در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
1. رازگشایی از شخصیتها
قصهها دو جزء اصلی دارند؛ وقایع و شخصیتها. همیشه میتوان شخصیتها را فارغ از حوادث و اتفاقات و بهصورت مجزا و خیلی ساده کالبدشکافی و دستهبندی کرد. میتوان به آنها برچسبهای مشخص زد. الگوها و تیپهای از پیش تعیینشده؛ آدم متظاهر، بچه تخس، آدم خوشبین، بیعرضه، غرغرو، پخمه، زودرنج و... . اما برای شناخت دقیق پیچیدگیهای یک شخصیت باید او را در برابر سیر وقایع و در معرض آزمونها و چالشها قرار داد. در واقع روایت این شخصیتها در دل وقایع، راه شناخت آنهاست. یخِ خانه ما با همین شیوه اصولی میگیرد.
ارسطو میگوید: «شخصیت کیفیتهای مختلف را به ما عرضه میکند، اما سعادت یا شقاوت ما در گرو کنشها (رفتارمان) است. به این سبب، نمایش برای نمایاندن شخصیتها نیست. وجود شخصیتهای مختلف در نمایش برای نشان دادن سیر وقایع [کنشها] است.
از این رو، هدف و غایت تراژدی سیر وقایع درون نمایش - یعنی همان پیرنگ - است و در هر چیزی هدف و غایت تقدم دارد.»
گذر شخصیتهای خانه ما از دل آتشها، پیچیدگیهایی را نمایش میدهد که در حالت عادی آنها را نمیبینیم. ما همیشه در برنامههامان آدمهای اتوکشیده و لفظ قلم و با لبخند میبینیم، اما خانه ما با طراحی خلاقانه چالشها، این مقاومت در برابر واقعی بودن را میشکند. سیر وقایع از شخصیت تفکیکناپذیر است، اما آنچه به سیر وقایع اهمیت میبخشد، رازگشایی از شخصیت است. نظریهپردازان میگویند شخصیتها بهطور کلی بر دو نوع هستند؛ شخصیتهای ساده و پیچیده. شخصیتهای ساده و مسطح، پیچیدگی پنهانی و به تعبیری عمق ندارند. شخصیتهای ساده در آثار کمدی، هجویهها و ملودرامها فراوان پیدا میشوند و رفتارهای قابل پیشبینی محدودی دارند. در این شخصیتها هیچ شکاف اسرار آمیزی برای پر کردن وجود ندارد، چون هر چه هست جلوی چشمانمان است.
دسته دوم شخصیتهای پیچیدهاند که عمق و پیچیدگیهای مختلفی دارند. این شخصیتها را نمیتوان در یک عبارت خلاصه کرد. شخصیتهای ساده ممکن است بسیار بامزه، خندهدار و مناسب نمایش در یک برنامه تلویزیونی باشند و هجویهها برای تاثیرگذاری بیشتر ممکن است سوژههایشان را به شخصیتی ساده تقلیل دهند، اما از قرار معلوم، پیچیدگی شخصیتهای پیچیده به واقعیت ما انسانها نزدیکتر است. «خانه ما» این راز را میداند و ترجیح میدهد آدمهای پیچیده را انتخاب کند و نمایش بدهد. آدمهایی که در تنش و استرس دیگر آن آدمهای مهربان و صرفهجو و شیک قبلی نیستند. بههم میریزند و دیگر زن و شوهرشان را با «خانم» و «آقا» و فامیلی صدا نمیکنند. خانه ما روایتی آرام و جذاب از شخصیتها در برابر سیر وقایع است.
2. مثل یک تئاتر چند لایه
امین کفاشزاده، یکی از کارگردانهای خانه ما تعبیر دقیقی درباره کارشان دارد؛ «میگویند تئاتر یک خانه است که دیوارهایش را برداشتهاند، اتاقی با سه دیوار. خانه ما همین کار را میکند. چیزهایی را به مردم نشان میدهد که خودشان با آنها دست به گریبان هستند.» در خانه ما همه ما «فضولی»های مجازی انجام میدهیم چون دوست داریم زندگی بقیه را با خودمان مقایسه کنیم و مشکلاتمان را در زندگی آنها هم ببینیم. دلمان میخواهد بدانیم روابط پدر و پسرها همه جا همین شکلی است؟ واقعا همه پدر و مادرها برای پولتوجیبی دادن به بچهها سفت و سخت میگیرند؟ بیرون از خانه ما هم مامانها بیشتر حواسشان به زندگی است؟ هر چقدر این فضولی در خانه ما واقعیتر باشد، جذابتر است.
خانه ما نزدیکترین و کمفیلترترین تصویر از زندگی واقعی خانوادههای ایرانی را نشان میدهد؛ نمایش این گزاره در تلویزیون ما شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما نه! تعریفها و استانداردهای تلویزیون اجازه این کار را نمیدهد و از طرفی فرهنگ عمومی ما در مقابل این موضوع مقاومت میکند. چالشی سخت برای تیم تولیدکننده خانه ما که تا حد خیلی خوبی از پس آن برآمدهاند. خانه ما همان کاری را میکند که مستند تحسینشده «در جستوجوی فریده» انجام میدهد. در آن مستند لایه اول، داستان دختری است که دنبال خانواده اصلیاش میگردد، اما در لایه بعدی چیزهای زیادی درباره فرهنگها و خردهفرهنگها و رفتارهای ایرانیها گیرمان میآید. اینجا هم مهمانی دادن و ماموریت نجات جهان و سرگرم کردن بزرگترها و... بهانههایی است برای شناسایی دقیقتر ما. این «ما» که هر کدام بخشی از سبک زندگی ایرانی را نمایندگی میکنیم و همیشه به اشتباه دلمان میخواهد در پوشش و سر و شکل ظاهری زندگی و شخصیتپردازی شبیه کاراکترهای از واقعیت فاصله گرفته سریالهای تلویزیونی باشیم. خانه ما سند دقیق و معتبری است از زندگی نیمهسنتی و نیمهمدرن و واقعی ما ایرانیها در دهه 90 .
3. جذابیت بدون حضور چهرهها
محبوبترین برنامههای این روزهای تلویزیون چرا به مذاق بینندهها خوش آمدهاند؟ به این پرسش نمیتوان جواب مطلق داد، اما بیشتر آنها در چند ویژگی اشتراک دارند. بیشتر برنامههایی که این روزها بیشتر دیده میشوند، فارغ از قضاوت درباره کیفیتشان، سلبریتی (چهره معروف) دارند. یک یا چند چهره مشهور که مجری یا مهمان یا داور و کارشناس آن هستند.
«عصر جدید» احسان علیخانی و امین حیایی و رویا نونهالی دارد، «خندوانه» روی انگشت رامبد جوان میچرخد، «دورهمی» با مهران مدیری هویت دارد، «برنده باش» با محمدرضا گلزار دیده میشد و ... . اگر فقط پای چهرههای معروف در میان نباشد، یک طرف دیگر مهمانهای عجیب و غریب حضور دارند. آدمهایی که رکوردهای گینس را جابهجا کردهاند، از حلقه آتش میپرند، با طناب خودشان را از سقف آویزان میکنند و... . بله، استفاده از این ترفندها و ویژگیها جذابیت میآفریند و از اصول برنامهسازی و حق سازندگان و سیاستگذاران تلویزیون است، اما افراط در این رویکرد دو مساله را در پی داشته؛ ذائقه مخاطب عمومی به این زرقوبرقها گرفتار شده و به برنامههایی با ژانر و سر و شکل و سناریوی دیگر فرصت عرض اندام نمیدهد. برنامههایی مثل خانه ما که از همه این زرق و برقها دور شده و میخواهد راوی آرام و باورپذیر و صمیمی واقعیت زندگی و آدمها باشد. عوارض دیگر این رویکرد افراطی برنامهسازی، توجه عجیب و غریب و اشتباه رسانهها به این رویکرد است. اکثر رسانههای ما به جای ارتقای سلیقه مخاطب و ذائقهسازی با دستاویزهای محکم و عمیق، روی موجهایی سوار میشوند که «لایک» بیشتری بگیرند. نتیجه این میشود که ردی از خانه ما در آنها پیدا نیست و در معتبرترینهایشان خبری با این تیتر در صفحه یک منتشر میشود: «حمید فرخنژاد سوار بر موتور خفنش + عکس»! هیچکاک میگوید درام یعنی زندگی واقعی با حذف قسمتهای کسالتآور. بله، خانه ما کار سختتر و قسمتهای کسلکننده را انتخاب کرده و «سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها».
علی سیفالهی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر