جام جم آنلاین گزارش میدهد
محمد رسولا... (مجید مجیدی)
مجید مجیدی فیلمساز شناخته شده، معتبر و مورداحترامی در سینمای جهان است. بنابراین کافی است برای همکاری با بهترین عوامل سینمای دنیا اراده کند؛ این اتفاق در فیلم محمد رسولا... افتاد و برخی از شاخصترین سینماگران جهان با مجیدی همکاری کردند. ویتوریو استورارو که سابقه همکاری با بزرگانی چون فرانسیس فوردکاپولا و برناردو برتولوچی را دارد، مدیر فیلمبرداری این فیلم بود و موسیقی فیلم را هم ای.آر. رحمان موزیسین جهانی و اسکاری هند ساخت. روبرتو پرپینانی، تدوینگر سرشناس سینمای ایتالیا هم تدوین فیلم مجیدی را برعهده داشت. با این همه مجیدی که قصد ساخت اثری جهانی درباره پیامبر را داشت، بهتر بود که از یکی دو بازیگر جهانی و شناخته شده هم در ترکیب بازیگران استفاده میکرد. این اتفاق دستکم باعث میشد، فیلم به دلیل وجود این بازیگران مشهور و محبوب، فرصت و امکان اکران در سینماهای آمریکا و اروپا و دیگر نقاط جهان را داشته باشد و از این طریق، پیام و مفهوم اثر هم به مخاطبان جهانی منتقل شود. اما اصرار مجیدی برای کار با بازیگران ایرانی، اگرچه پافشاری قابل تحسینی است، ولی هیچ برد جهانی و حتی منطقهای ندارد، حتی در سینمای ایران هم ترکیب خوبی به حساب نمیآید و شاید فقط بخش اندکی از تماشاگران به قصد تماشای بازیگران این فیلم به سینما رفته باشند.
از همان نمای اولیه فیلم و آن طلوع خورشید میتوان دریافت که با اثری شاعرانه و متکی بر تصاویر زیبا سروکار داریم. سواری از دور با صورتی پوشیده میآید که بعدا میفهمیم حمزه است. درواقع باوجود ادعای مجیدی، همین ورود بشدت یادآور نخستین حضور حمزه در فیلم مصطفی عقاد است. اما نه نقش حمزه در فیلم مجیدی تعیینکننده است و نه بازیگر مهم و شاخصی نقش او را بازی میکند.
شاید مهمترین و مشهودترین ضعف فیلم، فیلمنامه آن باشد و مجیدی و کامبوزیا پرتوی بیشتر قطعاتی ادبی نوشتهاند تا دیالوگهایی جذاب و کاربردی و مبتنی بر درام. «حمایت از طردشدگان، بیاحترامی به پیمان قریش است. همه سکنه مکه با هر کیش و آیین، موظف به رعایت آن هستند. نشان خیانت بر دستان این مردان میخورد تا عبرتی باشد برای دیگران.» این نخستین دیالوگهای فیلم است. جملات حمزه و ابوسفیان هم در ادامه چندان جالب نیست و به ادبیات پهلو میزند تا دیالوگهای فیلم. حمزه میگوید: «اگر شمشیری از نیام بیرون آید جوابش شمشیر خواهد بود.» ابوسفیان هم میگوید: «این عموزاده من حمزه است که روی پوشیده از شهر میگذرد و درشتی میکند.» حمزه ادامه میدهد: «از غبار راه پوشیده ام. با دشمنم چهره به چهره حرف میزنم.» ابوسفیان میگوید: «حرفت را بزن.» حمزه میگوید: «گوش شنوا و چشم بینایی نمیبینم.» ابوسفیان ادامه میدهد: «چشم و گوش مکه منم حمزه.» (این دیالوگ بسیار یادآور جمله «من مکه هستم» ابوسفیان در فیلم عقاد است).
صحنههای ساکن، کشدار و با ریتم کند، از نکات قابل اشاره فیلم مجیدی است؛ حرکت فیلم به سمت شاعرانگی و عرفان، اثر را از درام و روایت جذاب سینمایی دور کرده است.
در این فیلم هم از روایت و راوی استفاده میشود و این مسؤولیت به عهده شخصیت ابوطالب است. منتهی صدای منوچهر اسماعیلی (که اتفاقا دوبلور آنتونی کوئین در فیلم عقاد هم است)، به هیچ وجه روی صورت مهدی پاکدل نمینشیند. گریم پاکدل در دوران کهنسالی ابوطالب هم کمی اغراقآمیز به نظر میرسد. ضمن اینکه مواجهه صدای دوبله ابوطالب با صدای واقعی علیرضا شجاع نوری، بازیگر نقش عبدالمطلب هم همخوانی ندارد. انتخاب شجاع نوری به دلیل سابقه درخشان او برای بازی در نقشی دینی و تاریخی در فیلم روز واقعه، توجیه دارد و پذیرفتنی است، اما چون متن و صحنههای تاثیرگذار دراماتیک برای او نوشته نشده، در اجرا هم باوجود تلاش بازیگر راه به جایی نمیبرد.
جلسه ابوسفیان با سران مکه و ابوطالب، حدود ده دقیقه از فیلم را میگیرد، در حالی که واجد نکته جذاب و دراماتیک خاصی نیست و انگار فقط قصد به رخ کشیدن طراحی صحنه و لباس و جزئیاتی از این دست را دارد.
سکانس سپاه ابرهه، اجرای خوبی دارد و صحنههای رم کردن فیلها جذاب است، اما لطف و زحمت این صحنهها، با اجرای ضعیف صحنه ابابیل خنثی میشود. تنها نقطه مثبت این سکانس، موسیقی خوب رحمان است.
شخصیت ساموئل با بازی محسن تنابنده حیران و سرگردان است و حضورهای هرازگاهیاش در قصه، هم مبهم است و هم به دور از جذابیت.
نشانههای تولد پیامبر، جلسات متعدد سران یهودی، نبردهای هرازگاهی فیلم، گشت و گذار کودکی پیامبر، حضور پیامبر و مادرش در میان اقوام در یثرب و بسیاری از صحنههای دیگر، صرفا کارکرد شاعرانه و زیبایی شناسانه دارند و پیش برنده قصه و درام نیستند. درواقع از میانه فیلم به بعدف فیلم پر است از صحنههای زیبا و صرفا کارت پستالی و نماآهنگ گونه و انگار روایت سینمایی و دادن اطلاعات و نکته تازهای به مخاطب فراموش میشود.
پایان فیلم هم اگرچه شاعرانه و تمثیلی است (همان دستهایی که داخل آب میروند) و به نوعی یادآور برخی دیگر از کارهای شاخص مجیدی است، اما پایان تاثیرگذاری برای فیلمی درباره پیامبر نیست.
انتظار میرود مجیدی در قسمتهای بعدی فیلم که به دوران دیگری از زندگی پیامبر میپردازد، بیش از این، فیلمنامهای جذاب دراختیار داشته باشد و به سمت روایتی سینمایی و نه صرفا شاعرانه حرکت کند.
محمد رسولا... (مصطفی عقاد)
مهمترین نکته درباره این فیلم، تکیه بر قصهگویی و روایت جذاب و عامهپسند است و فیلمنامهنویس
(اچ. ای. ال. کریگ) و کارگردان (مصطفی عقاد) سعی کردهاند روایت خطی و جذابی داشته باشند. درعین حال آنها استفاده درستی از راوی کردهاند و فرض را بر بیاطلاعی تماشاگر از اتفاقات و روایات دوره صدر اسلام گذاشتهاند. به عبارتی مخاطب مسلمان با دیدن صحنهها، دانستههای خود را مرور میکند و مخاطب ناآشنا با تاریخ اسلام هم کنجکاوانه، روایت جذاب فیلم را پی میگیرد.
فیلم ریتم و ضرباهنگ خوبی دارد و بیمعطلی انبوه رخدادهای آن دوره را روایت میکند. در شروع فیلم سه سوار را در بیابان میبینیم و کمی بعد درمییابیم که پیکهای پیامبر (ص) برای تبلیغ اسلام هستند و یکی به روم، یکی به مصر و یکی به ایران میرود.
بعد از واکنش فرمانروایان این سرزمینها، تیتراژ با رنگ قرمز بر زمینه شنهای بیابان ظاهر میشود و نام آنتونی کویین بر صفحه نقش میبندد که نقش حمزه، عموی پیامبر را بازی میکند.
یکی از نکات مهم فیلم، برخلاف آنچه مجیدی میگوید، حضور تعیینکننده آنتونی کویین در نقش اصلی است. عقاد با علم به جایگاه کویین در میان مخاطبان آن روز سینما و توانایی این بازیگر جهانی، او را برای نقش اصلی فیلمش انتخاب میکند تا برگ برنده اولیه را در اختیار داشته باشد. حضور یک بازیگر محبوب و تراز اول، به نوعی ویترین یک اثر سینمایی است و میتواند توجهات بسیاری را به اثر جلب کند. وقتی شخصیت اصلی درام یعنی پیامبر امکان نمایش ندارد، عقاد بدرستی یکی از شخصیتهای نزدیک پیامبر را برای روایت و همراهی تماشاگر برمیگزیند و چه کسی بهتر از حمزه. همه p.o.v ها (نماهای نقطه نظر) پیامبر که حمزه روبهروی او قرار دارد، تاثیرگذار است و تماشاگر وجود پیامبر را احساس میکند. البته موسیقی جادویی موریس ژار هم نقش بسیار مهمی در این خصوص دارد.
هرچند ابوطالب، حامی همیشگی پیامبر است و در چند سکانس تاثیرگذار در فیلم حضور دارد، اما حمزه این حمایت را به شکل عملی نشان میدهد. عقاد برای نقش اول فیلمش احترام درستی قائل میشود و نخستین صحنه حضور حمزه، کاملا جذاب و سینمایی است. در دقیقه 38 فیلم و وقتی مشرکان با سرپرستی و تحریک ابوجهل، درحال حمله به پیامبر و یارانش هستند، یکی فریاد میزند: «حمزه» و تصویر کات میشود به نمایی از حمزه که با صورتی پوشیده و کمانی در دست، با اسب میتازد و میآید.
در بخشهای دیگر فیلم هم جلوههای دیگری از حمایت حمزه از پیامبر و مقابله با دشمنان را میبینیم و بدین ترتیب، بخش مهمی از درام با تکیه بر این شخصیت مهم و کاریزماتیک پیش میرود. اوست که پدر هند را میکشد و بعدتر باعث زبانه کشیدن آتش انتقام در این زن میشود. صحنه شهادت حمزه به دست وحشی، غلام حبشی هند هم از مهمترین و تاثیرگذارترین لحظات فیلم عقاد است.
دیگر بازیگران فیلم هم از مشهورترین و بهترین بازیگران آن سالهای سینمای جهان هستند؛ از ایرنه پاپاس بازیگر نقش هند بگیرید تا مایکل آنسارا بازیگر نقش ابوسفیان.
معرفی شخصیتهای مهم و اصلی و مکمل فیلم همگی به اختصار و در بهترین شکل ممکن صورت میگیرد و بعدا نقش آنها در طول قصه گسترش مییابد؛ معرفی شخصیتهایی چون ابوطالب، هند، زید، بلال، امیه، ابوسفیان، عمار، خالد و ... از این جملهاند.
شاید یکی از مهمترین نمونهها در این زمینه، بلال حبشی باشد. در جلسهای که در خانه ابوسفیان برپاست، ابوجهل از عمار درباره محمد (ص) و حرفهایش درباره اسلام پرس و جو میکند. تمرکز در این صحنه روی عمار است، اما بلال که برده امیه است را در گوشه چپ کادر میبینیم که سرپا ایستاده است. کمی که جلوتر میرویم، نقش او پررنگتر میشود؛ وقتی عمار بهزعم مشرکان خطا میکند، به بلال دستور میدهند که او را با شلاق تنبیه و به عبارتی تحقیر کند. اما بلال سر باز میزند و در سکانس بعدی خودش شلاق میخورد و شکنجه میشود. در ادامه فیلم زید، بهای آزادی او را به امیه میپردازد تا بلال از مرگ نجات پیدا کند. بلال است که بعدها اولین موذن تاریخ اسلام میشود و در فیلم و پس از فتح مکه بر فراز کعبه میرود تا مردم را به نماز فرابخواند.
صحنههای جنگی فیلم هم اجرای خوبی دارد و سالهای صدر اسلام را آنطور که در روایات و تاریخنگاریها آمده، تداعی میکند. نمای ورود شمشیر دولبه ذوالفقار به قاب را به خاطر بیاورید که با ایجاز و به زیبایی، حضور حضرت علی (ع) در جنگ بدر را به تصویر میکشد. شنیدن تم حماسی موسیقی موریس ژار هم بر شکوه صحنههای نبرد فیلم اضافه میکند. صحنههای پایانی فیلم، تصاویری واقعی از مراسم باشکوه حج است. هنگام تیتراژ پایانی هم نماهای مختلفی از مساجد مختلف دنیا را میبینیم که روی آنها صداهای متعدد اذان شنیده میشود.
علی رستگار
سینما
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان