گفت‌وگو با مهدی صباغزاده، کارگردانی از اهالی مشهد

کودکی بودم در آغوش امام مهربانی‌ها

می‌گویند خدا برای بنده‌هایش جبران می‌کند، خدا هرگز خودش را بدهکار بنده‌‌هایش نمی‌گذارد، مگر می‌شود او که سرچشمه حیات و منشاء خیر و خوبی است، برای آفریده خود کم بخواهد یا کم بگذارد، بخصوص انسان که اشرف مخلوقاتش است و همه هستی را مسخر او کرده است. عارفان می‌گویند اگر در زندگی با کمبود و مشکلاتی رو‌به‌رو شدید از رحمت خداوندگار ناامید نشوید و باور داشته باشید که کار خداوند با شما هنوز تمام نشده و او تا شما را به سعادت نرساند، فراموشتان نمی‌کند.
کد خبر: ۱۱۷۴۸۸۲

یکی از شانسهایی که ما شیعیان داریم این است که راهی برایمان باز شده به نام توسل، امامانی داریم که در تنگناها میتوانیم به آنها توسل کرده و راه میانبری پیدا کنیم برای نزدیک شدن به خداوند و صحبت کردن با او و درخواست اجابت از حضرتش چرا که امامان معصوم میتوانند رابط خیری باشند برای ما که بواسطه غبارهایی روحمان کدر شده و شاید به تنهایی نتوانیم، روی ماه خدا را در آیینه دلمان تماشا و رستگاری را تجربه کنیم.

پنجشنبه؛ 29 صفر مصادف است با سالروز شهادت امام رضا (ع)، امام هشتم شیعیان که ما ایرانیها شانس این را داریم که آرامگاه ایشان در کشور ماست و قرنهاست که مشهد، پناهگاه همه آنهایی است که دلشان امنیت میخواهد و آرامش. تکیهگاه میخواهد بیهراس و بدون نگرانی از دست دادن.

مهدی صباغزاده، کارگردان قدیمی تلویزیون و سینمای ایران متولد مشهد است و در جوار امام هشتم (ع) متولد و بزرگ شده. وقتی به او تلفن میکنم تا برایم بگوید زندگی در کنار امام مهربانیها چگونه بوده، صادقانه شروع به گفتن زندگیاش میکند. زندگی که زیاد آسان نبوده اما معتقد است که به واسطه امام رضا (ع) همه کمبودها و سختی‌‌ها جبران شده و همه دار و ندار زندگیاش و اینکه کارگردان شده و مردم او را میشناسند و شکر خدا زندگی خوبی دارد همه به دلیل توجه امام مهربانیها به اوست.

صباغزاده که یکی از مطرحترین کارگردانان دهه 60 و 70 بود و آثاری مانند آفتابنشینها، سناتور، پرونده، گمشده، سالهای خاکستر، مهاجران، خانه خلوت، مارال و دزدان مادربزرگ، دلبر آهنی، دیوار شیشهای و ... را در کارنامه خود دارد درباره زندگیش میگوید: «بچه پایین خیابان هستم. همانجایی که قدیمیها به عنوان بست پایین خیابان میشناسند. محله ما خیلی قدیمی بود و پر از کارگاه رنگرزی. پدرم رنگرز بود، اما ورشکسته شد. 12 ساله بودم که مجبور شدم برای کمک به مخارج زندگی بروم سرکار...!»

میگویم پس شما هم کودک کار بودید؟

در جواب میخندد و میگوید: «بله ! الان به بچه‌‌هایی که کار می‌‌کنند، میگویند کودک کار! و مدافعانی هم دارند اما آن زمان به ما نمیگفتند کودک کار و ما وظیفه خودمان میدانستیم به پدرمان برای تامین مخارج زندگی کمک کنیم. روزها کار میکردم و شبها درس می‌‌خواندم. شرایط خیلی سختی بود.هنوز هم که به آن روزها فکر میکنم، احساس میکنم همه آنها خواب بوده. فضای عجیبی بود، محلهها و دکانهای قدیمی دور حرم امام رضا (ع). از محل کارم تا حرم ده قدم راه بود. روزهایم با سلام به امام هشتم (ع) شروع میشد و غروب‌‌ها با خداحافظی از امام (ع) شب شروع میشد. الان که فکر میکنم، احساس میکنم همه آن روزها و شبهای سخت امام رضا (ع) مرا تماشا میکرد، سختیها را میدید و حتما از همان زمان به من وعده میداد که جبران خواهد کرد. بچهای بودم در آغوش امام مهربانیها. بزرگتر که شدم مشغول کار در یک فرشفروشی شدم بعدتر صاحب کارم بهمن اعتماد کرد و صندوق را بهمن سپرد. در کنار درس خواندن به اداره تئاتر مشهد رفتم به انگیزه بازیگری. بعدها وارد سینمای آزاد شدم و با دوربینهای هشت میلیمتری شروع به ساخت فیلمهای چند دقیقهای کردم.

آن زمان آقای داریوش ارجمند هم در سینمای آزاد مشهد بود و خیلی به ما کمک میکرد.یادم هست پروژکتور خودشان را از خانه آورده بود تا ما با آن فیلم تماشا کنیم. فعالیتم در سینمای آزاد مشهد متمرکز بود تا اینکه انقلاب شد و بعد از پیروزی انقلاب من کارم را به صورت حرفهای در سینما ادامه دادم تا امروز.

واقعیت این است که همیشه امام رضا (ع) را کنار خودم و حامی خودم دیدهام. احساسم این است از همان بچگی مرا زیر نظر داشته و هنوز هم دارد.»

همه ما لحظاتی فراموشنشدنی از زیارت امام رضا(ع) داریم، شاید بارها و بارها به حرم رفته باشیم اما یکبار اتفاقی افتاده که برای همیشه در ذهنمان مانده و فراموشش نمیکنیم. از صباغزاده میپرسم از این لحظات فراموشنشدنی چیزی به یاد دارد؟ میگوید: «بله! یادم هست بعد از مدتها به حرم امام رضا رفتم و خودم را به نزدیکی ضریح رساندم.به یکباره خودم را در میان دنیایی از زمزمه، نیایش، گریه و همهمه دیدم، دنیایی بود، انگار مکانی غیرمادی بود، گریهام گرفت... آن لحظه را هیچگاه فراموش نخواهم کرد!»

صباغزاده اهل مشهد است و گاهی در آثارش از این شهر به عنوان لوکیشن استفاده کرده، مثلا بخشهایی از فیلم گمشده را در مشهد ساخته از او میپرسم تا حالا وسوسه شده درباره امام رضا (ع) فیلم بسازد؟ میگوید: «درباره ایشان که نمیشود فیلم ساخت اما میتوان درباره حرم و اتفاقات آنجا مستندات خوبی ساخت. همیشه تهذهنم به آن فکر میکنم اما تاکنون کسی پیشنهاد ساخت اثری را به من نداده است!»

پنجشنبه سالروز شهادت امام مهربانیهاست، در روزهایی که همه ما دلمان محبت بیشتری میخواهد تا بتوانیم مشکلات و سختی‌‌ها را پشت سر بگذاریم، پناه بردن به امام هشتم (ع) میتواند بهترین گزینه باشد. کشور ما به پشتوانه حضور امام رضا (ع) توانسته بحرانهای زیادی را از سربگذراند و به امروز برسد، صباغزاده برای خودش، برای ما و برای مردم دعا میکند که روزهای خوبی پیش رو داشته باشیم.او که بچهمحل امام رضاست، میداند توسل به امام هشتم(ع) چگونه گره از کارها باز میکند و ما را میرساند به حال خوب و حس خوب.

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها