جام جم آنلاین گزارش میدهد
قنبر پدربزرگم
آفتاب که میخزید پشت کوههای کفوتی باید میرفتیم اول پشتبام را با یک آفتابه مسی آبپاشی میکردیم که تفت کاهگل را بگیرد و عطر بپاشد توی هوای پشتبام و بعد که کاهگل نم را میمکید رختخوابش را پهن میکردیم و تا حدود 9 شب رختخواب پهن میماند تا شوباد
(شب باد) بخورد و خنک شود. بعد خودش میآمد روی پشتبام، رادیوی قدیمیاش را که قوههای تپل پارس تغذیه برقی میکردند روشن میشد و خیالپردازیهای ما شروع میشد. قصه شب و ترانههایی که پخش میکرد همه شبهای پرستاره کویری ما را خیالانگیزتر میکرد.
حبیب پدرم
تازگیها دلیلش را فهمیدهام و خیلی هم از اینکه قضاوتش کردهام و توی دلم حرص خوردهام از دستش عذاب وجدان دارم. تازگیها اعتراف کرده خیلی سال است که گوشهایش زنگ میزنند و نمیتواند بخوابد، به همین خاطر باید یک صدایی بغل گوشش باشد و چه چیزی بهتر از رادیو که هم حرف میزند و هم یک چیزی یاد میگیری. به لطف رادیو گوش کردن پدرم خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی از علایق من به داستان، شعر، کتاب و موسیقی ریشهاش در همین جعبه جادویی خوشصدا بوده است.
حامد خودم
رفته بودم توی تیپ بم ببینم میتونم یک چادر اضافه بگیرم یا نه؟ گفتند مسؤولش فلانی است، ولی نبود. گفتند منتظر باش میآید. توی محوطه چرخ میزدم. یک ون کهنه چرکمرده با یک آنتن زنگ خورده که بغلش تا آسمان رفته بود و خطی انداخته بود توی آسمان شیریرنگ دیماه هشتاد و دوی بم. از توی ون صدای گلپونههای بسطامی میآمد. جلبم کرد نزدیکش شده. در کشویی ون باز بود. کله کشیدم یک مرد پشت به من نشسته بود و یک هدفون گنده روی کلهاش بود و با یک دستگاه میکسر صدا که پیش رویش بود و الایدیهای لول صدا با حجم صدای مرد بالا و پایین میپریدند. مرد وسط حرفهایش گفت: شنوندگان عزیز سلام صدای من رو از شهر ویرانههای مقدس میشنوید، اینجا بم است و صدای من را به صورت زنده و مستقیم از ستاد امداد و نجات میشنوید. صبر کردم تا به موسیقی برسد. بعد سرحرف را با گوینده باز کردم و گفتم شاعرم. خوشحال شد و گفت بیا شعر بخوان خواندم و همانجا گندم را خوردم. من توی رادیو شعر خوانده بودم.
محمد نیکان پسرم
هربار رادیو برنامهای دارم یا مهمانم یا مجری، کلی داستان داریم که من را هم ببر و از این مرحله که به خیر بگذریم حتما باید مادرش رادیو را تنظیم کند و من را بشنود. هر بار هم که توی ماشین رادیو روشن میکنم اولین سؤالش این است: این آقا دوست شماست؟ و من میگویم، بله پسرم دوست من است.
او منظورش آقای گوینده است، ولی من منظورم خود آقای رادیو است...
حامد عسکری
شاعر و نویسنده
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان