حواشی این روزهای پانته‌آ بهرام و سریال دلدادگان، قهر و غیبت فریبرز عرب‌نیا از سکانس نهایی «چ» را یادآوری می‌کند

بالاخره حرفه‌ای یا غیرحرفه‌ای؟

«هنرپیشه نقش اصلی ما در فینال حاضر نمی‌شود و این اصلا کمدی است. هنرپیشه به همین راحتی به هر دلیلی تصمیم می‌گیرد سر صحنه نیاید. هر مشکلی هم که باشد باید بازیگر سرکارش حاضر شود و مشکلات را بعدا حل کند. سینمای ایران، سینمای ایران ، سینمایی است که برای آن زحمت کشیده شده و زندگی‌ها پای آن گذاشته شده و هیچ بازیگری حق ندارد فینال یک فیلم را تعطیل کند و بعد ادعا داشته باشد. مسأله پول و مالی حل می‌شود، اما با این رفتار که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. این است که می‌گویم این سینما به تعلیم و تربیت نیاز دارد.» نه نه! اشتباه نکنید! زود هم قضاوت نکنید! برچسب هم نزنید! این حرف‌ها مربوط به الان نیست. مربوط به پانته‌آ بهرام و سریال دلدادگان هم نیست. اینها را سعید آقای راد گفته است، بازیگر سال‌های دور و نزدیک سینمای ایران. تاریخ انتشارش هم باز می‌گردد به فروردین 1393 یعنی چهار سال قبل! روزهایی که نه خبری از منوچهر هادی بوده و نه سریال تلویزیونی دلدادگان و نه دعواهای پانته‌آ بهرام و تهیه‌کننده. داستان اما خیلی شبیه داستان و حواشی این روزهای سریال دلدادگان است.
کد خبر: ۱۱۷۵۲۲۰

یک سال قبلتر از انتشار این مطلب در روزنامه قانون و خبرگزاری دانشجویان ایران، تازه فیلم سینمایی «چ» وارد مراحل تولید شده بود. بگویی نگویی خرده اختلافات فریبرز عربنیا با ابراهیم حاتمیکیا به بیرون درز کرده بود. هر دو هم از شاخهای آن روزگار و حتی همین الان بودند و هستند. حاتمیکیای کاربلد که نیازی به توصیف و تشریح و تفسیر ندارد. عربنیا هم با مختارنامه برای خودش اسم و رسم و پرستیژی به هم زده بود که از حق نگذریم دور از جایگاه و تواناییهایش نبود. او با آن چهره سرد و مصممش، نه فقط در ایران بلکه در کمتر کشور عربی منطقه بود که ناشناخته مانده باشد. اندام ورزیدهاش در مختارنامه پوشیده در لباس و دشداشه مشکی عربی با دستاری بر سر و سوار بر اسب مشکی چابک و راهوار، تصویرش را تبدیل به نمای سمبولیک و نمادینی از یک عرب اهل عراق کرده بود که تا همین الان -که چند سالی از آن میگذرد- میشود آن را بالای سر موکبهای عراقی مراسم اربعین هم دید. الغرض که طرف مقابل نزاع به حاتمیکیای بزرگ، چنین شخصیتی بود.

علت دعوا؟ مهم نیست

خرده اختلافات آقای بازیگر با آقای کارگردان هر چه بود، اهمیت زیادی ندارد. اهمیت ندارد که فریبرز از شخصیتی که نقش آن را بازی میکرده تحلیل داشته و ابراهیمِ ستارهکش، اما تن به این دخالتها نمیداده، مهم نبود به روایت آن روزهای رسانهها، این دو شخصیت چند بار با هم شاخ توی شاخ شده و حتی در یکی از صحنهها از خجالت هم در آمدند و دوباره در کمال حرفهایگری سر صحنه آمده و کار را جلو بردند یا حتی اینکه در نهایت تفاوت برداشت در قرارداد و مسائل مالی باعث ریختن بنزین نهایی روی این آتش زیر خاکستر شد و دعوای بازیگری-کارگردانی پروژه را علنی کند. هر چه بود اما خروجی نهایی این اتفاقات منجر به غیبت کاراکتر اول و البته قهرمان اصلی فیلم در یکی از سکانسهای نهایی کار شد تا دست آقای کارگردان بماند در پست گردو.

قهر عربنیای با سواد و خوشصحبت سینمای ایران با شروع جشنواره فجر سال 92 و غیبت معنادارش در جشنواره آن سال، دیگر نقل و حرف و حدیث خیلیها بود. عربنیا برای گرفتن حال تهیهکننده و کارگردان پروژه از حضور در سکانسهای نهایی فیلم خودداری کرده و در ادامه هم فرآیندهای تبلیغاتی فیلم را که معمولا با کمک بازیگران آن انجام میشود هم با اختلال مواجه کرده بود. حالا و در این روزها که اختلافات پانتهآ بهرام و عوامل یک سریال تلویزیونی دوباره روی چوب رسانهها آمده است ما به یاد کنش و واکنشهای چند سال قبل کارگردان و بازیگر شاخ سینمای ایران میافتیم. هرچند بعضی تلاشها سعی داشت این مشکل را کدخدا منشانه حل کند و رسانهها هم خیلی به آن آب و تاب نمیدادند.

اشتباه کردی آقای پرستیژ

نه تنها کمپینی برای فشار به حاتمیکیا تشکیل نشد، بلکه در نقطه مقابل، بعضی حرف و حدیثهای درگوشی مبنی بر حرفهای نبودن کار عربنیا هم به گوش میرسید. در نهایت اما این سعید راد یکی از بازیگران همان فیلم بود که این انتقادات را علنی کرد. حالا شاید خواندن دوباره انتقادات سعید راد از عربنیا خالی از لطف نباشد، آنهم در زمانی که یکی از بازیگران یک سریال تلویزیونی - که مخاطب میلیونی مردمی هم پیدا کرده- به دلیل اختلافاتش با عوامل پروژه، سرنوشت نهایی کار را با غیبت و حضور نداشتناش تغییر داده و در ادامه هم ارتش چهرههای شناختهشده در صفحات اینستاگرامیشان به خط میشوند و با حمایت یکپارچه از خانم بازیگر، عوامل سریال و در ادامه هم، صدا و سیما را تحت فشار بگذارند. اجازه بدهید بدون جهتگیری و قضاوت صرفا حرفهای آن روز سعید راد درباره عربنیایی را با هم مرور کنیم که کسی در حمایت از قهرش با کارگردان و تهیهکننده «چ»، پشت او نایستاد:

سینمای ما به تعلیم احتیاج دارد. هنرپیشه نقش اصلی ما در فینال حاضر نمیشود و این اصلا کمدی است. به همین راحتی هنرپیشه به هر دلیلی تصمیم میگیرد سر صحنه نیاید. هر مشکلی هم که وجود داشته باشد باید بازیگر سرکارش حاضر شود و مشکلات را بعدا حل کند، سینمای ایران سینمایی است که برای آن زحمت کشیده شده و زندگیها پای آن گذاشته شده و هیچ بازیگری حق ندارد فینال یک فیلم را تعطیل کند و بعد ادعا داشته باشد. مساله پول و مالی حل میشود، اما با این رفتار که سنگ روی سنگ بند نمیشود. این است که میگویم این سینما به تعلیم و تربیت احتیاج دارد... اصلا فیلم پایان ندارد. جدا آقای حاتمیکیا بسیار انسان بزرگی است و دل بزرگی دارد. من ایشان را تحسین میکنم به دلیل این همه بزرگواری و صبری که نشان دادند. با سعه صدر و صبر ایوبوار که نشان داد، اجازه نداد به هیچ کس بربخورد. حتی اگر فیلم همه آن چیزی که میخواست، نشد. بالاخره سینما یک حرمتهایی دارد. این که گردن کلفت هستی، دانشمندی، روشنفکری، فیلسوفی، باید در فینال فیلم حاضر باشی. نمیشود با همه این ادعاها فینال یک فیلم را تغییر داد یا خراب کرد. من نوعی که نمیشود با این همه ادعاها و با این مصاحبههای تلویزیونی در قامت بازیگر مردمی ظاهر شوم و بعد به این راحتی در فینال فیلم حاضر نشوم و ادعای روشنفکری و مردمی بودن داشته باشم. مردم ما بسیار باهوش هستند متوجه فرق این گونه اداها و رفتار واقعی آدمها میشوند... من درک نمیکنم چطور برای پول میشود صحنه فیلم را ترک کرد؟ این بازیگر اصلا هنرمند نیست و حق ندارد از هنر حرف بزند... من این بازیگر را دوست داشتم و سه ماه باهم زندگی کردیم و با هم ورزش میکردیم اما نمیتوانم بگویم چقدر از این رفتار تعجب کردم. قرار نبود ما به سینمای ایران لطمه بزنیم... بازیگری که مختار بازی کرده و حالا دارد چمران بازی میکند باید رفتار متفاوتی داشته باشد. آقای حاتمی کیا واقعا انسانی در این فیلم ورود کردند و من میگویم هر اختلافی هم باشد نبایدبه سینما آسیب برساند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها