راپورت‌های مـیــرزا ادریـــس‌

اندر باب نصایح میرزاعلی اکبرخان

الیوم در بهار خواب اندرونی لبه نان میشکستیم در فکر احوالات رعیت و نجیب ممالک محروسه بودیم که خشایار راپورت آورد گویا میرزا علی‌ اکبر خان ولایتی که از فحول سیاست و طبابت است و جهاندیده و صاحب کمالات است با مطبوعه‌ای گفت‌وگو کرده قریب به مضمون فرموده اند که از مردم یمن مقاومت را یاد بگیریم که به جای شلوار لنگ بر کمر بسته با تکه نانی شکم خود سیر نگه داشته و سلاح به دست مقاومت می‌کنند .
کد خبر: ۱۱۶۷۵۲۵

در بادی امر یک چک حواله خشایار کردیم که تو غلط میکنی پشت سر رجال سیاسی حرف مفت بلغور میکنی. تو بیشتر میفهمی یا رجال پولوتیک مملکت؟ مواجبت را ندهیم از گشنگی یک متری ات نمیشود رد شد از بوی دهانت حال کارت به جایی رسیده تحلیل مرد جهاندیدهای چون میرزا علی اکبر خان میکنی؟ تو به علم پولوتیک آگاهتری یا جنابشان؟

همانطور که پس کله میخاراند عارض شد: قربانت گردم سی و خردهای شغل و منصب دارد! فرمودیم تو را سننه لیاقت داشته، توانسته تو هم با فضل و کمالات شو پنجاه تا شغل بگیر کسی چیزی گفت بگو خودم خرسمالش کنم .

مجدد غرولند کرد: خانهشان توی کاخ سعدآباد را کجای دلمان بگذاریم؟

فرمودیم: اولا فضولیاش به تو نیامده ثانیا آن موقع که سعدآباد دهات بود ایشان در آنجا سکنی گزیدهاند و فیالواقع هنوز هم در دهات زندگی میکنند، حالا تهران ورم کرده دهات ایشان افتاده وسط تجریش گناه از جانب ایشان است؟

مجدد غر زد که چرا خودشان توی ویزیتشان به بیماران تخفیف نمیدهند؟

فرمودیم: عمر گذاشته، جوانی گذاشته، درس خوانده میان این همه مشغلهکاری اطفال مردم را طبابت میکند بد میکند دستمزدش را میگیرد؟ نرود مطب اطفال رعیت بمیرند خوب است؟ دیگر نبینیم از این غلطهای زیادی بخوری و در امور داخله مملکت دخالت داشته باشی .

لختی نگذشته بود دیدیم براق شد که برود، فرمودیم کجا؟

عارض شد: میروم دو سه تا لنگ بخرم و توی خانه داشته باشیم که به فرموده میرزا علی اکبرخان بر خود ببندیم. چند نان بربری هم میخریم، میگذاریم خشک بشود، سق بزنیم که برای مقاومت حاضر باشیم. میماند یک سلاح که برنوی لوله بلند مرحمتی سفیر کبیر پرتغال به جنابتان هست به وقتش از آن هم استفاده میکنیم . از صرافت و تیز و بز بودنش محظوظ گشته بر شانهاش کوبیده باریکلایی نصیبش کرده مرخص فرمودیم. بعد که تنها شدیم. آه کشیده به عکس میرزا علی اکبرخان، زل زده، فرمودیم داکتر جان چرا حرفی میزنی که برای توجیهش برای جوانک یالقوز زبان بسته چنان لاطائلات ببافیم که ذهن و زبانمان رگ به رگ شود؟ زیاده فرمایش نداریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها