جایگاه امنیت در روایات

​بیشتر چیزها، اینگونه است که تا از دستش ندهی، قدرش را نمیدانی. امنیت از مهم ترین این موارد، است. احادیثی از معصومین بر این قضیه صحه میگذارد؛ پیامبر اکرم(ص) می‏فرمایند: «نِعمَتانِ مَکفُورَتانِ: الأمنُ و العافِیَةُ؛ دو نعمت است که شکر آنها گزارده نمی‏شود: امنیّت و سلامتی.» (خصال صدوق، ص۳۴). در جایی دیگر، می‏فرمایند: «لا خَیرَ فِی القَولِ إلّا مَعَ الفِعلِ ولا فِی المَنظَرِ إلّا مَعَ المَخبَرِ ... ولا فِی الحَیاةِ إلّا مَعَ الصِّحَّةِ ولا فِی الوَطَنِ إلّا مَعَ الأَمنِ وَالسُّرورِ؛ در گفتارِ بی‏کردار، و دیدنِ بی‏آزمودن ... و زندگی بدون سلامت و وطن بدون امنیّت و شادمانی، خیری نیست.» (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۹)
کد خبر: ۱۱۶۹۵۰۸
جایگاه امنیت در روایات

امام صادق(‏ع) نیز می فرمایند: «خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ یَزَلْ ناقِصَ العَیْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانیَةُ: اَلاَمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِی الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَنیسُ الْمُوافِقُ الخامِسَةُ: وَ هِیَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛ پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگی‏اش کمبود دارد و کم خرد و دل نگران است: اول، سلامتی جسم و دوم «امنیت»، سوم روزی فراوان، چهارم همراهِ همرأی و پنجم که در برگیرنده همه اینهاست، رفاه و آسایش است.» (بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۷۱)

امنیت یکی از بزرگترین و گواراترین نعمتهای الهی است که با نعمت سلامتی جسم (تن درستی) برابری می کند، همه مردم به آن نیاز دارند و بدون آن، شادی در زندگی بی مفهوم است. نعمتی گران بهاست، دری کمیاب است، گوهری ذی قیمت است و... . در این رابطه فرمایش معصومین، حقیقت، این مسئله را بر ما نمایان میکند. پیامبر اکرم(ص) می‏فرمایند: «مَن أصبَحَ و أمسی وعِندَهُ ثَلاثٌ فَقَد تَمَّت عَلَیهِ النِّعمَةُ فِی الدُّنیا: مَنْ أَصْبَحَ مُعَافی فِی جَسَدِهِ آمِناً فِی سَرْبِهِ عِنْدَهُ قُوتُ یَوْمِهِ، فَإِن کانَت عِندَهُ الرّابِعَةُ فَقَد تَمَّت عَلَیهِ النِّعمَةُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ ؛ و هُوَ الإِسلامُ؛ هر کس شب و روز خود را سپری کند و از سه چیز برخوردار باشد، نعمت دنیا را کامل دارد: کسی که بام و شامش را در تن درستی و آسایش خاطر بگذراند (امنیت جانی و مالی داشته باشد) و خوراک روزانه خود را داشته باشد. حال اگر چهارمین نعمت را هم داشته باشد، نعمت دنیا و آخرت بر او کامل شده است و آن نعمت، اسلام است.»(بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۳۹)
در همین زمینه، امام صادق(‏ع) فرمودند: «النَّعیمُ فِی الدُّنیَا الأَمنُ وصِحَّةُ الجِسمِ وتَمامُ النِّعمَةِ فِی الآخِرَةِ دُخولُ الجَنَّةِ وما تَمَّتِ النِّعمَةُ عَلی عَبدٍ قَطُّ [ما] لَم یَدخُلِ الجَنَّةَ؛ السلام: نعمت دنیا، امنیّت و تن‏درستی است و کامل شدن نعمت در آخرت، رفتن به بهشت است. تا زمانی که بنده وارد بهشت نشود، هرگز نعمت را کامل به دست نیاورده است.»( بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۷۲)

امیرالمومنین(ع) آن امام همامی که حکومت را نیز در دست گرفت، اما بسبب خیانت خائنان، طعم تلخ ناامنی در سرزمین تحت حکومتش خواب را از چشمان او ربود، از اهمیت امن و امان، میگوید: «شَرُّ الأوطانِ ما لَم یَأمَن فیهِ القُطّانُ؛ بدترین وطن، وطنی است که ساکنانش در آن ایمن نباشند.»(غررالحکم و دررالکلم، ح۵۷۱۲) همچنین میگوید: شَرُّ البِلادِ بَلَدٌ لا أمنَ فِیهِ؛ بدترین شهرها، شهری است که در آن امنیت نباشد.» (غرر الحکم، ج۴، ص۱۶۵). در این زمینه میفرماید: «رِفاهِیَّةُ الْعَیْشِ فِی الاَمنِ؛ آسایش زندگانی در امنیت است.»(غرر الحکم، آمدی، ج۴، ص۱۰۰). همچنین میگوید: «الخائِفُ لا عَیشَ لَهُ؛ کسی که در ترس و وحشت به سر می‏برد، زندگی ندارد.»(غررالحکم، ج۱، ص۲۵۱، ح۱۰۱۱) در جایی دیگر میگوید: «لا نعمه أهنا من الأَمنِ؛ هیچ نعمتی گواراتر از امنیت وجود ندارد.»(شرح غرر الحکم ودرر الکلم آمدی، ج۶، ص۴۳۵)

از ویژگی های بهشت، امنیت است. امام علی(‏ع) میفرمایند: «أَسْکَنَ سُبْحانَهُ آدَمَ داراً أَرْغَدَ فِیها عَیْشَهُ وَآمَنَ فِیها مَحَلَّتَهُ؛ خداوند سبحان، آدم را در سرایی جایی داد که در آن سرا، زندگی اش را پر ناز و نعمت و محیطش را برخوردار از امنیت قرار داد.» (نهج البلاغه، خطبه ۱؛ بحارالانوار، ج۶۳، ص۲۱۳). آنقدر این موضوع، مهم است که امیرالمومنین، از علل پذیرش حکوم را، امنیت برمی شمارد و می فرماید: «اللّهُمَّ إنَّکَ تَعلَمُ أنَّهُ لَم یَکُنِ الَّذی کانَ مِنّا مُنافَسَةً فی سُلطانٍ، ولَا التِماسَ شَیءٍ مِن فُضولِ الحُطامِ، ولکِن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دینِکَ، ونُظهِرَ الإِصلاحَ فی بِلادِکَ، فَیَأمَنَ المَظلومونَ مِن عِبادِکَ، وتُقامَ المُعَطَّلَةُ مِن حُدودِکَ؛ بار خدایا! تو می‏دانی که آنچه از ما سر زد، از سرِ قدرت‏طلبی، یا به دست آوردن چیزی از حُطام بی‏ارزش دنیا نبود؛ بلکه برای این بود که نشانه‏های دینت را بازگردانیم و در شهرهایت، آبادانی پدیدار سازیم تا بندگان ستمدیده‏ات در امنیّت باشند و احکام بر زمین مانده‏ات بر پا شوند.»(نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱)
ارزش بیش از پیش این نعمت، زمانی پیدا میشود که در ابتدای هرماه حضرت رسول اکرم(ص) برای امنیت فردی و اجتماعی دعا می کرد و می فرمود: اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَینا بِالأَمنِ وَالإیمانِ

جایگاه امنیت سازان در روایات:

رسیدن به امنیت، از اهداف جوامع بشری است.در واژگان دینی، سازندگان این امنیت، جایگاه بسیار والایی دارند.

در همین رابطه حضرت امیرالمومنین(ع) می فرمایند:

«الجُنُوُد بِإذنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعیَّةِ وَ زَینُ الوُلاةِ وَ عِزُّالدِّینِ وَ سُبُلُ الأَمنِ وَ لَیسَ تَقُومُ الرَّعِیِّةُ إلّا بِهِم؛ سربازان، به اذن خداوند، دژ مردم، زینت زمامداران، مایه عزّت دین و امنیّت‏اند و کار شهروندان، جز به آنان استوار نمی‏شود.»(نهج‏البلاغه، نامه۵۳)

امام علی (ع) در سال 38 هجری هنگامی که مالک اشتر را به فرمانداری مصر برگزید در نامه ای به او اصول حکومت را بازگو و در آن نامه طولانی با عنایت ویژه ای به رعایت سربازان تاکید کرد در این نامه آمده است : برگزیده ترین فرماندهان سپاه تو، کسی است که از همه بیشتر به سربازان کمک رساند ‌و از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان گذارده باشد تا در نبرد با دشمن، ‌سربازان اسلام تنها به یک چیز بیندیشند. همانا مهربانی تو نسبت به سربازان، ‌دل هایشان را به سوی تو می کشاند... .

پس از آن آرزوهای سپاهیان را برآور و همواره از آنان ستایش کنو کارهای مهمی که انجام داده اند بر شمار، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را برمی انگیزد ‌و ترسوها را به تلاش وا می دارد.

حضرت سجاد(ع)، در دعاهای عرفانی-سیاسی خود، نگاه ویژه ای به امنیت سازان دارند ومیفرمایند: «فَإِن خَتَمتَ لَهُ بِالسَّعادَةِ ، وقَضَیتَ لَهُ بِالشَّهادَةِ، فَبَعدَ أن یَجتاحَ عَدُوَّکَ بِالقَتلِ، و بَعدَ أن یَجهَدَ بِهِمُ الأَسرُ و بَعدَ أن تَأمَنَ أطرافُ المُسلِمینَ و بَعدَ أن یُوَلِّیَ عَدُوُّکَ مُدبِرینَ؛ امام سجاد(ع) در دعایش برای مرزداران می فرمایند: اگر زندگی‏اش را به نیک‏بختی پایان دادی و شهادت را بر او مقدّر فرمودی، این [شهادتش] پس از آن باشد که دشمنت را به کُشتار از بیخ و بُن برکَنْد، و پس از آن که دشمنانت به رنج اسارت در بیفتند و پس از آن که مرزهای مسلمانان، امنیّت یابد و پس از آن که دشمنت پشت کرده، بگریزد.»(صحیفه سجادیه، دعای27)

حضرت امیرالمومنین میفرماید: جهاد در راه خدا ، دری از درهای بهشت است ، که خدا آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است.

شُرْطَةُ الخَمیسْ گروهی از یاران همیشه مسلح امام علی (ع) بودندکه با آمادگی کامل در همه جا به امیرالمؤمنین (ع) در امور حکومتی یاری می‌رساندند. از مهمترین، وظایف این گروه، حفظ امنیت شهر بود. تعداد آنها را از 6000 تا 40000 برشمرده اند. امام علی(ع) در منزلت شرطة الخمیس فرموده است: قبل از شما درمیان گروهی از بنی ‌اسرائیل این قرارداد (قراردادشرطةالخمیس) بسته شد وکسی از آنان به شهادت نرسید، مگر اینکه پیامبر قوم خود یا پیامبر بلاد خود و یا پیامبر نفس خویش بود و شما به منزله همان‌ها هستید، جز اینکه شما جزء انبیا نیستید. در میان اعضای شرطه الخمیس بزرگانی چون: مقداد، عماریاسر، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، جابر بن عبدالله انصاری، اصبغ بن نباته و قیس بن سعد بن عباده حضور داشتند. اعضای شرطة الخمیس تعدادی از یاران امیرالمؤمنین(ع) بودند که «جنگیدن تا کشته شدن را برعهده گرفتند» و در مقابل، امیرالمؤمنین‌(ع) ضامن بهشت آنان شد.

حافظان امنیت جامعه اسلامی، از چنین جایگاه رفیعی، برخوردارند.

جام‌جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها