جام جم آنلاین گزارش میدهد
این ماموران نابغه
محمد باهوش است. این را کسی نمیتواند منکر شود. در برخی از سکانسهای این سریال با این موضوع مواجه میشویم که او اطلاعات بسیار بالایی در زمینههای گوناگون دارد و به چند زبان دنیا نیز مسلط است. در عین حال که گوش به فرمان است؛ اما خود نیز میتواند در مواقع بحرانی تصمیمات سریع و درستی بگیرد و فکر طرف مقابل خود را بخواند. مافوق او هوش محمد را همیشه مورد تقدیر قرار میدهد و برای همین به او اعتماد کامل دارد و میداند کاری که انجام میدهد درست است. حتی در برخی از قسمتها دیده شده که مافوق محمد به او میگوید تو درست میگویی اما باید کار دیگری انجام داد.
جک باور به عنوان مامور ویژه در آمریکا نیز یک مامور باهوش و زرنگ است که به همین دلیل به همه بدبین است و تلاش میکند راه خود را با هوش و تواناییاش پیدا کند. بسیاری از اتفاقات را از قبل پیشبینی میکند. او با توانایی که دارد کشورش را از بسیاری اتفاقات مانند سوءقصد به جان رئیسجمهور، حملات هستهای، بیولوژیکی و شیمیایی، حملات مجازی و خنثی کردن توطئههای شرکتهای بزرگ، شناختن عوامل فساد در دولت و... نجات میدهد. حتی زمانهایی که پیکان اتهام به سمت اوست با ترفندهای مختلف تلاش میکند خود را از اتهامی که به او وارد شده نجات دهد.
فشار روانی و مشکلات روحی
محمد به نظر مرد خوبی میرسد. با همه مهربان است، با دشمن خشن و عصبانی برخورد میکند و با دوست مهر و عطوفت بسیار دارد. زمانهایی که باید شوخی میکند و زمانهایی که باید عصبانیتش را بهخوبی بروز میدهد. با خانواده و همسرش مهربان است و قبول دارد آنطور که باید در خدمت آنها نیست. کار برایش در اولویت است و برای همین بیشتر زمان خود را به کار کردن و کشف معماها میگذراند. در نهایت میتوان گفت محمد یک شخصیت کاملا مثبت است که از درون آن به جز آنکه بسیار با کارش درگیر است نمیتوان ایراد دیگری گرفت.
مامور امنیتی آمریکا دارای فراز و فرود بسیار است. خانواده مستحکمی ندارد. حتی دخترش او را بهدلیل آنکه تصور میکند پدرش در قتل مادرش مقصر است، ترک میکند. در جریاناتی جک معتاد میشود و از مشکلات روحی و روانی و سردرگمیهایی که دارد رنج میبرد. با وجود این تلاش میکند معماها را کشف کند و بهترین عملکرد را از خود نشان بدهد. در نهایت نمیتوان جک را یک شخصیت کاملا مثبت دانست. بلکه میتوان او را شخصیتی تلقی کرد که دو قطب مثبت و منفی را باهم دارد.
رابطه با خانواده
محمد مانند تمام مردم عادی دارای خانواده است. خانوادهای که آنطور که مخاطبها متوجه شدهاند نامزدی است که با او همکار بوده و در برخی قسمتها او با همسرش به وسیله موتوری که دارد به بیرون میروند و شب محمد همسرش را به خانه پدرش میآورد و مادر پیری دارد که حدود هشت سال میشود همسرش را از دست داده و محمد با آنکه پدرش را از دست داده و مادرش تنهاست، اما نمیتواند چندان بار تنهایی مادرش را به دوش بکشد و در اکثر مواقع که به خانه میرود مادرش خواب است. به نظر میرسد در سریال گاندو آنطور که باید به بخش خانواده این شخصیت پرداخته نشده و تنها در حد چند سکانس از آنها که نشان بدهد محمد دارای یک خانواده و زندگی معمولی است خلاصه میشود.
زندگی شخصی جک باور فراز و نشیب زیاد دارد. او از فصل اول مشخص میشود دارای همسر و یک دختر است که البته چندان با یکدیگر سر سازگاری نداشته و در نهایت در همان فصل اول میبینیم که همسر جک به دلیل اتفاقات و جریاناتی که به ماجراهای تروریستی و... ارتباط دارد توسط فردی که جک فکر میکرد قابل اعتماد است کشته میشود. دخترش نیز او را ترک میکند و اتفاقاتی برای او رخ میدهد که بخشی از هیجانات این سریال را هم به خود اختصاص داده است. در این سریال خانواده جک تا حدودی باورپذیر است و میتوان درک کرد که زندگی یک مامور امنیتی تا چه حد میتواند پر فراز و نشیب باشد.
تهدید جانی
با آنکه محمد در بیشتر عملیات حضور داشت و برخی از عملیاتها خطرناک به نظر میرسیدند و امکان لو رفتن آنها میرفت با این حال هیچوقت بهطور جدی مورد تهدید قرار نگرفت. حتی احتمال آسیب دیدن، گروگان گرفته شدن، زخمی شدن و... را هم نداشت. به نظر میرسید محمد در امنیت کامل میتواند کار خود را انجام دهد و عملیات را با موفقیت بگذراند.
جک باور ولی علاوه بر خانوادهاش خودش نیز بارها و بارها مورد حملات گوناگون قرار گرفت. زخمی شد و آسیب دید. به طوری که یکبار هم در عملیاتی به مواد سمی آلوده میشود که با انجام جراحی به وسیله ژن فرزندش درمان میشود. حتی یکبار هم تصورها بر این رفت که دیگر کشته شده است چون فصل با همین علامت سوال به پایان رسید در صورتی که در قسمت بعدی متوجه میشویم او گروگان گرفته شده است.
خنجر از پشت میزند دشمن
یکی از جذابیتها سریالهای معمایی و جاسوسی این است که در دل خود یک جاسوس نفوذی چه در میان نیروهای امنیتی چه در میان باندهای خلافکار وجود داشته باشد. سریال گاندو نیز از این قاعده مستثنا نیست و در دل خود جاسوسهای اینچینی نیز دارد که یکسری از آنها ماموران امنیتی هستند که در میان خلافکارها نفوذ کرده، بخشی خلافکارانی هستند که پس از دستگیری قول همکاری داده و بار دیگر در میان خلافکارها میروند و یکسری هم جاسوسهای خلافکاری هستند که در میان ماموران امنیتی نفوذ کرده تا با دادن اطلاعات به دستگیرشدهها آنها از آن سوی دیوار مطلع کنند.
خیانت و جاسوسی در سریال 24 هم به وفور دیده شده است؛ از خیانت رئیس دفتر ریاستجمهوری تا خانوادهای قانونمند که در پوشش رعایت قانون دست به عملیاتهای جاسوسی، قتل رئیس جمهور و حتی دست به انفجار یک بمب اتمی میزنند. علاوه بر این در یکی از فصلهای این سریال جک متوجه میشود رئیسجمهور با عوامل تروریستی همدست است. همچنین در فصلی دیگر جک این موضوع را نیز درمییابد که یکی از دوستانش که مامور ویژه نیز هست با تروریستها بوده اما پس از دستگیری او میفهمد برای نفوذ در میان تروریستها اقدام به این کار کرده است.
دعوا با مافوق
محمد در بسیاری از سکانسها خوی جنگجو بودنش را نشان میدهد و اینکه تا چه حد کاری که انجام میدهد برایش مهم است و نسبت به باورهایش عرق دارد و وقتی میبیند آقازادهها چطور ثروت کشور را به باد میدهند و آنها را به نابودی میکشانند باتمام وجود حرص میخورد و عذاب میکشد. برای همین حاضر است بابت این موضوع بارها و بارها با مافوقش بحث و حتی دعوا کند. به طوری که دیگر مافوق به او تذکر میدهد که متوجه شود با چه کسی دارد بحث و جدل میکند و در نهایت شاید در برخی موارد محمد کوتاه میآمد اما تنها در ظاهر این اتفاق رخ میداد و در اصل او در وجودش همچنان به آنچه میگفت باور داشت.
جک هم به عنوان یک شخصیت جنگجو که به دنبال یافتن راهحل است با مافوقهای خود جنگهای بسیار میکند. همین هوش او موجب میشد تا با مافوق خود موافق نباشد و حتی در برخی موارد خلاف نظر مافوق عمل کند.
آقای سخنگو
محمد یک مامور جوان است که به قول معروف کلهاش باد دارد. برای همین هم در بعضی موارد که عصبانی میشود، معترض میشود و... شروع به گفتن صحبتهایی میکند که به نظر میرسد کاغذی در دست گرفته و از روی آن در حال خواندن است. هر چند بازیگر نقش گاندو معتقد است هرآنچه گفته کاملا باتوجه به باورهایش بوده اما در هر صورت باید پذیرفت که چنین حرفهای گل درشتی از زبان یک مامور امنیتی آنقدرها به دل نمیشیند و برای همین این موضوع بیشتر از هر چیزی به چشم میآمد.
نقش جک به مدت 9 سال در بسیاری از کشورهای دنیا در حال پخش بود، اما هرگز از زبان این مامور ویژه گفتوگوی گل درشت و شعاری شنیده نشد. او به عنوان مامور قانون و براساس آموزههایی که دیده بود تلاشاش بر این بود تا بتواند علامت سوالها را برطرف کرده و راهحلهایی پیدا کند تا بتواند عوامل تروریستی را کشف و عملیاتشان را خنثی کند.
بازجوی مهربان
در سریال گاندو در هیچ بخشی از آن شاهد شکنجه کردن کسانی که دستگیر میشوند بابت آنکه اعتراف کنند نیستیم. تمام کسانی که دستگیر میشوند در کمال احترام از آنها در زندانهایی تمیز و مرتب مراقبت شده و گاهی برای بازجویی حاضر میشوند. البته جیسون رضاییان نیز پس از آزادی اذعان کرده است که هیچگونه شکنجه بدنی روی او انجام نگرفته و نمیتوان این موضوع را دور از ذهن دانست.
در سریال 24 اما خشونت، شکنجه و... بیداد میکند طوری که حتی در این زمینه اعتراضهایی هم وجود داشت که میزان شکنجه و صحنههای خشونتآمیز زیاد است. یکی از شکنجهگرها هم خود جک است که حتی در فصلهای پایانی این فصل به دلیل شکنجههایی که در بازجوییهایش انجام داده از سوی دولت آمریکا تحت تعقیب قرار میگیرد.
تعقیب و گریز
عملیاتهای سریال گاندو آنقدرها گانگستری و هیجانانگیز نیست. شاید به دلیل بودجه، کمبود وقت، نبود امکانات و... عملیاتهای این سریال آنقدر با آب و تاب و نفسگیر نبود. اما در هر صورت در حد خودش عملیاتهای قابل قبولی داشت که محمد هم در آنها نقش اصلی و کلیدی داشته که یکی از مهیجترین این عملیاتها همان قسمتی بود که هواپیما را بهدلیل فرار یک آقازاده بر زمین نشاندند و توانستند از خروج ارز و طلا از کشور جلوگیری کنند.
سریال 24 اما برخلاف گاندو پر است از عملیاتهای مهیجی که طی 9 سال ساخته شد. بارها برنده جوایز گوناگون شد و بسیاری را پای تلویزیون میخکوب کرد. نقش جک در این عملیاتها بسیار چشمگیر است و حتی در برخی از عملیاتها به نظر میرسد که جک نمیتواند از آنها جان سالم به در برد.
آزاده باقری
روزنامهنگار
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان