بررسی سلسله سقوط های اقتصادی می 2010؛

اژدها چگونه وال استریت را بلعید؟

ششم می سال 2010 غوغایی در اقتصاد جهان برپا بود. در بریتانیا انتخابات برگزار می شد، در یونان بحران اقتصادی به اوج می رسید، یورو در برابر دلار سقوط کرده و «وال استریت» با بحران روبرو شده بود. اما با تمام این مشکلات هیچکس انتظار نداشت بیش از هزار نقطه با سقوط بی سابقه ارزش سهام روبرو شود.
کد خبر: ۱۱۷۲۳۸۴
اژدها چگونه وال استریت را بلعید؟

به گزارش جام جم آنلاین ، فقط چند دقیقه طول کشید تا شاخص «داو جونز» تقریباً 9 درصد ارزش خود را از دست بدهد. ناگهانی «سلسه سقوط» آغاز شد. صدها میلیارد دلار از قیمت سهام شرکت‌های بزرگ مانند «پروتوکور و گمبل» و «جنرال‌الکتریک» از بین رفت. این سقوط ناگهانی و بی سابقه خیلی طول نکشید.

حالا نوبت به این بود که کارشناسان و اقتصاددانان از راه برسند و همه چیز را تجزیه و تحلیل کنند. ابتدا همه چیز به یک حمله سایبری نسبت داده شد. اما چند روز بود مقامات بلند پایه ایالات متحده آمریکا پای شرط ‌بندی یک تاجر در رابطه با تبادل مشتقات در شیکاگو را وسط کشیدند. تا پایان ماه سپتامبر نیز یک گزارش رسمی نشان داد که سفارش فروش 4.1 میلیارد دلاری که توسط یک صندوق در آمریکا عملی شده است، جرقه ناگهانی «سقوط وال استریت» را رقم زد.

در ساعت دو بعدازظهر همان روز صندوق سرمایه گذاری از یک استراتژی تجاری الگوریتم خودکار برای فروش قراردادهای موسوم به e-minis(قراردادهای کوچک) استفاده کرد. این بزرگ‌ترین تغییر در موقعیت روزانه هر سرمایه‌گذار در آن سال بود.

گزارش های رسمی از سوی کمیسیون معاملات اوراق بهادار و بورس و همچنین کمیسیون تجارت کالا، اثرات آغاز خرید و سپس فروش مجدد قراردادهای کوچک را همانند اثر «یک سیب زمینی داغ» توصیف کرد.

سقوط وحشتناک وال استریت اما به همین سادگی قابل تعریف و توضیح نیست. برای بررسی آن دوباره به نقطه اول برمی گردیم...

***

ساعت 2:30 بعدازظهر در ششم می سال 2010 یک شرکت مدیریت دارایی در بازار بورس اوراق بهادر شیکاگو تعدادی معامله انجام داد. این شرکت مدیریتی در واقع از «اورلند پارک»، «کانزاس» و «ویدل و رید» تشکیل شده بود و یکی از قدیمی ترین شرکت های صندوق سرمایه گذاری در آمریکا به شمار می رفت. سفارش خیلی بزرگی انجام شد. هر چند خیلی بزرگ بود، اما در دهه های پیشین مشابه آن وجود داشت.

اما اتفاق عجیبی در راه بود. ابتدا در عرض 20 دقیقه سهام این شرکت ها از 30 دلار به 0.01 دلار کاهش یافت. سهام شرکت بزرگ پروتوکور و گمبل نیز از 60 دلار به 39 دلار افتاد. سهام اپل نیز سقوط وحشتناکی را در همان بعدازظهر تجربه کرد.

تغییر چشمگیر آینده و جابجایی عظیم و ناگهانی در بازارهای سهام در آن روز به عنوان «سقوط ناگهانی» شناخته شد.

اوضاع چطور پیش رفت و اصلا چرا این اتفاق ها افتاد؟ کمیسیون بورس اوراق بهادار به یک پاسخ مشخص در گزارش مشترک رسمی خود که در سپتامبر ۲۰۱۰ منتشر شد، رسیدند. طبق این گزارش، بسیاری از شرکت‌هایی که از شرکت «ویدل و رید» عملیات خرید انجام دادند از نرم‌افزارهای بازرگانی خودکار استفاده کردند.

هر خرید «ریسک اضافی» را به وجود آورد و باعث شد که این برنامه های تجاری برای محافظت از ریسک ، از طریق فروش این قراردادهای مشابه به بازار عرضه شوند.

دیگر معامله کنندگان اتوماتیک طرف دیگر این معاملات را گرفتند و سپس به دنبال انتقال ریسک خود دوباره وارد بازار بورس شدند. به همین دلیل هر تجارتی که «وادل و رید» انجام داد باعث ایجاد چندین معامله در پاسخ شد. علاوه بر این «وادل و رید» به برنامه تجاری خود دستور داده بود که بیش از ۹ درصد از کل حجم قراردادهای آتی معاملات در هر زمان داده‌شده را تجارت کند. اما این الگوریتم هیچ گونه محدودیتی بر قیمت، یا زمانی که باید به پایان برسد، ایجاد نکرد. شرایط به شکل نامتعارف و پیچیده ای پیش رفت.

با خرید شرکت‌ها از شرکت «وادل و رید» انگیزه بیشتری برای ادامه به وجود آمد. قیمت‌ها شروع به سقوط کردند. و از آنجا که شرکت‌های مختلفی معمولاً از الگوریتم مشابهی استفاده می‌کردند، بازار سهام به شدت به سمت این واژه رفت؛ سقوط.

***

سقوط وحشتناک تقریباً به همان سرعتی که آغاز شده بود حل و فصل شد. در طول چند دقیقه بعد، پس از یک توقف خودکار ایجاد شده در معاملات «خرید سلف‌»، شرکت‌ها دوباره شروع به خرید سهام کردند. سیستم‌های بازرگانی فعال شدند و نقدینگی دوباره برقرار شد. بازار تقریباً به سطح قبل از سقوط بهبود یافت.

برخی از مفسرین در مورد اتفاقات مربوط به آن روز کمیسیون بورس اوراق بهادار تردید دارند. به عنوان مثال، بورس بازرگانی شیکاگو، که معاملات در آن اجرا شد، استدلال کرد که تجارتی از این نوع که «وادل و رید» انجام داد یا بسیار کوچک است و یا بسیار رایج است و نمی تواند این رویداد فوق‌العاده و غیرمعمول را توجیه کند. شرکت‌هایی مانند «وادل و رید» ممکن است ده‌ها، حتی صدها، از تجارت‌های مشابه را بدون هیچ مانعی در هر سال ایجاد کنند. سپس در روز سه‌شنبه، در ۲۱ آوریل، یک تاجر سلف خری در انگلستان به اتهام تقلب در بازار دستگیر شد. او به قرار دادن سفارش‌های فروش بزرگ سلف خری متهم است بدون این که هرگز قصد داشته باشد آنها را بپردازد. قانونگذاران و دادستان‌ها مدعی هستند که دستورات او برای فریب دادن بازار با افزایش فشار فروش بر آینده صورت‌گرفته است. گزارش های دیگر مدعی هستند که این ترفند برای او کار کرد و باعث شد تا سود سرشاری نصیبش شود. علاوه بر این، تنظیم کنندگان برای تاکید بر اینکه او این استراتژی را در روز سقوط ناگهانی به کار بسته است، استدلال های خود را مطرح کردند. خلاصه گزارش این بود؛ «فعالیت او باعث از دست رفتن ناگهانی نقدینگی شد» و«به طور مستقیم به سقوط قیمت کمک کرد.»

اما واقعا توضیح مشخصی برای آن سقوط مخرب وجود دارد؟ آیا ممکن است یک سفارش معمولی در بازار سلف‌خری و یا یک عضو ساده بازار موجب سقوط سهام شود؟ پاسخ ساده این است که سوال به صورت اشتباهی مطرح شده است. از دیدگاه گزارش مشترک و اقدام اجرایی، «سقوط ناگهانی سهام» یک رویداد ویژه به دلیل یک اشکال غیر منتظره در بازارها بود. سقوط ناگهانی نشان داد که بازار سهام و بورس به یک درک کاملاً متفاوت از چگونگی کار بازارهای مالی مدرن نیاز دارد .

پدیده مهمی در روز سقوط ناگهانی وجود داشت. این پدیده ناگهانی بر روی سایر جنبه ها تاثیر گذاشت. یک سیستم می‌تواند «انتقاد از خود سازماندهی» را از خود نشان دهد. این بدان معناست که سیستم می‌تواند به طور خودبخود از رفتار قابل‌پیش‌بینی جدا شود و به وضعیتی تبدیل شود که در آن پدیده بحرانی رخ می‌دهد. در این شرایط ترکیبی از مفاهیم قابل پیش بینی با مفاهیم غیرقابل‌پیش‌بینی به وجود می آید و بازار را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

در اینجا مثالی وجود دارد. تصور کنید که روی ساحل نشسته اید و به آرامی دانه‌های شنی را روی یک توده رها کنید. یک دانه خاص در جایی نزدیک بالای توده زمین فرود خواهد آمد و در آنجا باقی خواهد ماند. به تدریج این دانه‌ها مخروط را شکل خواهند داد. ریاضیات این که چگونه این نوع مخروط رشد می‌کند به خوبی درک می کند و ما می‌توانیم مدل‌هایی را توسعه دهیم که به دقت تخمین زده شود. اما گاهی اتفاق دیگری می‌افتد، همانطور که «جوردن النبرگ» در مقاله «ناتیلوس» شرح می‌دهد. در بخشی از این مقاله آمده است: یک دانه شن روی توده زمین فرود خواهد آمد و به جای آن، یک واکنش زنجیره‌ای ایجاد خواهد کرد. این گندم دوم به یک دانه همسایه برخورد می‌کند تا آن را از جا بکند؛ این دومین دانه به دیگری برخورد می‌کند و آن را باز می‌کند؛ و الی آخر تا اینکه بهمن به وجود بیاید. هیچ چیز خاصی در مورد دانه شن وجود ندارد که از ابتدا تاثیرگذار باشد. این دانه نیازی نیست که بزرگ‌تر باشد، یا سنگین‌تر باشد این دانه فقط باید در جای مناسب خود قرار بگیرد تا در کنار دیگر دانه ها یک جریان را رقم بزند.

برای این که ببینیم چگونه تغییرات کوچک می‌تواند از طریق سیستم‌های دنیای واقعی مورد توجه قرار گیرد، بیایید به یک فاجعه دیگر بپردازیم؛ «حادثه تری مایل آیلند».

در سال ۱۹۷۹ در این حادثه بخشی از هسته اصلی واحد ۲ در نیروگاه تری مایل آیلند در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا ذوب شد. این واقع باعث نشت ۳ میلیون کوری گاز رادیواکتیو به بیرون از نیروگاه شد. در پی این حادثه حدود 140 هزار نفر از اهالی منطقه خانه‌های خود را ترک کردند. پس از حادثه تری مایل آیلند، ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای برای مدتی در آمریکا متوقف شد.

« چارلز پروو» استاد دانشگاه ییل تعاملات میان سیستم‌های پیچیده را در این واقعه مورد مطالعه قرار داده‌است. او این سیستم‌ها را در امتداد دو بعد دسته‌بندی می‌کند: پیچیدگی تعاملی و اتصالی. سیستم‌های با درجه بالایی از پیچیدگی تعاملی در معرض تعاملات برنامه‌ریزی نشده و پیش‌بینی‌نشده هستند که درک آن‌ها در زمان واقعی دشوار است. اگر چنین سیستم‌هایی به شدت با هم اتصال داشته باشند پیشگیری از واقعه نشت گاز ممکن نیست. چرا که به سرعت منتشر می‌شود. چنین مدل هایی اغلب تحول سیستم‌ها در وضعیت‌های بحرانی را یادآوری می کند.

چیزی که واقعه سال 1979 بدیهی به نظر می رسد این است که آن‌ها (عوامل فنی نشت گاز) خود سازماندهی شده‌بودند. عدم امکان ذاتی مشاهده مستقیم پویایی یک رآکتور هسته‌ای برای اپراتورها واقعا دشوار است و به طور کامل نمی توانند وضعیت را تشخیص دهند. ماهیت اساسی، محکم و جفت شده انرژی هسته‌ای، فرصتی را برای تشدید رویداد محرک فراهم کرده‌است.

«دیدیه سورنت» در موسسه فن‌آوری فدرال سوئیس استدلال کرده‌است که سقوط بازار بورس و سهام در سال 2010 مثال دیگری از «خود سازماندهی» است. از طریق نظریه «پروو» می‌بینیم که چگونه ساختار زیربنایی بازار ممکن است منجر به انتقاد از خود سازماندهی شود. بازارهای مدرن مانند یک نیروگاه هسته‌ای به طور تعاملی، پیچیده و هم به طور محکم جفت شده‌اند. پیچیدگی آن‌ها، از لایه‌های تکنولوژی‌های تعامل مورد استفاده در بازار بورس و آتی، ارائه دهندگان داده‌های بازار، و حتی خود سهام داران است که کامپیوترهای آن‌ها به تبادلات تجاری با استراتژی‌های اختصاصی و اغلب تحت مراقبت دقیق متصل می‌شوند. به همین ترتیب، بازارها به شدت با این واقعیت در اتصال هستند که سهام داران بازار از مدل‌هایی استفاده می‌کنند که متکی بر ورودی‌ها و فرضیات مشابه هستند. بسیاری از شرکت‌ها نیز از همان درجه کنترل ایمنی برای توقف تجارت در زمانی که اوضاع خراب می‌شود، استفاده می‌کنند، که همان طور که با سقوط ناگهانی مشاهده کردیم، می‌تواند مشکلات را دو چندان کند. سرعت تجارت در بازارهای بسیار کامپیوتری نیز به این معنی است که مشکلات می‌توانند به سرعت تکامل یابند و سریع‌تر از اپراتورها می‌توانند واکنش نشان دهند.

درست همانطور که هر گونه دانه شن می‌تواند مقدمه ای برای شکل گیری یک حجم عظیم از دانه های شن باشد عوامل زیادی می‌توانند سقوط ناگهانی را آغاز کنند. در یک سیستم انتقادی خود گردان، وضعیت سیستم به جای ویژگی‌های دقیق ماشه، چیزی است که بیش‌ترین اهمیت را دارد.

نه شرکت «وادل و رید» و نه هیچ شرکت دیگری در دنیا دلیل «سقوط ناگهانی» را نتوانستند به طور دقیق توضیح بدهند. در آن روز اژدهایی وال استریت را بلعید که هنوز ناشناخته است.

اگر امکان داشت که بازار بتواند ۵ درصد از یک سفارش بزرگ یا تغییر ساده یک تاجر را تغییر دهد این انتظار وجود داشت که چنین مواردی از نوسانات شدید تکرار شوند.

این نوع خاص از حالت به ندرت اتفاق می‌افتد. نکته مهم این است که چنین حالاتی هم در مدل‌های ریاضی و هم در سیستم‌های دنیای واقعی می تواند رخ دهد

توضیحات متفاوت از «علت» یک تصادف در کنار یک دلیل ساده نمی تواند با یکدیگر سازگار باشد. البته آن‌ها در تضاد نیستند. سقوط آزاد بازار سهام و بورس یک پدیده آشکار بود. همانطور که هر دانه شن ممکن است منجر به فروپاشی شود، و همانطور که «حادثه تری مایل آیلند» را نمی‌توان صرفا خطای اپراتور یا هر خطای فنی دیگر نسبت داد، سقوط می سال 2010 نیز می تواند هر چیز دیگری به غیر از شرکت «وادل و رید» یا هر شرکت دیگری باشد.. ریشه‌های حقیقی در پیچیدگی خود سیستم بودند. بازار برای چنین رویدادی خود را از قبل آماده کرده بود.

***

کمیسیون اوراق بهادار و بورس ایالات متحده در سال های بعد از سقوط ناگهانی اقداماتی را برای کاهش شدید ناگهانی بورس و سهام رواج داد. اکنون در صورتی که افت شدیدی در بازار سهام وجود داشته باشد مبادلات تجاری قطع می شود. البته پیچیدگی تعاملی اساسی بازار و تعاملات غیرقابل‌پیش‌بینی بین اجزای نرم‌افزاری، مدل‌های تجاری، و سهام داران بازار در محل خود باقی می‌مانند. اگر چه سقوط ناگهانی سال 2010 که منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکت ها شد در سال های بعد در ابعاد کوچک تری اتفاق افتاد، اما مشابه آن را دیگر ندیدیم.

تلاش باید بر روی تشخیص نوع پیچیدگی های معاملات معطوف باشد ، پیچیدگی هایی که در بسیاری از مواقع تشخیص داده نمی شوند.

با تمام این تفاسیر یک سقوط دیگر غیر قابل اجتناب است. درباره اینکه سقوط بدی چه زمانی رخ می دهد توضیحی وجود ندارد.

منبع: nautil / مترجم: هیلدا حسینی خواه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها