داماد جوان که در پی درگیری با دایی همسرش او را کشته بود، بعد از دستگیری در تحقیقات قضایی مدعی شد که قاتل نیست. او و همسرش در جریان 17 ماه فرار در ترکیه و زندان مالزی به سر می‌بردند. متهمان قبل از دستگیری توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند.
کد خبر: ۱۲۱۸۷۲۹

به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، شامگاه بیست و یکم آذر 96 مرد 40 ساله‌ای در پی درگیری با خواهرزاده‌هایش و داماد آنها بر سر ارث خانه ویلایی در محله خزانه با ضربه چاقو زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان کاشانی فوت کرد. در تحقیقات مشخص شد، عامل جنایت داماد 26 ساله خانواده است. ماموران برای دستگیری سعید اقدام کردند که معلوم شد او و همسرش غیرقانونی از کشور خارج شده‌اند. با گذشت 17 ماه از این جنایت، آنها به ایران بازگشته و در خانه اجاره‌ای در محله خزانه ساکن شده بودند. سرانجام 29 تیر امسال زمانی که برای ثبت سند خانه به بنگاه رفته بودند، بازداشت شدند.
زن 19 ساله و شوهرش که به عنوان متهمان در این جنایت بازداشت شده بودند، روز یکشنبه برای تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدندونزد بازپرس احسان زمانی بازجویی شدند. پسر جوان می‌گفت که در این دعوا فقط از خودش دفاع کرده و چند ضربه به دایی همسرش زده و خواهر و برادرزنش هم ضربه‌هایی زده‌اند و او قاتل نیست. این در حالی بود که زن جوان هم گفته‌های او را تایید کرد و گفت از ترس دستگیری از ایران فرار کرده و به ترکیه رفته و بعد هم در زندان مالزی چند ماه زندانی بوده‌اند.
زن و شوهر جوان روانه بازداشتگاه پلیس شدند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
فردا تولد 19 سالگی شیواست و تا سوم دبیرستان درس خوانده است. او در گفت‌وگو با جام‌جم از ترس و وحشت 17 ماه زندگی مخفیانه گفت که در ادامه می‌خوانید.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
سعید بچه محلمان بود و به خاطر علاقه‌ای که به هم داشتیم، اوایل مرداد 96 عقد کرده و قرار بود چند ماه بعد ازدواج کنیم. او در مغازه فرش‌فروشی پدرش کار می‌کرد.
با مقتول اختلاف داشتید؟
ما در خانه ارثیه‌ای مادرم و دایی‌ام زندگی می‌کردیم. بعد از فوت پدر و مادرم، مقتول تصمیم گرفت خانه را بفروشد که همین باعث اختلاف ما شد.
از شب جنایت بگو.
دایی‌ام با شمشیر به خانه‌مان آمد و با برادرانم و خواهرم درگیر شد. آنها با چاقو مقتول را زخمی کردند. وقتی شوهرم به خانه‌مان آمد، چاقویی که روی زمین بود را برداشت و با آن چند ضربه به دایی‌ام زد و به خانه‌شان بازگشت. چند ساعت بعد او زنگ زد و خواست همراه خواهر و برادرانم به خانه آنها برویم. در آنجا شوهرم از مرگ دایی‌ام خبر داد. مجبور به فرار بودیم. دو نفری به مرز بازرگان رفته و با کمک یک قاچاقچی انسان به استانبول رفتیم. در آنجا خانه‌ای اجاره کردیم. در این مدت هزینه زندگی‌مان را برادرشوهرم برایمان واریز می‌کرد. بیش از یک‌سال ترکیه بودیم و زیاد آفتابی نمی‌شدیم تا پلیس به ما شک نکند.
بعد کجا رفتید؟
می‌ترسیدیم ماجرا لو برود. به قاچاقچی انسان پول دادیم و گذرنامه جعلی گرفتیم و به مالزی رفتیم. شوهرم در گیت فرودگاه دستگیر شد. بعد هم من دستگیر شدم و چهار ماه زندان بودیم. در اتاقی که من زندانی بودم بیش از 50 زن از کشورهای عراق، پاکستان، چین و... زندانی بودند و تنها زندانی ایرانی من بودم. همه جرم‌شان اقامت غیر‌قانونی بود. سه وعده غذای بد به ما می‌دادند. ماهی دوبار به حمامی می‌رفتیم که کنار سرویس بهداشتی بود. زندانبان‌ها کتک‌مان می‌زدند. بعد از چهار ماه آزاد و به ایران برگشتیم. در تهران خانه‌ای اجاره کرده و متوجه شدیم که بستگانم دیه مقتول را داده‌اند و رضایت گرفته‌اند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها