جزئیات تازه از آزار 3 کودک در ماهشهر

اعتراف پدر به شکنجه کودکان

پدر سه کودک که در ماهشهر قربانی کودک آزاری شده بودند، در جریان تحقیقات اتهام آزار فرزندانش را قبول کرد. این در حالی است که کودکان مدعی هستند از سوی نامادری مورد شکنجه قرار گرفته بودند. نامادری کودکان هم پس از تحقیقات با قرار قانونی آزاد شد.
کد خبر: ۱۱۳۷۶۷۲

فرماندار ماهشهر دیروز درباره آخرین وضعیت پرونده شکنجه سه کودک عنوان کرد: دوم اردیبهشت امسال موضوع شکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی سه کودک 12 ساله، 9 ساله و حدود شش ساله ماهشهری رسانهای شد.

وی ادامه داد: دو فرزند بزرگتر حاصل ازدواج اول پدر این کودکان است که به طلاق انجامید و همچنین فرزند سوم حاصل ازدواج دوم پدر است که همسر دوم این مرد، فوت کرده است. این کودکان توسط پدر و نامادری خود در خانه حبس و شکنجه میشدند.

فرماندار ماهشهر با اشاره به دستگیری پدر کودکان آزاردیده افزود: نامادری این کودکان نیز دستگیر شد که هماکنون با قید قرار آزاد است. پدر این کودکان به شکنجه فرزندان خود اعتراف کرده و آن را به گردن گرفته است. هنوز بررسی نشده که این فرد معتاد است یا نه ،اما فردی که کودکان و بویژه فرزندان خود را شکنجه میدهد، مریض است و آدم سالمی نیست و بیماری این چنین افرادی محرز است.

بیرانوند تصریح کرد: با حکم دادستانی این کودکان هماکنون در منزل عموی خود سکونت دارند و عموی کودکان آزاردیده سرپرستی آنها را به عهده دارد. بنده نیز حمایت مالی دائمی یکی از کودکان را به عهده گرفتهام و استاندار خوزستان نیز حمایت مالی دو کودک دیگر را عهدهدار شده است.

یکی از پرستاران و شاهدان عینی این ماجرا هم گفت: بچهها را برای درمان به بیمارستان ما آوردند. نامادری با تبر دست و دندانهای دختر بزرگ را شکسته بود. با اتو جای جای بدن بچهها را سوازنده بودند. دست و پای بچهها را بسته بود و در حیاط خلوت انداخته بود. این بچهها چند روز در حیاط خلوت بدون غذا بودند و در این مدت تنها به وسیله آفتابه آب میخوردند. یکی دیگر از شاهدان ادامه داد: کودک پنج ساله بر اثر سوء تغذیه همقد بچه دو ساله بود و نمیتوانست روی پاهای خود بایستد فقط پوست روی استخوان بود.

با چسب دهانمان را میدوخت

دختر 12 ساله هنوز از شکنجههای نامادری وحشت دارد. میگوید هنوز میترسم مرا به خانه پیش او ببرند و دوباره من را شکنجه کند.

با افشای کودک آزاری به خانه عمویش رفته و در این چند روز معنی زندگی را فهمیده است.

برخلاف ادعای پدرش، نامادری را عامل این شکنجهها میداند.

دندانهایت چرا شکسته؟

زن بابام با چکش شکست.

چرا داد و فریاد نکردی از همسایهها کمک بخواهی؟

با چسب حرارتی لب هایم را بسته بود. نمیتوانستم داد بزنم.

چرا کتکت میزد؟

نمی دانم.

در حیاط خلوت زندانی ات میکرد؟

بله. نردهای در حیاط بود که مرا به آنجا میبست.

مدرسه رفتی؟

نه

دوست نداری بروی؟

نه.

چرا؟

می ترسم دوباره پدر و نامادری ام ما را آزار دهند.

الان در خانه عمویت راحتی؟

بله مشکلی ندارم. اینجا دیگر کسی ما را اذیت نمیکند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها