در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
عاشقان سینما و آنها که دوست دارند وارد این حرفه شده و در سینما ماندگار شوند مسیری مشابه هم را طی میکنند.هر چند در هر دوره و زمانهای روش تغییر میکند و ظاهر ماجرا با آن دوره خاص زمانی رنگ و لعاب آن دوره را به خود میگیرد اما ته مسیر سینما و ماندن در این حرفه تقریبا یک مدل است.هنری که پر از ماجراست و شیفتگانش باید خیلی جان سخت باشند که دوام بیاورند و سالهای متمادی کار کنند.حتی اگر کاربلد باشند و خلاقیت و هنر خود را در این حرفه به نمایش گذاشته باشند.پشت پرده سینما و زد و بندها و مناسبات و روابط در این حرفه پیچیدهتر از آن است که به زبان بیاید و بتوان درباره آن توضیح بیواسطهای داد.
تا دیروز (در سالروز درگذشت پدرش ساموئل خاچیکیان) که با ادوین خاچیکیان همصحبت شدم تا با او گپ بزنم به این فکر نمیکردم که این کارگردان صاحب سبک و خلاق و پر انرژی که سینمای جنایی و پلیسی در ایران به نوعی مدیون اوست، از بیمهری سینما و آدمها و مهرههای اصلی سینمای ایران بیمار شده، آلزایمر و بعد از گذراندن دوره بیماری سخت فوت شده است.
آغاز بی مهری بعد از عقابها
در جایی از مصاحبه به پسر ساموئل گفتم، میگویند سینما بیرحم است، شاید به همین دلیل است که پسر یکی از معتبرترین کارگردانان ایران که در چند فیلم پدر دستیار او بوده و فیلم هم تدوین کرده، سالهاست خبری از او نیست. سالها قبل شنیده میشد شما قرار است فیلم بسازید؟
ادوین خاچیکیان میگوید: بله! سینما بیرحم است.سینما با پدرم مهربان نبود.با او که همه عمرش را گذاشت برای سینما و همه فیلمهایی که ساخت در نوع خود و در زمان خود پیشرو و خوشساخت بودند و پرفروش.فیلم عقابها یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران است که بعد از انقلاب با فروشش همه را شگفتزده کرد.اما بعد از عقابها و یوزپلنگ، بیمهری سینما نسبت به پدرم شروع شد.او که خودش را آماده کرده بود پشت سر هم فیلمهای ناب و خوب بسازد، به تدریج منزوی و گوشهگیر شد.برای ساخت فیلمهای بعدیش خیلی اذیت شد.برای یک فیلمساز و هنرمند بدترین عذاب که او را از پای درمیآورد، منزوی کردن او به روشهای مختلف است آنهم کارگردانی مثل پدرم که برای سینمای ایران کم نگذاشت.به مرور این آزار و اذیتها و سنگاندازیها در مسیر فیلمسازیاش باعث شد دچار آلزایمر شود و این بیماری هم خیلی اذیتش کرد.
ارامنه نجیب سینمای ایران
اینها را ادوین خاچیکیان میگوید، مردی که سالهاست سکوت کرده و اهل حاشیه و جنجال هم نیست.پدرش مردی با اخلاق و شریف بوده که هنوز هم قدیمیهای سینما از او به نیکی یاد میکنند. مردی لاغر اندام با لباسهایی معمولا سفید مانند موهایش با عینکی برچشم. یک جنتلمن واقعی.کار بلد، هم سرصحنه و زمان دکوپاژ و فیلمبرداری هم زمان تدوین و مونتاژ. چنین پدری قاعدتا فرزندی تربیت میکند که نجیب است و مودبانه درباره سینما و پدرش صحبت میکند.ادوین که حالا بسیار به پدر شبیه شده میگوید خیلی سال پیش همان زمانهایی که دستیار پدرش بوده و در تدوین هم به او کمک میکرده تصمیم داشته فیلم بسازد اما شرایط مهیا نشده و بعد درگیر بیماری پدر شده، اما اکنون چند فیلمنامه نظرش را جلب کرده و تلاش میکند یکی از آنها را مقابل دوربین ببرد اما باز هم همه چیز بستگی به شرایط دارد و این که سینما با او چگونه رفتار کند.
واروژ کریم مسیحی یکی دیگر از سینماگران ارمنی است که در سینمای ایران نام خود را ثبت کرده.او یکی از بهترین تدوینگران سینماست که بیشتر فیلمهای مطرح بهرام بیضایی را تدوین کرده است.او در حوزه کارگردانی، فیلمهای پردهآخر و تردید را ساخته که اولی یک اتفاق منحصر بهفرد در سینمای ایران بود و جوایز زیادی گرفت.به ادوین میگویم: برای ما مسلمانان، هنرمندان ارمنی همیشه قابل احترام بودهاند.شما مردم شریفی هستید که به فرهنگ وهنر ایران خدمت زیادی کرده اید اما در چند دهه اخیر کمکار شدهاید.مثلا آقای کریم مسیحی که مدتهاست از او خبری نیست...
خاچیکیان پسر میگوید: ایران وطن ماست و هرکدام از ما اگر کاری برای ایران انجام داده یا میدهیم برای وطنمان است.درباره آقای واروژ کریم مسیحی و کمکاریش به نظرم این هنرمند تراز کارش خیلی بالاست.
این تراز دیگر به او اجازه نمیدهد کارهایی بسازد یا تدوین کند که این تراز و نسبت را بههم بریزد یا پایینتر باشد.مسلما اگر امکان ساخت فیلمهایی مانند تردید و پردهآخر برای آقای کریم مسیحی مهیا باشد، ایشان باز هم فیلم خواهد ساخت. همه چیز بستگی به شرایط دارد. امیدوارم این شرایط برای آقای واروژ فراهم شود، همانطور که گفتم هیچچیز برای یک هنرمند و سینماگر بدتر از خانهنشینی و دور افتادن از حرفه و کارش نیست.
این سینمای بیرحم
19 سال قبل در چنین روزی سینمای ایران کارگردانی را از دست داد که هیچکس نتوانست تکراری برای او باشد یا راهش را به همان قدرت و قوت ادامه دهد.
سالهاست سینمای پلیسی ایران تعطیل شده، سالهاست سینمای اکشن و حادثهای ایران دیگر فیلمی به قوت و قدرت عقابها و یوزپلنگ به خود ندیده است.فیلمهای سینمای ایران پر شده از آثار آپارتمانی و کمدی سطحی.دیگر تهیهکنندهها و کارگردانها خودشان را برای ساخت یک فیلم پرلوکیشن با میزانسنهای شگفتانگیز و بازیهای خوب و جاندار به آب و آتش نمیزنند.ساموئل خاچیکیان دستیارانی داشت که بعدها تبدیل شدند به کارگردانی مانند زندهیاد امیرقویدل که در نوع خودش بینظیر بود.راما قویدل، پسر امیر قویدل در سینما و تلویزیون فعال است و کارگردانی میکند.به او که تلفن میکنم تا شماره ادوین را بگیرم، میگوید سه سالی است از او بیخبر است، شمارهاش را میدهد و میگوید: ادوین قبل از این که من دستیاری را شروع کنم وارد سینما شد...
ادوین میگوید: برای پدرم اخلاق مهم بود.برای او همه آدمهایی که در پشت صحنه فیلمش مشغول به کار بودند، اهمیت داشتند، با آنها با محترمانه رفتار میکرد و حق و حقوق آنها را به موقع و کامل پرداخت میکرد.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: