جام جم آنلاین گزارش میدهد
5 سال انتظار برای انتشار یک آلبوم
علیرضا قربانی و مهیار علیزاده همکاری موفقی داشتند، هم در آلبوم «حریق خزان» که سال 1391 منتشر شد و اجراهای صحنهای متعددی را پشت سر گذاشتند و هم در سریال تلویزیونی «پردهنشین» که سال 1393 پخش شد. علیزاده که آهنگسازی این سریال را بهعهده داشت، خواندن تیتراژش را با شعری از محمدعلی بهمنی سپرد به قربانی و تجربه نسبتا موفقی رقم خورد.
11 مرداد همان سال هم خبری منتشر شد مبنی بر همکاری علیزاده با قربانی و همایون شجریان در یک آلبوم. از همان زمان هم خیلیها منتظر انتشار این آلبوم بودند و حالا پس از پنج سال و چند ماه میتوانند آلبوم را بشنوند.
طبعا در هر جامعهای و اطراف هر هنرمندی حلقهای وجود دارد به نام هواداران که همین حالا هم احتمالا برای آلبوم سر و دست بشکنند اما ما قرار است به آلبوم از حواشی انتشار گرفته تا قطعاتش نگاه دیگری بیندازیم.
هیاهوی ایران مال
اولین هجمهها علیه آلبوم هیچ ربطی به متن آن نداشت و کاملا حاشیه بود. کلیپ تبلیغاتی آلبوم در ایران مال ضبط شد و خیلیها به این اتفاق در فضای مجازی واکنش نشان دادند.
میتوان با نگاهی حرفهای گفت مواردی از این دست که به جایی شبهه مالی وارد است یا نه، هیچ ارتباطی به هنرمند ندارد، اگر جایی شبهه و مشکلی دارد مسؤولان کشور باید وارد ماجرا شوند و دربارهاش اظهارنظر کنند نه اینکه هنرمند یکتنه بایستد و بگوید من به فلان جا پا نمیگذارم.
اما چه میتوان کرد، جامعه میخواهد هنرمند الگو و گاهی اوقات هم قهرمانش باشد، مقابل نابرابریها بایستد و اعتراض کند.
میشود گفت این روزها میان هنرمندان بهخصوص آنها که چهره هم هستند و بهقول معروف سلبریتی، کمتر به این سمت و سو میروند و نمیشود برای تصمیمهای شخصیشان به آنها دستور داد.
اشتباه کمعمق!
اشتباهی که آهنگساز میگوید مهم عمیق نیست، شعری که شاعرش را نمیشناسیم و دو بیت آخر سرودهاش را هم از فریدونخان مشیری بزرگ وام گرفته، در کاتالوگ آلبوم به نام هوشنگ ابتهاج آمده است.
خیلی زود خانواده ابتهاج واکنش نشان میدهند، دخترش یلدا در اینستاگرام به این موضوع اعتراض میکند و رسانهها هم به موضوع میپردازند. مهیار علیزاده، اما میگوید ایناشتباه چندان عمیق نبوده است. او این نکته را در نشست خبری رونمایی آلبوم بیان کرده و رسانهها منعکس کردهاند. حالا فکرش را بکنید!اشتباه عمیقی نیست! عمیق بودنش که هیچ، عجیب هم هست.
هر چند قبلتر هم محسن چاوشی دچاراشتباه مشابه شد و شعر یک شاعر جوان تبریزی را با نام شهریار منتشر کرد. واکنشها هم زیاد بود. مهمتر از اینکه خواننده و آهنگساز نام شاعر را اشتباه بیان میکنند باید به این فکر کرد که واقعا شعرهای مد نظرشان را چطور انتخاب میکنند؟ آیا قرار است عصر غلبه اینترنت و فضای مجازی به عصر ابتذال اطلاعاتی بدل شود؟ مخالفید؟ مگر شما اتفاقی جز این میبینید.
ضمن اینکه در کاتالوگ آلبوم مذکور ایرادها کم نیست، بخشی از شعر را خواننده میخواند و در کاتالوگ نیامده، یا نام شعر افسانه نیما تغییر پیدا کرده است. طبعا کسی حق انجام چنین کاری را ندارد و باید این قطعات با نام خود افسانه و درج یک عدد یا مشخصه دیگر در کنارش ذکر میشده است، حالا بگذریم از نیم فاصلهها و نکات مشابه دیگر که رعایت نشده است...
متن منهای حواشی
اصلا حواشی هیچ، همه آنچه تا اینجای کار نوشتیم، هیچ. برویم سراغ متن. خود آلبوم چطور است؟ ابتدا به چند نکته کوچک اشاره کنیم که خوانندگان در نشست خبری بیان کرده اند:
همایون شجریان: یک پرده پایینتر میخواندیم، شاهد هجمه نبودیم
علیرضا قربانی: ماجرا را به عنوان ایراد نبینید، به گوش شنیداری مخاطب تعمیم دهید
همایون شجریان: آهنگسازی به سلیقه آهنگساز مربوط است
همین موارد نشان از آن دارد که آلبوم طی همین نخستین روزهای پس از انتشار خود نتوانسته مخاطبان منتظر را چندان راضی کند. آهنگسازی یکدست کار جای چندان دفاعی ندارد و گره خوردنش به آوازها و تحریرهایی که با موسیقی کار چفت نشده و به نظر از هم جدا و گاهی حتی پرت میرسند. این حرف هم که گوش مخاطب هنوز به این نوع موسیقی عادت ندارد را نمیتوان دلیل قانع کنندهای دانست. ما کم نداریم موسیقیهایی که مخاطب با آنها ارتباط نمیگیرد اما اسلوب مشخصی دارند و استانداردهای لازم در آنها رعایت شده است.
نمیتوان چنین اتفاقی را گردن مخاطب ناآشنا انداخت که طبعا آشنایان با موسیقی کلاسیک هم نمیتوانند با اثری که هر بخش آن ساز خودش را میزند ارتباط برقرار کرده و گوشش مانوس شود.
محمد صادق علیزاده
فرهنگ و هنر
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان