بین فیلم‌هایی که در ایران تولید می‌شود، فیلم متفاوتی را مشاهده کردیم که از وجوه مختلف هنری، فلسفی و اجتماعی برخوردار است و درباره آن بسیار می‌توان صحبت کرد. من دوست دارم در اینجا به دو سه نکته اصلی فیلم سوءتفاهم اشاره کنم.
کد خبر: ۱۱۹۴۹۸۷


انتظاری که من از واقعیت و مجاز داشتم و واقعیت در واقعیت و مباحث فلسفی، به هیچ وجه در فیلم موجود نبود. هر چه به پایان فیلم نزدیک می‌شدیم خودم در ذهنم یک اسم دیگری به جای سوءتفاهم برای این فیلم انتخاب کردم، مثلا گفتم این توطئه در توطئه است یا اگر بخواهیم اسم عامیانه‌تری انتخاب کنیم، می‌توانیم بگوییم شیاد که در واقع داستانی که در پایان فیلم آرام آرام برملا می‌شود، این است که درون این توطئه افراد برای رسیدن به اهداف مختلف خودشان دست پنهان‌تری وجود دارد که آن در واقع دارد زیر پوستی توطئه خودش را پی می‌گیرد و در آخر با شکست خوردن توطئه درجه اول و توطئه درجه دوم آن چیزی که پیروز نهایی می‌شود آن توطئه‌گر اصلی پشت پرده است که آقای عبدی نقش آن را ایفا می‌کند و البته پلیس یعنی آقای فخیم‌زاده هم در آخر آن را کشف می‌کند. پایان فیلم خیلی ساده نشان می‌دهد درون توطئه یک توطئه دیگر وجود دارد، ولی در آخر همه اینها کشف و خنثی می‌شود. بنابراین هر چند توطئه اول و دوم با بهانه کردن یک فیلمسازی، هنرپیشه کردن آن دختر خانم در نقش نامزد و عاشق بودن آن مرد اتفاق می‌افتد، ولی اینها عواملی نیست که معنای واقعیت و مجاز را دگرگون کند بلکه به باور من فیلم بیشتر تحت تأثیر نمایش ساخته شده است تا مفهوم مجاز.
بخش‌های بسیاری از فیلم به مفهوم «الیناسیون» هنرپیشه‌ها اشاره می‌کرد. این‌که در اوقاتی هنرپیشه‌ها در نقش‌های خودشان بیش از حد وارد می‌شوند. حداقل در ده پانزده جا در فیلم ما این اشارات را می‌بینیم که این در سینمای ایران تا حد زیادی وجود دارد به خاطر این‌که سینمای ما با تئاتر و هنرآفرینی ساخته شده و در نتیجه برداشت من این است که آن تضاد بین واقعیت و مجاز و لایه‌های مختلف آن در این فیلم آنچنان که باید، وجود ندارد. از این منظر فکر می‌کنم این فیلم به قالب‌های کلاسیک توطئه در توطئه یا دست پنهان و لایه دیگری از روایتگری نزدیک‌تر است. از این زاویه فیلم جذابی است و یک روایتگری و داستان‌پردازی خیلی قوی را شکل داده و در ادبیات کلاسیک شاید به فیلم‌های ماجراجویی و رازآلود نزدیک‌تر می‌شود.
اگر به باور من این خوانش فیلم درست باشد در تبلیغات فیلم اصلا اشاره به بودیار یا واقع‌نمایی تصویر کمک چندانی به جذب مخاطب عمومی نخواهد کرد، ولی به هر حال به نظرم فیلم سوء تفاهم، فیلمی در خور اندیشیدن هست و می‌شود این فیلم را در حوزه ارتباطات و به خصوص در حوزه گفت‌وگو مورد تامل قرار داد.
نکته دیگر این‌که در دکور و نورپردازی و چیدمان صحنه‌ها انگار عمدی بوده که ما از جامعه فعلی ایران دورتر شویم. بعضا مانند آن بنای مدرن پاساژ اولیه در فیلم و آن ساختمانی که بخش اعظم فیلم در آن اتفاق می‌افتد خیلی کارتونی است و دکورهای متعلق به دهه ۲۰ و ۳۰ میلادی را تداعی می‌کند. از این نظر ما خیلی نمی‌توانیم مطمئن شویم این فیلم می‌خواهد خود را به اشیا و ادوات جامعه موجود و دهه ۹۰ ایران نزدیک کند، حالا این‌که چرا این اتفاق افتاده از منظر انتقادی قابل بحث است. این‌که آیا فیلم به «هیچ‌جا» و«هرجا» اشاره دارد و آن مفهوم کلی واقعیت و مجاز را دنبال می‌کند، آیا «نمایش» و «بازی» را فیلم به عنوان «مجاز» در برابر واقعیت که گروگانگیری است، قرار داده اما نشانه‌های اصلی فیلم به جامعه ایران اشاره دارد، مثلا مهم‌ترین آنها پول یا نیروی انتظامی و پلیس ولی دکور و فضاسازی به طور عمدی صورت گرفته که از کانتکس جامعه دهه ۹۰ ایران این را جدا می‌کند و در ذهنم برای این هیچ دلیلی نتوانستم پیدا کنم، جز این‌که آن پیام نهایی فیلم که در واقع سلطه‌گری پول است و این‌که در پس این توطئه در لایه دوم و سوم یک فرد بازاری صاحب نفوذ وجود دارد که اهداف خود را پیدا می‌کند و ما نقد خودمان را در لایه‌های زیرین پنهان می‌کنیم. این‌که در فیلم شاهد نیروهایی بودیم، هم نیرویی به اسم عشق در فیلم وجود داشت و هم نیرویی به نام پول و ثروت و قدرت، این تزاحم این دو را از منظر علوم اجتماعی و ارتباطات چگونه باید تعبیر کنیم. اما در فیلم حوزه‌های دیگری نیز مطرح می‌شوند مساله «وجدان» و «منطق» مطرح می‌شود که به نحوی تقابل در نیروی «عقل» و «اخلاق» را مطرح می‌کند. به هر حال عشق و پول تنها دو نیرویی نیستند که عالم را می‌سازند شما در این فیلم عقل را هم می‌بینید و نظم و قانون هم دیده می‌شود. از منظری هم در آخر فیلم قانون ظهور پیدا می‌کند، ولی در طول فیلم عقل هم بازی می‌کند هر چند عقل خالص را در طول فیلم نمی‌بینیم بلکه همیشه محرک آن عشق و احساس آمیخته با حسادت و آن احساس رقابتی است که توطئه را برای حذف رقیب برمی‌انگیزد. فکر می‌کنم این مولفه‌ها در حد مقوله‌های پایه زندگی اجتماعی خواسته یا ناخواسته در این فیلم مطرح شده است.


مهدی منتظر قائم

عضو هیات علمی دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها