مروری بر رمان «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی

داستان ایستادگی انسان تنها

اگر خیلی اهل رمان خواندن هم نباشیم، همین که نام دریا و ماهی و ساحل بیاید احتمالا بی‌درنگ یاد رمان «پیرمرد و دریا» اثر ارنست میلر همینگوی می‌افتیم. اصلا لازم نیست این رمان را خوانده باشیم تا بخواهیم بگوییم ارتباطش با دریا و... چیست؟ از اسم آن هم پیداست که ماجرا هرچه هست به دریا ارتباط دارد و یک گریزی به آن می‌زند؛ به همین خاطر سراغ این رمان رفتیم تا هم مروری بر آن داشته باشیم و هم برخی اشارات و کنایه‌های نویسنده که احتمالا برداشت‌ها از آن متفاوت است را به مخاطب نشان دهیم.
کد خبر: ۱۲۳۹۲۴۹

از حیث ساختار شاید رمان پیرمرد و دریا بیشتر به یک داستان بلند شباهت داشته باشد چون نه شخصیت‌های زیادی دارد و اتفاقات در آن تعدد دارد؛ چراکه این رمان به فصل‌ها یا قسمت‌های جدا تقسیم نشده است و علاوه بر این فقط اندکی از یک داستان کوتاه بلندتر است. پیرمرد و دریا
اولین بار به صورت یک داستان تمام، شامل 26 هزار و 500 واژه، در شماره یکم سپتامبر ۱۹۵۲ مجله لایف (Life) منتشر شد و باعث شد ظرف فقط دو روز بیش از پنج میلیون نسخه از این مجله فروش برود. همچنین می‌توان این اثر را معروف‌ترین اثر نویسنده‌اش حداقل در میان فارسی‌زبانان دانست، هرچند در میان مخاطبان جهانی نیز این رمان شاید مشهورترین رمان همینگوی باشد که پیش از مرگش به عنوان آخرین اثر این نویسنده منتشر شد. بسیاری سهم این اثر در دستیابی همینگوی به نوبل ادبیات را برجسته می‌دانند. البته از رمان «این ناقوس مرگ کیست» اثر همینگوی نیز به محض انتشار یک میلیون نسخه به فروش رسید. این اثر در
جنگ جهانی دوم به عنوان کتاب درسی جنگ‌های پارتیزانی، هم در ارتش آمریکا و هم در ارتش شوروی، تدریس می‌شد که نشان می‌دهد استقبال از آثار همینگوی و همچنین روایت گزارش‌گونه همراه با توصیف جزئیات به‌قدری در داستان‌های او برجسته است که اثری با قریب به ۶۵۰ صفحه از او به عنوان کتاب درسی در ارتش قدرت‌های شرق و غرب استفاده می‌شده است.
برگردیم به پیرمرد و دریا! رمانی را که همه با ترجمه نجف دریابندری خوانده‌اند و مقدمه نسبتا طولانی دریابندری در ابتدای این کتاب را نیز احتمالا مطالعه‌ کرده‌اند. مقدمه‌ای که تصویر دقیق و شفافی از همینگوی به خواننده نشان می‌دهد و جایگاه این اثر را برای او روشن می‌کند؛ مقدمه‌ای که به تنهایی نقش بسیاری از کتاب‌های همینگوی‌شناسی را بازی می‌کند و دریابندری آن را در ابتدای ترجمه‌اش در اختیار مخاطب قرار داده است.
این رمان ماجرای تلاش‌های یک ماهیگیر پیر با نام سانتیاگو است؛ پیرمردی کوبایی که در حاشیه ساحل زندگی می‌کند و مدت بیش از ۸۰ روز است که موفق به صید ماهی نشده و حالا با قایقش راهی دریا آن هم در دوردست‌ترین نقطه آن می‌شود تا صیدی بزرگ را به تور بیندازد و به خانه بازگردد. شاگرد پیرمرد که نوجوانی به نام مانولین است برخلاف دیگران که او را بدشانس معرفی می‌کنند تلاش می‌کند سانتیاگو را تنها نگذارد و به او سر بزند. شب قبل از عزیمت به دریا پیرمرد به پسرک می‌گوید که دوران بدشانسی تمام شده و می‌خواهد به آب‌های دور برود و صید بزرگی را به دام بیندازد.
قصه پیرمرد و دریا قصه مبارزه مرگ و زندگی است. قصه شرف و بزرگی انسان‌ها که در گرو اعمال آدمی است. در این رمان خواننده تصویری می‌بیند از دریایی آرام که پیرمرد را به اعماق خود می‌برد. دریا تا زمانی که پیرمرد سر جدال با او ندارد آرام است، ولی درست از لحظه‌ای که پیرمرد برای گرفتن سهم خود وارد صحنه می‌شود، روی دیگری از خود نشان می‌دهد. در واقع می‌توان دریا را به نماد محیط پیرامون انسان تشبیه کرد که او را احاطه کرده و تا زمانی که درصدد احقاق حقوق خود نباشد خطری تهدیدش نمی‌کند، ولی همین که اقدام به گرفتن حق خود کند حتما تبعاتی به دنبال خواهد داشت. همینگوی درباره این کتاب می‌گوید: «شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمی‌کنید که نویسنده‌اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد... من کوشش کردم در داستانم
یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسه‌ماهی واقعی خلق کنم و تمام اینها آن‌قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هریک می‌توانند به معنی چیزهای مختلفی باشند.»
پیرمرد داستان، نماد انسان طرد شده از جامعه، انسان در خود فرورفته منزوی است که تلاش‌هایش ثمری ندارد و همه به چشم
یک انسان بدبیار به او نگاه می‌کنند، اما سرشت پاک یک نوجوان که در واقع نماد آینده یک جامعه است به پیرمرد اعتماد می‌کند و ثمره اعتمادش را می‌بیند. در واقع نسل آینده با اتکا و اعتماد به تجربه گذشتگان می‌تواند مسیرهای پیش‌رو را برای خود روشن کند و این پیام از پیام‌هایی است که در این داستان همینگوی نهفته است. هرچند نمی‌توان تنهایی یک مرد که روزگاری را سپری کرده و تجاربی دارد، ولی دست روزگار او را به گوشه‌ای پرت کرده را در این اثر کتمان کرد و کمتر کسی است که این اثر را بخواند و با تنهایی پیرمرد داستان همراهی و همدردی نکند. همچنین شخصیت پیرمرد نماد استقامت انسانی است در برابر سرنوشت که در اینجا دریا نماد آن است. او در این مسیر تلاش می‌کند تا موفق شود، ولی از آنجا که فکر سود حاصل از فروش ماهی به ذهنش می‌رسد، مورد هجوم کوسه‌ها قرار می‌گیرد و ماهی غول‌پیکرش را از دست می‌دهد.
بسیاری بر این باورند که پیرمرد و دریا برگرفته از آموزه‌های کتب مقدس مسیحیان است و پیرمرد داستان ارنست همینگوی نماد حضرت عیسی(ع) است و برای این موضوع نشانه‌هایی را نیز در داستان همینگوی برمی‌شمارند.
همینگوی نویسنده آمریکایی که در ۱۸۹۹ متولد شده بود و در سال ۱۹۶۱ که بسیاری او را پایه‌گذار سبک وقایع‌نگاری ادبی می‌دانند از بسیاری از نویسنده‌های هم‌عصر و روزگار خود متمایز و متفاوت است. صراحت در کنار سادگی، نثر داستانی همینگوی را برجسته می‌کند و به همین خاطر رئالیسم وی تا حدودی تیز و گاهی آزارنده است. در مرور احوالات شخصی این نویسنده نیز این نکته توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند و در واقع می‌توان داستان‌های او را مانند آینه در برابر شخصیت نویسنده تصور کرد که بازتاب چهره او را به خواننده نشان می‌دهد.
پیشنهاد اضافه
آنهایی که با مرحوم مهدی اخوان‌ثالث و اشعارش دم‌خور و مانوس هستند احتمالا نام منظومه «شکار» او را شنیده‌اند.
این منظومه نیز روایت یک پیرمرد شکارچی در یک جنگل است که شباهت‌های بسیاری از نظر معنا و مضمون به این اثر داستانی همینگوی دارد و می‌توان به عنوان یک گزینه فرعی و البته تکمیلی آن را نیز مطالعه کرد. شعری که این‌طور آغاز می‌شود: وقتی که روز آمده، اما نرفته شب / صیاد پیر، گنج کهنسال آزمون / با پشتواره‌ای و تفنگی و دشنه‌ای / ناشسته رو، ز خانه گذارد قدم برون / جنگل هنوز در پشه‌بند سحرگهان / خوابیده است و خفته بسی رازها در او...

یونس فردوس

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها