یکی از امتیازات مثبت شبکه‌های تلویزیونی ایران نسبت به سینما، به‌روز بودن آن و پرداختن به مسائل جامعه در این حیطه است.
کد خبر: ۱۱۳۷۵۷۱

چرایی آن هم به این بازمیگردد که یکسریال پس از مراحل تولید به پخش رسیده و خیلی زود روی آنتن میرود؛ در حالی که یک اثر سینمایی مدت بیشتری در نوبت اکران میماند و گاه کار به جایی میرسد که مضمونش با توجه به طولانی شدن پروسه تولید، کهنه میشود.

مجموعه تلویزیونی هیاتمدیره به کارگردانی مازیار میری از جمله سریالهایی است که سراغ مسالهای بهروز و آشنا برای مخاطب رفته و قصه خود را بر این بستر شکل داده است.

معضلی به نام آپارتماننشینی که هر یک از میلیونها مخاطب بالقوه این سریال به گونهای با آن درگیر بوده و خاطرات تلخ و شیرینی از آن دارند.

زوج جوان و قصه آشنای اجارهنشینی

علی خودسیانی که در کارنامه کاریاش فیلمنامههای تلویزیونی زیادی به چشم میخورد، در هیاتمدیره سراغ زوجی جوان (میترا و مجید) رفته و داستان خود را از جایی آغاز میکند که این دو نفر برای اجاره آپارتمانی با توجه به بضاعت مالیشان در تکاپو هستند. همان موضوعی که سالهای گذشته نیز در سریالهای مختلف تکرار شده و به کلیشه آشنا برای فیلمنامهنویسان تبدیل شده است. اما آنچه که خودسیانی در قسمت نخست این سریال انجام داده، تا حدودی ورای این کلیشهها بوده و مخاطب را نسبت به مجید و میترا و مشکلشان به واکنش و همذاتپنداری وادار میکند. بخصوص در قسمتهای نخست که این دو به دنبال اجاره آپارتمانی مناسب میگردند در حالی که توان مالی لازم برای آنچه که میخواهند را ندارند. به همین خاطر هم بخشی از دو قسمت نخست، صرف تلاش این دو برای جور کردن پول رهن آپارتمان شده و از این نظر خودسیانی میخ خود را برای جذب مخاطب کوبیده و موفق عمل کرده است. موفقیت این دو در به دست آوردن آپارتمان، نخستین نقطه عطف فیلمنامه هیاتمدیره به حساب میآید که ذهن مخاطب را معطوف به موضوعهای دیگر همچون: مشکلات مجتمع از قبیل آسانسور و... میکند.

سایه وسیع همسایه

مشکلات عدیده ساختمانی با تعداد واحدهای زیاد، بهانه مناسبی برای حضور میترا در هیاتمدیره ساختمان است که خودسیانی و میری از آن بخوبی برای گسترش داستان خود در عرض استفاده کردهاند. به همین خاطر هم شخصیتهای متعددی را خلق کردهاند که هر یک در طبقات مختلف ساکن شده و هربار داستانکی را خلق میکنند. اما آنچه که تا حدودی به کیفیت کار لطمهزده، استفاده بیش از اندازه از کلیشهها است تا جایی که مخاطب برای حدس زدن پایان هر قسمت مشکل چندانی ندارد. چراکه فرمولهای از پیش آمادهشده توانایی لازم برای غافلگیر کردن بیننده را نداشته و قادر به ایجاد تعلیق نیستند. برای نمونه هم میتوان به قسمتی اشاره کرد که سوگل به همسرش مشکوک شده و با داشتن فرزند به جدایی از او به واسطه خیانت میاندیشد؛ در حالی که تمام آن پنهانکاریهای همسر سوگل بابت خرید آپارتمان به نام اوست. در این بین بخش مهمی از زمان این اپیزود صرف کارآگاهبازیهای سوگل و همسایهها با مشارکت علی(خواهر مریم) شده که بیننده را خسته میکند. در حقیقت فیلمنامه سریال هیاتمدیره در بخش گرهگشایی دچار مشکلاتی است که به پاشنه آشیل آن تبدیل شده است. در نقطه مقابل باید به اپیزودی اشاره کرد که در آن مردی جوان با یک دختر خردسال برای خرید آپارتمانی در مجتمع سراغ بنگاه املاک سالار رفته و یک درگیری کودکانه میان دختربچه (مریم) و حدیثه (دختر بیگی) راز بزرگش را فاش میکند که عشق نقش پررنگی در شکلگیری آن داشته است. همینطور قسمتی که مجید از میترا میخواهد از او جدا شود و این موضوع بیننده را شوکه میکند. حضور مادر مجید در این قسمت، عامل مهمی برای جذاب تر شدن این اپیزود است که بخش مهمی از آن به شخصیت درست پرداخته شده او بازمیگردد. البته مانور زیاد کارگردان و نویسنده فیلمنامه روی درگیریهای میان کودکان سکنه ساختمان، از ضعفهای دیگر فیلمنامه هیاتمدیره است که میتوانست کمتر از اینها باشد. در عین حال چنین میتوان برداشت کرد که فیلمنامه ملات لازم و کافی برای خلق داستانکهای متعدد و در عین حال جذاب را نداشته و به همین خاطر هم عناصر تکرارشونده بیش از آنچه که باید پررنگ شدهاند.

یک هیاتمدیره زنانه

در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی روی نقش زنان در جامعه و حضور پررنگشان مانور داده شده که هیاتمدیره هم یکی از آنهاست. حضور میترا در هیاتمدیره و انتخاب شدنش به عنوان مدیر ساختمان، ایده مناسبی برای عمق بخشیدن به میترا و جذابترکردن داستان به حساب میآید، چرا که بندرت مدیریت یک مجتمع به یک خانم جوان سپرده میشود. ورود میترا به مسائل و مشکلات ساختمان یکی دیگر از نقاط عطف فیلمنامه این سریال است که بیننده را در بیم و امید نسبت به فرجام فعالیتهای میترا قرار میدهد. اما دیگر شخصیتها همچون: سوگل، بیگی و ...، تخت و کلیشهای از کار درآمده و مکملهای مناسبی برای میترا به حساب نمیآیند. بخصوص بیگی که کاملا براساس کلیشه نوشته شده و در پیشبرد داستان نقش تعیینکنندهای ندارد. همینطور صفری و همسرش که تقریبا هیچ نکته تازهای برای بینندگان نداشته و تنها نقطه قوت آنها هم باورپذیر بودنشان است.

شخصیتهای فراوان زیر یک سقف

سریال هیاتمدیره از آن دسته کارهایی است که در آن تعدد شخصیتها حرف اول را زده و کیفیت آنها نقشی کلیدی در بالا بردن سطح کیفی کار دارد. یازده واحد آپارتمانی متشکل از یک تا چهار نفر که هر یک از آنها میتوانستند نمایندهای از طیفهای مختلف طبقه متوسط جامعه باشند. اتفاقی که تا حدودی هم رخ داده و یکی از نقاط قوت کار به حساب میآید.میترا و مجید با توجه به مرکز ثقل کار بودنشان بهتر از بقیه از کار درآمده و تمرکز بیشتری هم در خلقشان صرف شده است. همچنین مریم که بخش مهمی از بار داستان را به دوش کشیده و حلقه اتصال دیگر شخصیتهای کار به یکدیگر است.در طبقات دیگر هم سالار و مریم بهتر از بقیه خلق شده و لایههای بیشتری برایشان در نظر گرفته شده است.

مازیار میری: از گاوصندوق و فرات تا هیاتمدیره

یکی از کارگردانهای نسبتا پرکار سینما و تلویزیون که سه مجموعه تلویزیونی را کارگردانی و روانه پخش کرده است. گاوصندوق بیشک موفق ترین کار او در قاب کوچک تلویزیون است که داستانی معمایی با رگههای کمدی داشته و با اقبال عمومی در نخستین بار پخش مواجه شده است. اما «فرات» کار متوسطی از آب درآمد و مورد توجه نسبی مخاطبان خود قرار گرفت.

هیاتمدیره نیز تا اینجای پخش، آنچنان که باید نبوده و میری به عنوان یک فیلمساز خوشفکر چندان موفق عمل نکرده است. بخش مهمی از آن هم به فیلمنامه ساده و کم و افت و خیز کار برمیگردد که دست میری را برای کاری بهتر بسته است. با این حال، تعدد شخصیتها دست میری را در انتخاب بازیگرانی از طیفهای مختلف باز گذاشته و از این لحاظ تا حدود زیادی موفق عمل کرده است. از سوی دیگر انتخاب احسان کرمی برای نقش مجید،انتخاب مناسبی نبوده و نقش کاملا روی بازی او سنگینی میکند. در نقطه مقابل حدیث میرامینی انتخاب هوشمندانهای برای نقش میترا بوده که مخاطب را به سمت خود میکشاند.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها