گفت‌وگو با اصغر نقی‌زاده؛ از مهاجر تا سال‌های بی‌خبری

دوره‌ات تموم نشده مربی!

فکرکن به یکی از بازیگران قدیمی و خوب تلفن بزنی، بازیگری که چند سالی است در سینما و تلویزیون حضور ندارد، اما در دوره‌ای یکی از بهترین‌ها بود. تلفن را که جواب می‌دهد، صدای بچه و شلوغی شنیده می‌شود، انگار در پارک و شهربازی بچه‌هاست، چند دقیقه‌ای زمان می‌برد تا تمرکز می‌کند و جواب سلام می‌دهد و برخلاف چند بار دیگر که با او تماس گرفته بودم، راضی می‌شود که گفت‌وگو کند؛ اصغر نقی‌زاده در پارک نبود، اما نوه‌هایش پیشش بودند و مشغول بازی با پدربزرگ؛ می‌گوید چهار نوه دختری و پسری دارد. بازیگری که در همه نقش‌هایش حتی جدی‌ترین آنها، کمی طنز چاشنی نقش می‌کرد و در گفت‌وگوها هم صدایش زنگ شادی هر چند خفیف را داشت، حالا خیلی جدی حرف می‌زند و اصلا آن آدم سرحال قدیم نیست، می‌گوید: «پنج سال است مقابل دوربین نرفته و نقشی به او پیشنهاد نشده.»
کد خبر: ۱۱۵۹۹۱۷

دلگیر است؛ هر چند شغل اصلیاش معلمی بوده و چند سالی است بازنشسته شده و با حقوق بازنشستگی خودش و همسرش که او هم معلم بوده، امورات زندگی را میگذراند، اما دلگیر است نه از همکارانش، از شرایط پیش آمده و اینکه عوامل مختلف باعث شده که دیگر به عنوان بازیگر او را به کار دعوت نکنند، میگوید: «از زمانی که تولید تلهفیلم در تلویزیون تعطیل شد،من و خیلی دیگر از بازیگران بیکار شدیم. بودجه کافی به تلویزیون داده نمیشود به همین دلیل آنها نمیتوانند مثل سابق تله فیلم تولید کنند، اما مسئولان کشور از این قضیه غافلند که اگر خوراک مناسب فرهنگی برای مردم تهیه نشود، آنها به سمت برنامههای ماهواره گرایش پیدا میکنند و این اول بدبختی یک ملت است.»

اصغر نقیزاده را نمیتوان فراموش کرد، او یکی از بازیگران خوب سینما و تلویزیون است که در آثار متفاوت و خوب بازی کرده؛ یکی از این نقشهای خوب را در فیلم آژانس شیشهای به نمایش گذاشت، فیلمی که آنقدر کامل بود و همه چیزش سرجایش که هنوز هم میتوان آن را بهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا دانست. نقیزاده به صورت غریزی طناز است هر چند این روزها دل و دماغ ندارد، اما از این ویژگی خود در فیلم «ده رقمی» استفاده کرد و مقابل بهاره رهنما، جواد رضویان و بهنوش بختیاری بازی قابل قبولی به نمایش گذاشت. نقیزاده در فیلمهای مهاجر، چشم شیشهای، از کرخه تا راین، وصل نیکان، سفر سبز و آژانس شیشهای با حاتمیکیا همکاری کرده است، وقتی از او میپرسم چرا حاتمیکیا در کارهای اخیرش برای بازی شما را دعوت نکرده، میگوید: «ما با هم دوستیم، اما این چه توقعی است که من منتظر باشم آقای حاتمیکیا در همه فیلمهایش نقشی برای من در نظر بگیرد. اگر نقشی باشد که من بتوانم آن را بازی کنم حتما آن را به من خواهد داد. اصلا موافق این نیستم که برخی میگویند اگر در چند تا فیلم یا سریال با کارگردان یا تهیهکنندهای همکاری کردی باید در همه آثار آنها حضور داشته باشی! مشکل بیکاری ما این است که کار کم تولید میشود هم در سینما هم
در تلویزیون.»

چرخ سینمای ایران را فیلمهای کمدی میچرخانند، حالا منتقدان و روزنامهنگاران به این فیلمها برچسب سطحی یا تکراری بدهند، مردم به تماشای فیلمهای کمدی میروند و فروش میلیاردی آنها را تضمین میکنند، به نقیزاده میگویم شما که نشان دادهاید در اجرای نقشهای کمدی هم توانا هستید، آیا برای بازی در فیلمهای کمدی هم پیشنهادی ندارید؟ مثلا با دستیار کارگردانها رفیق نیستید که شما را به کار دعوت کنند؟ میگوید: «رفیق که هستم، اما از کسی انتظار ندارم. بازیگران مثل دختر هستند، باید منتظر باشند تا یک نفر انتخابشان کند! نمیتوانم بروم و به کارگردانها یا دستیاران آنها بگویم به من نقش بدهید. من در همه سالهایی که بازیگر بودهام، تواناییهای خودم را نشان دادم و حالا هم اگر به من نقش بدهند آن را بازی میکنم، ندهند زندگی میکنم. خدا را شکر خانهای دارم و حقوق بازنشستگی که هر روز از نظر ریالی بیارزشتر میشود. من و همسرم چهارمیلیون تومان حقوق میگیریم الان این مبلغ به اندازه دو میلیون تومان ارزش دارد. همه چیز بشدت گران شده و میشود. امروز میروی ماست میخری، فردا که میروی همان ماست دو برابر شده! اما حقوق ما همچنان ثابت است! اما از دست ما کاری برنمیآید. من سالها در سینما و تلویزیون فعال بودم، اما الان میگویند پول نداریم کار بسازیم، برای این بخش از مشکل نمیتوانم کاری کنم! فقط دلم برای فرهنگ و هنر کشورم میسوزد، ماهواره در همه خانهها روشن است و دولت گویا بودجه محدودی دارد که آن را برای اولویتهای دیگر هزینه میکند، اما به نظرم، فرهنگ اولویت است اگر فرهنگ کشور خراب شود، وارداتی شود، ماهوارهای شود، دیگر نمیتوان آن را ساخت و همه چیز ویران
میشود.»

بازیگر 56 ساله سینما و تلویزیون ایران، با دستمزدی که در همه این سالها گرفته، خانهای در میدان صادقیه خریده است. در میان تهیهکنندهها، کارگردانان و دیگر عوامل سازنده فیلم و سریال دوست و رفیق زیاد دارد، اما از این که او را پنج سال است به کاری دعوت نکردهاند، شاکی نیست و اتفاقا از آنهایی گلایهمند است که از این و آن شکایت میکنند، میگوید: «رفاقت جای خود و کار جای خود. برای آقای دهنمکی در سریال معراجیها بازی کردم، ما با هم رفیق هستیم، اما توقع نداشتم در کارهای دیگرش هم مرا سرکار ببرد. با خیلی از کارگردانها کار کردهام که در این پنج سال هم در سینما و هم در تلویزیون کار کردهاند، اما به من نقشی ندادهاند، اما شاکی نیستم! سرم را گرم میکنم؛ برای نماز به مسجد میروم با نوههایم خوشم. امیدوارم همه ما عاقبت بخیر شویم با این اوضاع مملکت.»

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها