در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سابقه داری؟
از 14 سالگی زندان بودم.
به چه جرایمی؟
هر چی فکرش را بکنید. از آدم ربایی که این جرم آخریم بود تا مواد و ورود به عنف. من کلکسیونی از جرایم را دارم. 15 سابقه کیفری دارم و خودتان حساب کنید که چه جرایمی میتوانم مرتکب شده باشم.
وضع مالیات خوب نیست؟
من کارمند یک اداره دولتی هستم. درآمدم به اندازه توقعاتم نیست، ولی خوب است.
چه شد که تصمیم به آدمربایی گرفتی؟
اگر بگویم فقط چون بدنم معتاد به انجام کار خلاف شده باورتان میشود. این کار هیچ درآمدی نداشت. قرار بود در ازای این آدمربایی نفری یک میلیون تومان به ما بدهند. خودتان حساب کنید یک میلیون تومان پولی است که آدم بخواهد این همه تنش و استرس تحمل کند.
چه کسی دستور این کار را داد؟
آقایی که ما صدایش میزدیم دکتر. نمیدانم دکتر بود یا نه. البته فرقی هم نداشت.
چطور با دکتر آشنا شدی؟
زن برادرم پرستار بود. نه از این پرستارهای تحصیلکرده. از این پرستار الکیها که از سالمندان نگهداری میکنند. اسمش را گذاشتهاند پرستار خانگی. ظاهرا در سر کارش قپی میآید و از پرونده خلافهای من میگوید. دکتر کسی بود که برای زن برادرم و پرستارهای خانگی دیگر کار جور میکرد. ماجرای خلافهای مرا که میشنود از زن برادرم میخواهد که شمارهاش را به من بدهد تا با او تماس بگیرم. من هم تماس گرفتم و دکتر از من خواست به دیدنش بروم.
بعد چه شد؟
گفت از یک نفر پول میخواهد. اما از بد ماجرا بدهکارش حاضر به پرداخت این پول نیست.
چقدر بود؟
نمی دانم. حدود صد یا 200 میلیون تومان. مبلغ بالا نبود.
تو هم قبول کردی؟
سرم درد میکند برای کارهای خلاف. البته ما خیلی ناشیانه این کار را انجام دادیم و واقعا اگر او کمی مقاومت میکرد اصلا نمیتوانستیم او را برباییم.
چرا این حرف را میزنی؟
ما با لباس شخصی و تنها با یک بیسیم و دستبند که خیلی راحت در برخی نقاط شهر میشود خرید، سراغ مرد بدهکار رفتیم. مرد بدهکار هرمز نام دارد، مرد بلند قامت و هیکلی است که باور کنید اگر یک مشت به من بزند من فورا باید راهی بیمارستان بشوم. این موضوع را در نظر داشته باشید تا موضوع دیگهای را هم بگویم. زمانی که وارد مغازه لوازم خانگی هرمز شدیم وخودمان را پلیس معرفی کردیم او از ما نه کارت شناسایی خواست و نه مدرکی که نشان دهد ما پلیس هستیم. ما خودمان را مامور معرفی کردیم و از او خواستیم که همراه مان به اداره آگاهی بیاید. او هم بدون هیچ حرفی کتش را برداشت و سوار ماشین ما شد. قبول دارید خودش مقصر بود؟او باید از ما مدرک میخواست یا حداقل با پلیس 110 تماس میگرفت و این موضوع را اعلام میکرد. اما بدون هیچ مقاومت و سؤالی با ما آمد.
این گروگانگیری چقدر طول کشید؟
خودش میگوید چندین ساعت. اما به ساعت نکشید. در ماشین از او خواستیم که به ما پول بدهد و او هم گفت که پولی همراهش نیست. تازه آنجا بود که شروع کرد به سر و صدا و ما هم که میترسیدیم دستگیر شویم او را کنار خیابان رها کردیم. آش نخورده و دهان سوخته حکایت ماست. جرم مان آدمربایی است درحالی که نه پولی به خاطر این کار دریافت کردهایم و نه آسیبی به گروگان رساندهایم.
بابت یک میلیون تومان، میارزید دوباره به زندان بروی؟
گفتم که پول برایم مهم نبود. فقط میخواستم دوباره هیجان را تجربه کنم. به هیجانش میارزید.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: