متهمان علاوه بر سرقت و زورگیری به بهانه پرداخت وام کلاهبرداری می کردند

پایان پلیس بازی پدر و پسر در پایتخت

افسر قلابی پلیس که با همدستی پسرش سرقت و کلاهبرداری می‌کردند، در دام کارآگاهان پلیس آگاهی گرفتار شدند. متهمان با فریب پسر دانشجویی به بهانه تصادف با آنها، خودروی پیکانش را سرقت کردند.
کد خبر: ۱۱۵۹۹۰۸

به گزارش جامجم، پس از گزارش چند فقره سرقتهای تحت پوشش مامور با استفاده از یک دستگاه خودروی پیکان سفید رنگ، موضوع برای رسیدگی در دستور کار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. مالباختگان در اظهاراتی مشابه عنوان کردند سرنشینان پیکان سفیدرنگ دو نفر بوده، اما سارق اصلی مردی حدود 50 ساله است که با معرفی خود به عنوان افسر عالیرتبه نظامی و در حالیکه در برخی از سرقتها نیز لباس فرم نظامی به تن داشته، اقدام به سرقت پولهای همراه آنها کردهاست.

با توجه به اظهارات مالباختگان و شناسایی دقیق محلهای سرقت و بررسی تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته محدودههای سرقت، کارآگاهان موفق به شناسایی خودروی پیکان سفید رنگ شدند.

در بررسی سوابق خودرو پیکان مشخص شد که این خودرو 16 خرداد امسال سرقت شده است. مالک پیکان سفید رنگ پس از حضور در اداره پنجم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: دهم خرداد برای رفتن به دانشگاه از زنجان به تهران آمدم. در حوالی میدان آزادی داخل ماشین در حال استراحت بودم که ناگهان دو سرنشین یک موتورسیکلت به من نزدیک شده و با داد و فریاد مدعی شدند که «چرا فرار میکنی؟» و ادامه دادند: «شما با ماشین به ما زدید و ما را مجروح کردی و حالا فرار میکنی و...» یکی از این دو نفر که حدود 50 ساله بود با معرفی خود به عنوان «سرهنگ»، با تهدید و فریب مرا سوار پیکان کرد و همراه خودش به بیمارستانی برد. زمانی که از بیمارستان بیرون آمدیم این شخص عنوان کرد: «مبلغ چهار میلیون تومان هزینه بیمارستان میشود و باید این پول را پرداخت کنی» که گفتم من با شما تصادف نکردم و پولی هم ندارم، آنها به زور و تهدید مرا مجبور کردند ماشینم را همراه تمامی مدارک خودرو به آنها تحویل دهم و به ناچار پس از تحویل ماشین، با اتوبوس به شهرستان برگشتم.

با توجه به شیوه و شگرد سرقت خودروی پیکان سفید رنگ، دستور توقیف خودرو در سیستم جامع پلیس ثبت و در ادامه در مدت زمان کوتاهی، خودرو در شهرستان کرج، منطقه فردیس شناسایی شد. کارآگاهان با نیابت قضایی به فردیس مراجعه و در تحقیقات پلیسی موفق به شناسایی یکی از مجرمین سابقهدار به نام امیرحسین 56 ساله شدند که سال 1387 نیز به اتهام جعل عنوان مأمور و افسر عالیرتبه نظامی دستگیر و روانه زندان شده بود. عکس امیرحسین از سوی مالک خودروی پیکان و تعدادی از شکات و مالباختگان شناسایی شد. همچنین تصویر پسرِ امیرحسین به نام پوریا 26 ساله نیز به عنوان همدست او شناسایی شد. با شناسایی تصاویر این پدر و پسر، محل دقیق زندگی آنها در یکی از شهرکهای منطقه فردیس شناسایی و هجدهم مرداد طی دو عملیات جداگانه هر دو نفر آنها از سوی کارآگاهان دستگیر شدند.

تحقیقات محلی ماموران نیز نشان داد، امیرحسین در محل زندگیاش نیز خود را افسر عالیرتبه معرفی کرده و اهالی برای حل مشکلات خود به او مراجعه میکردند. او با سوءاستفاده از این موضوع، از اهالی محل هم کلاهبرداری کرده بود. متهم همچنین اقدام به خواستگاری دختر یکی از اهالی برای پسر خود کرده بود.

سرهنگ کارآگاه داوود فرد، معاون مبارزه با سرقتهای خاص پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: متهمان با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه دهم دادسرای ناحیه 10 تهران و برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند. از تمامی شکات و مالباختگانی که به این شیوه و شگرد توسط سرنشیان یک دستگاه خودروی پیکان سفید رنگ مورد سرقت یا زورگیری قرار گرفتند، دعوت میشود برای شناسایی متهمان و پیگیری شکایت خود به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.

کلکسیونی از جرایم در پرونده پدر و پسر تبهکار

امیرحسین و پسرش با همدستی هم کلکسیونی از جرایم را رقم زدهاند. سابقهدار هستند و به اتهام سرقت و کلاهبرداریهای سریالی از مردم، بازداشت شدهاند. آنها حتی به پیرزن همسایه هم رحم نکرده و پولهایش را دزدیدهاند. این دو با جعل عنوان سردار یکی از نهاد های نظامی وپلیس، مردم را فریب داده و به دام میانداختند .

دزدی وکلاهبرداریهایتان چطور رقم خورد؟

ابتدا با جعل عنوان پلیس و سردار یکی از ارگانهای نظامی، دانشجوی جوانی را که راننده خودروی پیکان بود به دام انداختیم. من و پسرم با سوار شدن به موتورمان در حالی که من کپسول اکسیژن همراه داشتم راه این جوان را در حوالی میدان آزادی سد کردیم. بعد فریاد زدیم که او با من چندی پیش تصادف کرده و متواری شده که حالا اورا پیدا کردیم.

بعد چه شد؟

حرفمان را باور نمیکرد و میگفت مرا نمیشناسد و با من تصادف نکرده است. خلاصه با هر ترفندی بود او را به یک بیمارستان بردیم تا مدارک پزشکی و پروندهای که داشتیم را برایش بیاوریم. وارد اتاق پزشک ارتوپد شدیم و نیم ساعت بعد از آنجا بیرون آمدیم. از قبل پرونده پزشکی یکی از بیماران را برداشته و به نام خود کرده بودیم و با نام وی توانسته بودیم همه جور مدارک که نشان میداد براثر تصادف مصدوم شدهام را تهیه کنیم. حتی با همین مدارک پزشکی در مرجع قضایی شکایت کرده بودم. راننده دانشجو باورش شده بود که با ما تصادف کرده است. برای اینکه رضایت ما را بگیرد مجبور شد خودرویش را بابت خسارت به نام من کند تا رضایت دهم.

سرقت از زن همسایه کار پسرت بود؟

بله. او زن سالخورده همسایه را فریب داد. پسرم برای اینکه صد هزارتومان برای پیرزن از حساب بانکیاش بگیرد، کارت بانکی و رمز آن را گرفت و رفت. ساعاتی بعد کارت را پس داد اما هشت میلیون تومان موجودی حساب او را خالی کرده بود .

مرتکب جرایم دیگری هم شدید؟

این همه ماجرا نبود حتی به مردان سالخورده هم رحم نکردیم. با دیدن آنها در محلههای شرق تهران خود را به جای ماموران اداره مبارزه با موادمخدر جا میزدیم و سراغ این افراد میرفتیم. وانمود میکردیم همسایهها به ما گزارش دادهاند شما معتاد هستید و در خانه موادمخدر نگهداری میکنید. با این ترفند اقدام به بازرسی بدنی آنها کرده و پولهایشان را سرقت میکردیم.

به بهانه گرفتن وام 50 میلیونی از ریاستجمهوری، از چند نفر دیگر کلاهبرداری کردیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها