در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در سالهای اخیر تلاشهای زیادی از سوی رسانههای خارجی برای تحت تاثیر قرار دادن نسل جوان درباره انقلاب صورت گرفته و تلاش شده تا دستاوردهای انقلاب، زیر سوال برده شود. اگر بخواهید برای جوانی 20 ساله که روزهای قبل از انقلاب را درک نکرده و در معرض القائاتی است که از سوی رسانههای خارجی صورت میگیرد، مقایسهای میان دستاوردهای جمهوری اسلامی و دوران پهلوی داشته باشد به چه مواردی اشاره میکنید؟
همانطور که گفتید امروز 70 درصد جمعیت کشورمان زمان قبل از انقلاب را درک نکردند. برای پاسخ به چنین سوالی باید دو نوع قیاس زمانی و مکانی را انجام دهیم. اینکه 40 یا 50 سال قبل شرایط کشور به چه صورتی بود یا اینکه امروز وضعیت کشور ما چگونه است و مقایسه کنیم کشورهایی که امکانات و منابع متعددی دارند از چه شرایطی برخوردارند. در اوایل انقلاب من نماینده مردم بافت کرمان در مجلس بودم. آن موقع برای بازدید به روستاهای ده هزار نفر یا 20 هزار نفره میرفتیم که مردم ساکن در آن مناطق از نبود راه شوسه، نداشتن مدرسه، فقدان خانه بهداشت و نبود آب آشامیدنی گلایهمند بودند. واقعیت آن است که امروز ما بسیاری از این مسائل را پشت سر گذاشتیم. الان حتی در آبادیهای کمتر از ده خانوار هم مشکل برق، راه شوسه و مدرسه ندارند و به آمارهای زیادی برای وجود چنین امکاناتی برای مناطق مختلف کشور میشود اشاره کرد. من سال 50 در کنکور قبول شدم و به دانشگاه علم و صنعت رفتم. آن سال 500 نفر در شهر کرمان دیپلم گرفتند اما از این 500 نفر، ده نفر در دانشگاه قبول شدند. اما امروز وضعیت فرق میکند و البته به سمت افراط هم دارد پیش میرود. الان صندلیهای دانشگاههای ما بیش از تعداد دیپلمهها است. نمونه دیگر مربوط به موضوع بهداشت است. قبل از انقلاب و مدتی در اوایل انقلاب ما نه تنها در مناطق محروم کشور بلکه در تهران پزشکان افغانستانی، پاکستانی، بنگلادشی و فیلیپینی داشتیم. آن موقع بینیازی از پزشکان خارجی آرزویی دست نیافتنی به نظر میرسید. الان بهطور کلی نیازمان به پزشک خارجی رفع شده و آنقدر به پیشرفت رسیدیم که حتی تا مرحله افراط هم رسیده است. بهگونهای که امروز ما با معضل پزشکان بیکار مواجهیم. البته ممکن است کسانی این شبهه را القا کنند که به لحاظ کمی، پیشرفت کردیم اما در این زمینه به لحاظ کیفی وضعیت مطلوبی نداریم. اما با قاطعیت میگویم همه قلههای پیشرفت پزشکی را فتح کردیم. حتی پزشکان پنجه طلایی ما در اروپا مشهورتر از ایران هستند. امروز هیچ بیماری در ایران برای درمان نیازی به مراجعه به خارج ندارد. حتی ما الان آمادگی کامل برای صدور خدمات پزشکی و درمانی را داریم. نکته قابل تامل اینکه سازمان ملل هم از ایران خواسته تجربیات خود را در ریشهکنی برخی بیماریهای واگیر یا فلج اطفال یا مالاریا را در اختیار کشورهای دیگر قرار دهد.
ممکن است برخی بگویند پیشرفتهایی که اشاره کردید با توجه به گذشت 40 سال از انقلاب و همزمانی آن با گسترش علم و فناوری در عرصه جهانی کاری غیرمعمول و خارقالعاده نبوده و باید ببینیم اقدام ویژه جمهوری اسلامی ایران در طول این چهاردهه در مقایسه با سایرکشورها چه بوده است؟
بله اما ما در شاخصهای کلان کشورمان قبل از انقلاب رتبهای در دنیا داشتیم و امروز رتبه دیگری داریم. وضعیت قبل و بعد از انقلاب را مقایسه میکنیم، درمییابیم شاخصههای ما در عرصه جهانی بین 60 تا صد رتبه در حوزههای مختلف افزایش پیدا کرده است. مثلا اگر قبل از انقلاب اساسا جزو کشورهایی با قابلیت ایجاد فناوریهای نو نبودیم در شرایط کنونی در برخی فناوریها مثل نانو رتبه چهارم دنیا را به خود اختصاص دادیم. در حوزههایی مثل بایو، نانو، سلولهای بنیادی، آی تی، آی سی تی و... رشد خارقالعادهای داشتیم. البته در تجاریسازی برخی از این فناوریها هنوز تاخیر داریم. جالب اینجاست همه این تحولات در شرایطی رخ داده که ما با مسائل و معضلات متعددی از جمله وقوع جنگ تحمیلی و خسارتهای ناشی از آن، کاهش صدور نفت و تحریمها مواجه بودیم. همانطور که عرض کردم پیشرفتهایی که در طول چهار دهه گذشته داشتیم به مرحلهای رسیده که در برخی حوزهها به مرز افراط هم نزدیک شدیم. این مواردی که عرض کردم همه مربوط به مسائل مادی است. ما در سایر حوزهها مثل امنیت هم پیشرفتهای زیادی داشتیم. غرب و آمریکا نگران افزایش قدرت منطقهای ماست. ما صرفا به تقویت مسائل دفاعی پرداختیم و اساسا نمیتوان نمونهای از تعرض سرزمینی ایران به دیگر نقاط را ارائه کرد. این واقعیت را مقایسه کنید با شرایطی که سختترین حملات به سرزمین ما صورت میگرفت، اما یک دولت هم حاضر نبود به ما کمک کند. مجموعه آشوبها و تنشهایی که اطراف کشورمان اتفاق میافتد و روزانه باعث به خاک و خون کشیدن افراد بیگناه میشود با هدف هجوم به ایران صورت میگیرد. اما در این میدان جنگ و خون و آتش، به جزیره امن منطقه تبدیل شدهایم. تلاشهایی از سوی کشورهای منطقه و فرامنطقه برای تصرف عراق و سوریه صورت گرفت، ولی ایران اجازه چنین کاری را نداد. با قاطعیت میتوان گفت آمریکا ظرف 20 سال گذشته به هیچ یک از اهدافش در منطقه نرسیده است.
اگر رژیم پهلوی سقوط نمیکرد وضعیت کشور ممکن بود الان به چه شکلی باشد؟
باید گفت در زمان سقوط پهلوی 70 درصد جمعیت ایران روستانشین بودند که گویی جزو جمعیت کشور محسوب نمیشدند. این درحالی است که رژیم شاه از امکانات و درآمدهای بالایی برخوردار بود. حال باید مقایسه کرد وضعیت ایران در دوره پهلوی به لحاظ عمران و آبادانی با سایر کشورهایی که از همین میزان درآمد برخوردار بودند چگونه بود. شاه در حالی از تمدن بزرگ سخن میگفت که بسیاری از درآمدهای کشور را به خرید اسلحه اختصاص میداد چون از سوی آمریکا مامور به حفظ امنیت خلیج فارس بود. نکته قابل تامل اینکه خرید تسلیحات نظامی در حالی صورت میگرفت که متخصصان ایرانی اگر قصد تعمیر آن را داشتند اجازه چنین کاری را پیدا نمیکردند؛ چون تمامی مسائل فنی این تجهیزات منوط به اجازه و دسترسی کارشناسان آمریکایی بود. دوره قبل از انقلاب حتی از ساخت یک سوزن هم عاجز بودیم اما امروز موجود زنده به فضا میفرستیم. رتبه ما در عرصه هوا فضا بین 200 کشور دنیا یک رقمی است. این در حالی است که درآمد ایران جزو درآمدهای ده کشور اول دنیا نیست. بالاخره سلسله پهلوی 50 سال بر این مملکت حکمرانی کرد و پول نفت هم وارد درآمدهای کشور شده بود اما کشور به لحاظ عمرانی و آبادانی و صنعت از وضعیت مناسبی برخوردار نبود. قبل از سال 57 از هر هزار نوزادی که به دنیا میآمد 72 نفر تا قبل از یک سال فوت میکردند. الان این عدد به 15 نوزاد رسیده است. ممکن است بگویند که وضعیت بهداشت در دنیا و به تبع آن ایران بهتر شده است اما ما به لحاظ شاخص بهداشت در آسیا سوم هستیم.
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی برگزاری انتخابات آزاد است. برای بهبود نواقص احتمالی که در این رویداد سیاسی وجود دارد چه باید کرد. از جمله خودتان قبلا اشاره کرده بودید که نگاه نمایندگان مجلس ملی نیست. دراین باره توضیح دهید.
مسالهای که عنوان کردم ارتباطی با نمایندگان ندارد و متوجه گرایش سیاسی آنها هم نیست. اساسا خاستگاه نمایندگان در مجلس منطقهای، حزبی، جنسیتی و حتی صنفی است. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که نماینده به فکر منافع ملی باشد. البته اگر منافع ملی با منافع منطقهای، حزبی و ... همسو باشد مشکلی پیش نخواهد آمد، اما اگر این همسویی وجود نداشت تعارض شکل خواهد گرفت. جالب اینجاست که اگر نمایندهای در چنین شرایطی جانب منافع ملی را بگیرد در حوزه انتخابیه خود مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. مثلا با توجه به کمآبی کشور باید انتقال آب از حوضههای پرآب به کم آب صورت گیرد. اگر نمایندگان استان پرآب قبول کردند که بخشی از این آب به مناطق مورد نیاز انتقال پیدا کند حتما با اعتراض موکلان خود روبهرو خواهند شد؛ از این روست که میگویم نگاه نمایندگان براساس منافع ملی نیست و نباید از این حرف اینگونه برداشت شود که نمایندگان مخالف منافع ملی هستند. به عبارت دیگر اگر نمایندهای بهدنبال منافع ملی برود باید احتمال رایآوری در دوره بعدی از حوزه انتخابیه خود را از ذهن پاک کند. در دولتها و کابینهها هم وضعیت اینگونه است، چون دولتها از هم منفصل هستند. در نظر بگیرید آقایان هاشمیرفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی چهار مسیر مختلف را برای اداره کشور برگزیدند. به نظر میرسد که بعضی از مشکلات را نظام حزبی میتواند حل کند؛ چون رئیسجمهوری برای یک یا دو دوره چهار ساله است، اما برای احزاب یک دوره 50 یا 60 ساله را میتوان در نظر گرفت. بنابراین احزاب برای ماندگاری بیشتر اهداف کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدت را در نظر میگیرند. به نظرم برای اصلاح ساختار مجلس باید دو راه را در پیش گرفت. الان خیلی از کشورها دو مجلس دارند. در ایران هم باید این اتفاق بیفتد و یک مجلس فقط متولی منافع ملی و مجلس دیگر هم منطقهای باشد.
هرازگاهی موضوعاتی مبنی بر برگزاری همهپرسی درباره برخی از مسائل روز کشور از سوی فعالان سیاسی مطرح میشود. نظر شما در اینباره چیست؟
همهپرسی جزو ابزارهای حکمرانی است و زمانی باید از این ابزارها استفاده کرد که منافع آن بیش از مضراتش باشد. طرح برخی ادعاها درباره برگزاری همهپرسی در مورد بعضی از مسائل به نظر پوپولیستی میآید. مراجعه به آرای عمومی حتما میتواند کشور را از بنبستها نجات دهد به شرطی که شعار پوپولیستی نباشد. مثلا پیشنهادی مبنی بر افزایش یارانه از 40 هزار تومان به 400 هزار تومان مطرح و درباره آن بخواهند همهپرسی برگزار کنند. طبیعی است که اساسا برگزاری همهپرسی در چنین شرایطی اساسا موضوعیتی ندارد.
4 دهه فراز و نشیب
چهار دهه از انقلاب گذشته است. اگر این دههها را به ترتیب مرور کنیم روایت شما از اولین دهه و نقاط ضعف و قوت آن چیست؟
دهه اول ما درگیر دفاع بودیم. دو سه سال اول آن گرفتار ماجرای تروریستهای داخلی شدیم و هشت سال آن هم به جنگ تحمیلی گذشت. در حالی جنگ به ما تحمیل شد که صدام از همه حمایتهای نظامی و مالی کشورهای غربی و عربی برخوردار بود. در این دوران خسارتهای مالی و انسانی زیادی به کشور وارد شد. آن موقع به فرموده امام مساله دفاع و جنگ در راس امور قرار داشت و همه امکانات کشور برای دفاع بسیج شده بود. در همین دوره به خاطر مساله جنگ اقتصاد ما بهشدت متراکم و متمرکز و دولتی بود البته با توجه به شرایط، برخی از این سیاستها ضرورت داشت. یکی از ایرادات آن دوره این بود که از مردم فقط در بخش دفاع استفاده میشد اما جای مردم در عرصه فرهنگ و اقتصاد خالی بود.
دهه دوم، دهه بازسازی پس از جنگ بود. عملکرد آن دهه را چطور میبینید؟
در دهه دوم یا دهه سازندگی، دولت آقای هاشمی مساله بازسازی بعد از جنگ و توجه به موضوعات زیربنایی و اقتصاد کشور را پیگیری میکرد. در این دوره اقدامات بزرگی صورت گرفت و بازسازی به شکل گستردهای در کشور انجام شد اما با این وصف ممکن است در برخی از شهرها این گلایه وجود داشته باشد که هنوز به صورت صددرصد بازسازی صورت نگرفته اما بالای 95 درصد خرابیهای جنگ جبران شده است. همچنین عمران و آبادی به عمق روستاهای ما رسیده و به نظرم دولت و شخص آقای هاشمی اشتباهی استراتژیک در بخش فرهنگی داشتند. فضای دوران دفاع مقدس همراه با شور، احساس، عاطفه و ایثار بود. بازسازی که شروع شد برخی از مدیران تصور کردند آن فضای فرهنگی مثل سابق همچنان استمرار پیدا خواهد کرد اما این جو نیازمند مدیریت بود. اگر به بیانات رهبر انقلاب در اوایل دهه 70 مراجعه شود درمییابیم که ترجیع بند توصیههای ایشان معطوف به ارائه هشدارهایی درباره تهاجم و شبیخون فرهنگی است اما این توجه از سوی مسؤولان دولتی وجود نداشت. از سویی دیگر تعدیلهایی مثل آزاد سازی قیمتها در این دوره صورت گرفت که همراه با برخی افراطها بود. کشور با 44 درصد بالاترین رکورد تورمی را در سال 74 داشت.
آن بخش از دهه 70 که مابین دولت سازندگی و اصلاحات بود چطور؟
در دوره اول آقای خاتمی بحث توسعه سیاسی مطرح شد. اما درگیریهای غیر ضروری سیاسی خیلی اوج و یکسری تسویههای سیاسی صورت گرفت. نمونه آن شیوه برخورد با آقای هاشمی در این دوره بود. رویدادهایی مثل ماجرای قتلهای زنجیرهای و رویداد کوی دانشگاه در این دوره اتفاق افتاد و برخی از تندروهای دوره اصلاحات میگفتند که ما هر 9 روز یک بحران داشتیم. عبارتهایی مثل عالیجناب سرخپوش و خاکستری پوش و... محصول گفتمان این دوره است. البته دوره دوم آقای خاتمی فضا خیلی آرامتر شد و بسیاری از کارهای زیربنایی اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. پروژههایی مثل عسلویه، پارس جنوبی و احداث بسیاری از اتوبانها و... حاصل دوره دوم آقای خاتمی بود. در این مقطع شعارهای توسعه سیاسی تا حدودی فروکش کرد و روند توسعه اقتصادی از سر گرفته شد و از نظر رشد اقتصادی دوره خوبی بود.
دهه سوم و عملکرد دو دوره ریاستجمهوری احمدینژاد را چطور ارزیابی میکنید؟
دهه سوم که مربوط به دو دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد میشود تعاریف خاص خود را دارد. یکسری خدمات انجام شد و یکسری از محاسبات جدی در بخشهای کلان کشور انجام نشد. خدماترسانی به مردم در حوزههایی مثل مسکن مهر و بنگاههای زودبازده افزایش پیدا کرد. بحث یارانه هم در همین حوزه جای میگیرد؛ چون بخشی از آن مثبت بود و دریافت یارانه از سوی برخی خانوادهها معادل کل درآمدهایشان بود؛ اما با این حال هزینههای کشور بهشدت بالا رفت. در آن دوران درآمدهای ارزی خوبی داشتیم و قیمت فروش نفت افزایش پیدا کرد. در دوره دوم آقای احمدینژاد مساله تحریمها مطرح شد و هزینههایی که به کشور تحمیل شده بود تورم را به 42 درصد و رشد اقتصادی را به منهای 5 درصد رساند.
بخش عمده دهه چهارم هم که شامل عملکرد دولت آقای روحانی است. تحلیل شما درباره این دهه چیست؟
دولت آقای روحانی با شعار اعتدال روی کار آمد و دو سه برنامه اصلی در این دولت پیگیری شد. از جمله حل مسائل بینالملل با محور برجام، کنترل تورم و راهاندازی اقتصاد. درباره برجام ارزیابیهای مختلفی وجود دارد. من حرفی را که از سوی برخی افراد عنوان میشود که هیچ نفعی از برجام عاید ایران نشد، قبول ندارم. با برجام یکسری از مشکلات کشور حل و چهره ایران در دنیا عوض شد. حال مسائلی از این دست که چهره نامتعادلی مثل ترامپ غیرحقوقی از برجام خارج میشود را نباید به پای مذاکرات برجامی گذاشت. بالاخره زمانی پنج یا شش قطعنامه اجرایی سازمان ملل بالای سرمان بود. امروز این قطعنامهها وجود ندارد و در هر صورت رویههای جدیدی که علیه برجام شکل گرفته ناشی از اقدامات آمریکا است. همراهی ما با برجام هم تا زمانی است که برای ما منفعتی داشته باشد و اگر این گونه نباشد، طبعا این همراهی هم شکل دیگری بهخود میگیرد. در این میان اروپا هم علاقهمند به حفظ برجام است، اما باید هزینههای اقتصادی آن را بپردازد. اما فعالیت دولت آقای روحانی در عرصه اقتصاد قابل نقد است و یکی از نقدها این است که در این دوره تورم سرکوب شد. نباید برای پایین آوردن تورم 42 درصدی، تک رقمی شدن آن هدفگذاری میشد. این تلاش صورت گرفت و تورم بین 10 تا 12 درصد شد و دلار نیز وضعیت ثابت پیدا کرد، اما در شرایط کنونی تورم ترکید و این مساله اواخر سال 96 خود را نشان داد و سال97 وضعیت اقتصادی نابسامانی بهوجود آمد. البته باید این را در نظر گرفت که جنگ اقتصادی و روانی نابرابری علیه ما بهراه افتاده است. مثلا دلار 4000 تومانی قیمت واقعی نبود و الان هم معتقدم قیمت واقعی دلار بین هشت تا ده هزار تومان است. 18 هزار تومان هم نتیجه جنگ روانی بود. دولت باید همت کند و برای جنگ روانی تمام ناشدنی دشمن برنامه داشته باشد و اقتصاد را مدیریت کند.
فتاح غلامی
سیاسی
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد