره؟
شهرت. ثروت
پایتخت روح شما کجاست؟
عشق و شادمانیه
رنگآمیزی روحتون؟
سبز و آبی
علی مظاهری
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: