در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با نگاه به کارنامه بازیگری شما میتوان به این نتیجه رسید که انگار دنیای بازیگری به عنوان یک فعالیت شما را راضی میکند. به این معنا که مثل خیلی از بازیگران سراغ حوزههای دیگر مثل عکاسی، موسیقی و... نرفتید. به نظرم بازیگری همیشه برای شما یک شغل جدی و عشق بوده.
من هم مثل هر آدمی که یک علاقه را به عنوان یک شغل در زندگیاش دنبال میکند همین کار را کردم. بازیگری از نوجوانی برایم مقدس بود و برای همین همیشه نگاهی جدی به آن داشتم و سعی کردم مسؤولیتی که به من محول میشود را، چه در حوزه بازیگری، چه در حوزه کارگردانی، به تمامی انجام دهم و هر چه در توان دارم برایش بگذارم. بنابراین تمام زوایای یک نقش را پیدا و بعد آن را بازی میکنم.
بنابراین هیچوقت سراغ هنرهای دیگر نرفتید؟
نه، من از اول بازیگر بودم و به چیز دیگری هم فکر نمیکردم. من عاشق کارم هستم. هر کاری هم که مربوط به بازیگری و نمایش است با علاقه انجام میدهم؛ چه از طریق تئاتر، چه سینما و چه تلویزیون.
همیشه هم جزو بیحاشیهترین بازیگرها بودید. هیچوقت نگران نبودید مثل خیلی از بازیگرها به خاطر حاشیه نداشتن شهرت پیدا نکنید؟
به قول قدیمیها «تب تند زود عرق میکند». برای من بازیگری و احترام به مردم بیش از هر چیزی مهم است. کتمان نمیکنم که هر آدمی شهرت را دوست دارد و من هم از این قاعده مستثنا نیستم، اما نه به هر قیمتی. هیچوقت دنبال شهرت نبودم که امروز به شهرت برسم و فردا فراموش شوم و الان از جایی که هستم بسیار راضیام و دوستش دارم.
اما بعضی از بازیگران امروزی اتفاقا خودشان دنبال حاشیه میدوند!
آنها بازیگر نیستند. ما در همین نسل جوان میبینیم بازیگرانی را که این حرفه برایشان بسیار جدی است و از دل و جان کار میکنند، اما شهرت فلان نابازیگر را هم ندارند. خب این چه اهمیتی دارد؟ مهم این است که اینها واقعا بازیگرند، دغدغهاش را دارند و کارشان را میکنند.
در نسل شما چه اتفاقی افتاد که بازیگران دغدغهمندی مانند شما بیشتر از امروز رشد کردند؟
واقعا نمیدانم. پاسخ به این پرسش نیاز به مباحث جامعهشناسی و مردمشناسی دارد. البته همانطور که گفتم بعضی از بازیگران نسل جوان امروزی خیلی پرتلاش هستند، اما آنطور که باید حمایت نمیشوند. جوان پر از انرژی و استعداد است و باید راهنمایی شود. نهادی، مسؤولی، متولیای باید باشد که از استعدادهای جوان مراقبت کند. در زمان ما اگر استعداد من را میدیدند از من مراقبت میکردند و من درست مثل پدرم از کارگردان حساب میبردم و تمام تلاشم را میکردم که او را از خودم راضی نگه دارم. میخواهم بگویم ارتباطی دوسویه بین ما برقرار میشد، اما الان این رابطه کمرنگ شده. بچههای بااستعداد زیاد هستند، ولی حمایت دلسوزانهای پشت آنها نیست.
در کارنامه کاری شما نقشهای کوتاه هم وجود دارد و ظاهرا اصراری بر نقش یک بودن ندارید. اندازه یک نقش چقدر برایتان مهم است؟
من نقش یک زیاد بازی کردم و کلا قبل از پذیرفتن هر نقشی به تاثیرگذاری آن نقش نگاه میکنم نه اندازهاش. نقش مکمل در صورتی که درست نوشته و پرداخت شود، میتواند تاثیرگذاری موردنظر را روی مخاطب بگذارد. به قول یکی از بزرگان تئاتر «نقش بزرگ و کوچک اصلا وجود ندارد، هنرپیشه بزرگ و کوچک است که وجود دارد»، اما خب این مسأله هم وجود دارد که هر چقدر نقش بزرگتر باشد تلاش بازیگر بهتر دیده میشود.
در سینمای ایران شخصیتهای مرد کهنسال کم داریم. انگار بیشتر فیلمنامهها برای زنان و مردان جوان نوشته میشود و به ندرت نقشهای قابل قبولی برای پیشکسوتان داریم. شما این ضعف را از چه میدانید؟ اشکال از فیلمنامهنویسان است یا تهیهکنندگان و کارگردانهایا اینکه گرایش جامعه به جوانان بیشتر است؟
ما بازیگر پیشکسوتی که عمرش را برای بازیگری گذاشته زیاد داریم، اما مسأله اینجاست که بعضی از تهیهکنندگان ترجیح میدهند یک نابازیگر را سر کار ببرند تا بازیگری حرفهای را. به این خاطر که نمیخواهند هزینه کنند. این مسأله حتی در میان جوانترها هم دیده میشود؛ یعنی به جای اینکه هزینه کنند و بازیگری کاربلد را سر کار بیاورند، یک نابازیگر را میآورند که پول خرج نکنند. مسؤول اصلی یک کار تهیهکننده است. اوست که تعیین میکند کارگردان یا بازیگران و عوامل فیلم چه کسانی باشند. تهیهکنندهها هم که کلا دنبال متن و فیلم به اصطلاح بفروش هستند. آنها به جنبههای هنری و دغدغههای اجتماعی اصلا فکر نمیکنند. به این فکر نمیکنند که فیلمنامهای را برای تهیه انتخاب کنند که مخاطب را به فکر وادارد. صرفا یک پولی دارند که میخواهند بیشترش کنند. وقتی نظر این باشد خودآگاه و ناخودآگاه سینما به سمت فیلم مبتذل میرود و ابتذال هیچوقت راه به جایی ندارد و فقط جامعه را متشنج و آدمها را بلاتکلیف میکند. البته تهیهکنندههایی هم داریم که فیلمهای ارزشمند و حرفهای میسازند که در نهایت پول خودش را در گیشه در میآورد. تهیهکننده اگر حرفهای باشد بلد است که چطور از راه درست و هنرمندانه پولش را در گیشه دربیاورد.
شما بازیگری حسی هستید و در انتخاب کارها و نقشهایتان علاوه بر تکنیک از حستان هم زیاد استفاده میکنید. اصول و تکنیک بازیگری همراه با حس و حالش چقدر یک نقش را جلو میبرد؟
ببینید انسان بدون حس، درست مثل یک کامپیوتر است. تکنیک در خدمت حس است که معنا میدهد. مخاطب من انسان است با گوشت و پوست و احساسش و من نمیتوانم مخاطبم را به شکل دیگری ببینم. به نظرم وقتی کاری حتی یک نفر تماشاگر دارد باید به او احترام گذاشت. من اگر با حسم بازی نکنم، چطور میتوانم احساسات مخاطبم را درگیر کنم؟ چطور میتوانم با او ارتباط برقرار کنم؟
در سینمای ما معمولا بازیگرها را بر اساس شمایلی که از نقشهای قبلی شکل گرفته انتخاب میکنند و شما در نقشهای متفاوت زیادی بازی کردید. پیش آمده که یک شمایل خاص تا مدتها روی شما بماند؟
به نظرم یک بازیگر زمانی میتواند تواناییهایش را به تصویر بکشد که در قالبهای مختلف توانمند و باورپذیر ظاهر شود. من هم سعی کردم در نقشهایم تنوع را رعایت کنم و به نظرم اساسا یک بازیگر نباید خودش را محصور به یک چارچوب و فضای خاص کند.
ظاهرا به نقشهای طنز و کمدی دلبستگی خاصی هم ندارید؟
طنز به معنای جلف بازی را دوست ندارم، اما طنز به معنای واقعی کلمه را چرا و اگر چنین طنزی نوشته شود در آن بازی میکنم. در طنز انسان و زندگی او از لحاظ فردی یا اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد. طنز درست و اصولی تفکربرانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. به ظاهر بر خنده استوار است، اما وسیلهای است برای آگاه کردن انسانها. من قطعا در چنین طنزی بازی میکنم. مثلا در تئاتر «شنل» که اقتباسی بود از داستان کوتاهی نوشته نیکلای گوگول نقش طنزی را بازی کردم که بسیار اصولی و حرفهای نوشته شده بود.
برسیم به فیلم «معکوس»؛ قصه از کجا شروع شد؟ چطور شد که به فیلم پولاد کیمیایی دعوت شدید؟
پولاد کیمیایی برای من فیلمنامه را فرستاد و من وقتی نقشم را خواندم خیلی از آن خوشم آمد. در این فیلم نقش اصلی را بازی میکنم که نقش قابل تاملی است. مردی که قبلا قهرمان اتومبیلرانی و مدیر قسمتی از یک کارخانه بوده و الان تمام آنها را از دست داده.
در واقع نقش یک قهرمان شکست خورده را بازی میکنید. آدمی از جنس آدمهای تنها و قهرمانهای زخمخوردهای که رفاقت، عصیان و قانون گریزی برایشان اصل است. دقیقا همان قهرمانهایی که مسعود کیمیایی هم روی آنها بسیار تاکید میکند. نظرتان راجع به سینمای مسعود کیمیایی چیست؟
مسعود کیمیایی ستارهای در سینمای ایران است. او پایهگذار حرکتهای خوب و بنیادین در این سینماست که نمیتوان از تاثیرگذاریاش بر نسلهای بعد چشم پوشی کرد. سینمای کیمیایی راوی تغییر اخلاق و منش قهرمانی در جامعه ایران و ادغام قهرمان در زندگی روزمره است. شاید از بعضی فیلمهایش آنطور که باید استقبال نشد، اما نمیتوان سهم ارزشمند این کارگردان را در سینمای ایران نادیده گرفت. نگاه عمیق و دغدغهمندش، او را به فیلمسازی تبدیل کرده که همواره با نگاهی مستقل در این سینما فیلمسازی کرده است.
از بین فیلمهای ایشان کدامیک را بیشتر میپسندید؟
بیشترشان را دوست دارم، اما «غزل» را بیشتر از بقیه.
به عنوان یک بازیگر پیشکسوت چطور شد که به پولاد کیمیایی به عنوان یک فیلمساز جوان اعتماد کردید؟
پولاد بچه سینماست. از وقتی چشم باز کرده در همین فضا بوده. در این کار هم با وجود اینکه کار اولش بود، اما خیلی مسلط بود و سینما را خوب میشناخت. من از تمام دقایقی که سر صحنه این فیلم بودم لذت بردم و خوشحالم که با او کار کردم. او بازیگر را درست هدایت میکرد و با اصول درام آشنا بود. خب چرا نباید در کارش بازی میکردم؟ مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و... هم روزی جوان و فیلم اولی بودند. اگر بازیگر یا تهیهکنندهای به آنها اعتماد نمیکرد که نمیتوانستند فیلمشان را بسازند. من چند سال پیش بعد از سالها دوری از سینما در فیلم «پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی بازی کردم که او هم فیلمسازی جوان و به قولی فیلم اولی محسوب میشد. اکتای هم در خانوادهای هنرمند رشد کرده بود و من با شناخت کاملی که از او داشتم در فیلمش بازی کردم که نتیجهاش بسیار عالی شد. فیلمنامه اکتای رسما سینما بود و برای من بهترین موقعیت بود که بعد از سالها فیلم بازی کنم. در معکوس هم دقیقا همین اتفاق افتاد. فیلمنامه را که خواندم متوجه عیارش شدم و اساسا من دیگر وقتی فیلمنامه را میخوانم، متوجه میشود طرفم اینکاره هست یا نه. بنابراین در فیلم پولاد بازی کردم و اتفاقا فکر میکنم کارگردانهای فیلم اول انگیزههای بالاتر و فکرهای نویی دارند که باید به این انگیزهها جواب داد.
جالب اینجاست که تمام همبازیهای شما در این فیلم (بابک حمیدیان، علیرضا کمالی، شهرام حقیقتدوست و لیلا زارع) هم جوان هستند!
من اگر جوان فکر نمیکردم باید کنار میکشیدم. من هم درست عین خودشان خلبازیهای یک بازیگر را داشتم. بازیگری هم که خل نباشد اصلا بازیگر نیست.
چرا آنقدر کم کار هستید و صرفا در آثاری محدود و خاصی بازی میکنید؟
اگر کار خوب و باکیفیت به من پیشنهاد شود حتما آن را میپذیرم. چون از نظر سن و سال در شرایطی هستم که دوست دارم حتما کار کنم و خانهنشین نباشم. منتها بیشتر کارهایی که پیشنهاد میشود اصلا کار نیستند.
کار در کدام مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر برای شما اولویت دارد؟
من بازیگرم و بازیگری را دوست دارم. لنز دوربین را در سینما یا تلویزیون دوست دارم، همانطور که صحنه تئاتر را دوست دارم. درست است که مدیوم و سیاستگذاریها و کلا همه چیز اینها با هم فرق میکند، اما برای من به عنوان یک بازیگر تمام لحظههایی که بازی میکنم، باشکوه است.
پیشبینیتان از جشنواره فجر چیست؟
نمی توانم جواب دقیقی بدهم. چون ابتدای جشنواره است و تمام فیلمها را ندیدم و در جریان نیستم، اما در مورد فیلم معکوس میتوانم بگویم که تمام عوامل فیلم هر آنچه را در توان داشتند گذاشتند و نتیجه کار فیلم موفقی شده است.
ساناز قنبری
سینما
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: