آینده مطبوعات در گفتگو با دکتر امید مسعودی، استاد ارتباطات و روزنامه‌نگاری

جایی برای روزنامه‌ها هست

این روزها و این سال‌ها، خیلی‌ها به این فکر می‌کنند که تکلیف روزنامه‌ها و مطبوعات چه خواهد شد.
کد خبر: ۱۱۵۷۷۹۲
جایی برای روزنامه‌ها هست

به گزارش جام جم آنلاین ، البته همه ما می‌دانیم که این رسانه‌ها کم خوانده می‌شوند و همین ما را نگران کرده است. یعنی مطبوعات پایان خواهد یافت؟ گروهی پاسخ مثبت می‌دهند؛ اما گروهی دیگر معتقدند که چنین نیست. دکتر مسعودی جزو گروه دوم است. دکتر امید مسعودی، استاد روزنامه‌نگاری و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است. او را با کتاب‌هایی چون مبانی نگارش رسانه‌ای، خلاصه‌نویسی برای رسانه‌ها، مبانی خبرنویسی و ... به یاد بیاورید.

***

جناب دکتر، در حال حاضر کانال‌ها و راه‌های مختلفی برای دریافت اخبار و اطلاعات روز وجود دارد. مخصوصاً دهه هفتاد و هشتادی‌ها، بسیار با این کانال‌ها آشنا هستند و حتی از ما جلوترند. با این وضعیت، فکر می‌کنید آخر و عاقبت مطبوعات و روزنامه‌ها چه می‌شود؟

درواقع شما دنبال این هستید که بدانید سرنوشت پرینت‌مدیاها یا چاپ روی کاغذ چیست. منظورتان در ایران است یا جهان؟

چه فرقی می‌کند؟

در جهان، ما یک پروسه یا جریان مطبوعات‌گرایی را داشته‌ایم؛ ادبیات کشورهای اروپایی و آمریکا عمدتاً ادبیات نوشتاری بوده؛ خاصه بعد از رنسانس. این‌ها عادت داشتند که کتاب بخوانند. وقتی هم که گوتنبرگ در آلمان دستگاه چاپ را اختراع کرد، اساساً انقلابی در شکل‌گیری افکاری عمومی اتفاق افتاد. درنتیجه، همه می‌توانستند مثلاً به انجیل دسترسی داشته باشند. البته آبای کلیسای کاتولیک این را کفر می‌دانستند.

چرا؟

بابت این‌که این کلام الهی است و مهم است که در کدام چاپخانه و با چه وضعیتی و موادی و جوهری چاپ بشود و ... . اما مارتین لوتر آمد و نهضت بزرگی در مقابله با این طرز فکر راه انداخت. او اشاره کرد که مردم می‌توانند انجیل را بخوانند و متوجه بشوند و ما هم باید در این فهم کمک‌شان کنیم. پس متوجه می‌شویم که در غرب و خارج ایران، سنت ارجاع مردم به متون چاپی و مکتوب وجود داشت و به چشم می‌خورد.

به نظر می‌رسد این سنت در ایران وجود نداشت؟

در ایران هم اگر سنت نوشتاری بوده، در بین نخبگان و خبرگان و اشراف و روحانیون و کس و کار دستگاه‌های سلطنتی و حکومتی بوده. حتی تا چهار، پنج دهه قبل‌تر هم اگر کسی می‌توانست بخواند و بنویسد، خیلی دانا محسوب شده و حتی با الفاظی چون «ملا» خطاب می‌شد؛ یعنی در حد روحانیون و باسوادها. اما مردم غالباً دنبال این‌که خودشان بخوانند و بنویسند نمی‌رفتند؛ بیشتر به کسانی که می‌توانستند بخوانند و بنویسند استناد می‌کردند. این یک تفاوت تاریخی و فرهنگی بزرگ بین ما و غرب است. این رویه وجود داشته تا زمان انقلاب اسلامی؛ تا این‌که عزمی جزم شد برای ریشه‌کن کردن بی‌سوادی در ایران.

حتی خود مسئله شفاهی بودن یکی از نقاط ضعف ما برای رسیدن به توسعه بوده است. نظریه‌پردازان توسعه که روی خاورمیانه کار می‌کردند، حتی اشاره کرده‌اند که مشکل اصلی مردم کشوری مثل ایران سواد است؛ باید این مردم را باسواد کرد. چون وقتی سواد ندارند، مطبوعات و کتاب نمی‌خوانند. وقتی هم که مطبوعات و کتاب نخوانند، آگاه نمی‌شوند و حرکت نمی‌کنند.

مطبوعات ما متأسفانه فقط در چند دوره خوب درخشیده‌اند و تیراژهای بالایی داشته‌اند؛ وگرنه همان‌طور که جلال آل احمد در مقاله ورشکستی مطبوعات خود گفته، غالباً در ضعف بوده‌اند. فقط دوره‌هایی مثل 1320 و ماقبل 28 مرداد 1328 و سال‌هایی از دهه پنجاه بوده که مطرح بوده‌اند و حتی تیراژهای میلیونی داشته‌اند. اما این‌ها زودگذر بوده‌اند که نشان می‌دهد که مطالعات احساسی بوده و عمیق نبوده. بیشتر مردم ما شفاهی بوده و علاقه‌ای ندارند که از نوشتار استفاده کنند. ما الان جمع چاپ روزنامه‌هایمان به 800 هزار نسخه می‌رسد. در جلسه‌ای که رمضان امسال با رئیس‌جمهور داشتیم، یکی از خبرنگاران این آمار را اعلام کرد و کسی هم معترض نشد. این با آمار دومیلیونی ارشاد فرق دارد؛‌ که آماری رسمی است و ممکن است کم‌وزیاد هم شده باشد. استاندارد یونسکو یک نسخه برای هر ده نفر است؛ یعنی ما باید هشت میلیون نسخه روزنامه داشته باشیم. چقدر داریم؟ تنها هشتصد هزار نسخه. یعنی یک‌دهم استاندارد یونسکو.

مشکل کجاست؟

همان‌طور که گفتم این‌که ما شفاهی هستیم که مشکلی تاریخی است. مشکل دیگر این است که نیومدیاها یا رسانه‌های نوین و جدید، آمده‌اند و به این دامن زده‌اند. الان در ژاپن هرکسی دست‌کم دو روزنامه را مشترک است و قبل از این‌که صبح‌ها به اداره‌اش بیاید، آن‌ها را خوانده و چند تا سایت را هم چک کرده. یعنی کاملاً می‌داند که در ژاپن و جهان چه می‌گذرد؛ درنتیجه به اداره که می‌رود، فقط به کارش می‌پردازد. ولی ما در منازل و مجالس و اداره‌ها و محافل مختلف، بیشتر علاقه‌مندیم به‌صورت شفاهی تبادل اطلاعات داشته باشیم. این مشکل را حتی در مورد دانشجویان‌مان هم داریم؛ زیاد اهل تحقیق و نوشتار و اسناد مکتوب نیستند. حالا به‌واسطه وجود موبایل‌فون‌ها و تلفن‌های همراه هوشمند، این مشکل تشدید هم شده است. حالا در این میان برخی ایراد می‌گیرند که این مسئله باعث شده با افت شدید تیراژ مطبوعات روبه‌رو شویم که باعث می‌شود کم‌کم مطبوعات از بین بروند. من با این ادعا مخالفم.

دلیلتان برای این حرف چیست؟

رسانه‌های چاپی ما حتماً به‌صورت مجازی به مسیر خودشان ادامه خواهند داد. چنین نیست که پرینت‌مدیا در ایران از بین برود، چرا که عده‌ای کماکان علاقه‌مندند که نسخه‌های چاپی را مطالعه کنند.

خب این که می‌شود مجازی و اینترنتی،‌ چاپی‌اش کجاست؟

بله، ولی این نسخه‌های پی‌دی‌افی هم باز مشترک پیدا خواهند کرد. یکی از مشکلاتی که ما در فرهنگ شفاهی‌مان داریم، همین مسأله اشتراک‌پذیری است. مثلاً در فرهنگ اروپایی چنین مشکلی نیست. من به رم که رفته بودم، می‌خواستم یکی از نشریات ورزشی را تهیه کنم. روی دکه‌ها نبود. دکه‌دار گفت که مشترک شو. گفتم دارم برمی‌گردم ایران و برایم صرف نمی‌کند که به خاطر یک نسخه مشترک شوم. گفت از کسانی که مشترک شده‌اند بگیر. حتی لیست این آدم‌ها را داشت؛ دست برقضا یکی از آن‌ها در هتلی بود که اقامت داشتیم. گفت برو و از این بنده خدا بگیر. اشتراک‌پذیری خیلی به مطبوعات ما کمک خواهد کرد؛ دیگر نیازی نیست این‌همه روزنامه و نشریه چاپ بشود و خاک و باد و باران بخورد و آخرش هم کلی برگشتی داشته باشد. الآن یکی از معضلات مطبوعات ما نسخه‌های برگشتی است. باید خیلی روی توزیع کار کنیم. فضای مجازی می‌تواند معضل توزیع ما را حل بکند. مطبوعات رسمی ما می‌توانند در کنار شبکه‌های اجتماعی و اینترنتی به حیات‌شان ادامه بدهند؛ به‌این‌ترتیب که دیگر نیازی نیست مثلاً کتاب در حد دو هزار تا چاپ بشود که مشکل انبارداری و انتقال و ... داشته باشد. دستگاه پرینت و ریسوگراف و ... می‌گذارند و با کیفیت عالی، مثلاً صد نسخه چاپ می‌کنند. اگر نیاز شد، دوباره صد نسخه دیگر. اتفاقاً تکنولوژی خیلی می‌تواند به ما کمک کند و در مورد مطبوعات، نباید دچار مشکل تکنولوژی‌هراسی بشویم.

پس حسابی خوشبین هستید؟

بله، ولی باید اتفاقاتی بیفتد. الان جامعه ما نرخ باسوادهایش خوب است؛ درآمد سرانه‌اش از جایی مثل مصر خیلی بهتر است و حتی نسبت به ترکیه، قابل قبول می‌باشد. درصد استفاده از اتومبیل در کشور ما بالاست. یعنی از حیث شاخص‌های توسعه وضع‌مان خوب است، اما درصد مطالعه‌مان بالا نیست. چرا که فرهنگ مطالعه نداریم. ضرورت فرهنگ مطالعه در مدارس و دانشگاه‌ها را درک نکرده‌ایم. حتی ضرورت سواد رسانه‌ای برای آحاد مردم را درک نکرده‌ایم. سواد رسانه‌ای،‌ در ابتدا دسترسی به اطلاعات، سپس قدرت تجزیه‌وتحلیل و مرحله نهایی، تولید محتواست. این را باید جدی بگیریم. استفاده از رسانه‌های تعاملی می‌تواند در توسعه فرهنگ مکتوب مؤثر باشد. یادمان باشد که هیچ رسانه‌ای از بین نرفته؛ بلکه تبدیل به رسانه‌ای بهتر و متمرکزتر شده. کتاب از بین نرفت، وقتی‌که مطبوعات آمد. مطبوعات از بین نرفت، وقتی رادیو آمد. رادیو از بین نرفت، وقتی‌که تلویزیون آمد. سبک کاری‌شان ولی عوض شد. در آینده شاهد پوست‌اندازی مطبوعات و آثار چاپی خواهیم بود. یعنی حمل‌ونقل و چاپ‌شان راحت‌تر شده و به‌راحتی قابل انتقال خواهند بود. الان من کل دوره‌های مجله مکتب اسلام را در یک سی‌دی دارم؛ آن‌هم باقابلیت جستجو. چنین اتفاقاتی به قدرت پژوهش و تحقیق و مطالعه ما کمک بیشتری خواهد کرد. در نتیجه، معتقدم که تحریریه‌ها کماکان به کارشان ادامه خواهند داد.

پس تکلیف رقابت مطبوعات و شبکه‌های اجتماعی و مطبوعات چه می‌شود؟

نباید فکر کنیم که شبکه‌های اجتماعی آمده‌اند که مطبوعات را از بین ببرند. یکی از رساله‌های دکترایی که بچه‌هایمان کار کرده‌اند، بررسی یکی از خبرگزاری‌های داخلی و یکی از خبرگزاری‌های فرانسوی است که چطور در روزهای انتخاب، با شبکه‌های اجتماعی مجازی تعامل داشته‌اند؛‌ هم مطلب داده‌اند و هم از مطالب آن‌ها استفاده کرده‌اند. باید به این فکر کنیم که چه الگویی داشته باشیم. باید به استقبال آینده برویم؛ آینده از آن‌کسانی است که به استقبالش می‌روند.

مشکلات اقتصادی و قیمت کاغذ و ... چقدر می‌تواند به مطبوعات و روزنامه‌ها ضربه بزند؟

مسأله گرانی فقط مختص مطبوعات نیست و شامل کل کشور شده است. ما در شرایط تحریم و شرایط اقتصادی جدید و وضعیت اقتصادی مقاومتی و ... هستیم. در همه زمینه‌ها دچار کمبودیم. باید از همه فرصت‌ها استفاده کنیم. کارخانه‌های تولید کاغذ ما در نکا و جاهای دیگر باید مشکلات‌شان رفع شده و بیشتر کار کنند. بالاخره کتاب و روزنامه کاغذ می‌خواهد.

جایگاه نسل دهه هفتاد و هشتاد در این بحث‌های شما کجاست؟ اصلاً این نسل با مکتوب‌خوانی و روزنامه و نشریه‌خوانی نسبتی دارند؟

نسل سوم انقلاب خیلی از ما جلوتر است. در کلاس‌هایم، معمولاً دو، سه تا از دانشجویان از من خیلی به روزتر هستند و ناچارم از اطلاعات‌شان استفاده کنم. الان بخش وسیعی از رساله‌های دکترا و ارشد ما در حوزه شبکه‌های اجتماعی است. نسل سوم انقلاب خیلی خوب خودش را با شبکه‌های مجازی هماهنگ کرده و عموماً از مطبوعات و مکتوبات هم استفاده می‌کنند. الان مثلاً سایت پیشخوان دسترسی به روزنامه‌ها را آسان کرده و جام‌جم و همشهری، چند ساعت بعد از چاپ، نسخه‌های خودشان را روی اینترنت می‌گذارند. الان اگر مشکل اشتراک حل بشود و مشترکانی داشته باشیم، مشکل آگهی و توزیع و ... هم حل خواهد شد. منظورم مشترکانی است که نسخه دیجیتال را تهیه می‌کنند. به هر حال مطبوعات به حیات خودش ادامه داده، فقط لباس و فرم و رویه آن تغییر خواهد کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها