نگاهی به فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا»

سندرم فرهادیسم به گاف بزرگی منجر شد!

سیطره سینمای اصغر فرهادی و سایه سنگین آثارش بر سر سینمای ایران و تاسی جستن سایر فیلمسازان ایرانی از سینمای فرهادی نیاز به آسیب شناسی کلان دارد. روند این تاسی جویی، شبیه همان سه دهه‌ای است که سایه سنگین آثار کیارستمی بر سینمای ایران سنگینی می‌کرد و البته با برجسته شدن سینمای فرهادی، حالا سندرم فرهادیسم سینمای ایران را رها نمی‌کند.
کد خبر: ۱۱۲۹۹۰۶

فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» از این قاعده مستثنا نیست و به صورت طبیعی و فرمولیزه آخرین ساخته وحید جلیلوند گرفتار سندرم فرهادیسم است. وحید جلیلوند با فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نشان داد تلاش میکند مسیر متفاوتی را در سینما طی کند، اما دومین ساختهاش ـ بدون تاریخ، بدون امضا ـ او را به سوی سینمای اصغر فرهادی رهنمون میسازد، سینمایی که دقیقا مثل فروشنده دارای محورکلی نمایشی است و از پرداختن به جزئیات صرف نظر میکند و به کلیگویی نمایشی میافتد. در صورتیکه فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را جزئیات میسازد و جلیلوند یک کل نمایشی مستقل و مولف خلق میکند. دام مینیمالیسم که سرمشق سینمای کنونی ،متاثر از جریان سینمای فرهادی است، ناخواسته بر فیلم تازه به نمایش درآمده جلیلوند تاثیر منفی میگذارد.

تبیین عدم جایگاه و هویت پرسوناژهای درون فیلم نمیتواند، بنا براقتضائات مینیمالیسم باشد. سایه (هدیه تهرانی) در فیلم جایگاه معین و مشخصی ندارد و غیر از رابطه همکاری با دکتر نریمان، چه رابطه معین و مشخصی میتواند با این شخصیت داشته باشد؟ نسبت سایه با دکتر نریمان بخش تاریک فیلمنامه را در برمیگیرد و البته فیلم به جای آنکه در یک سیر تدریجی، گرههایی روایی را به مسیر روشنتری رهنمون سازد به مسیر گنگتری میرود.

مثلا نحوه تصادف دکتر نریمان با خانواده موسی که موتور سوارند، پرسشی قابل اعتناست. چگونه بچه که در میان پدر و مادرش نشسته است، صدمه میبینید، اما پدر و مادر آسیبی نمیبینند و نکته مهمتر این است که نریمان در مقام پزشک، پسر بچه صدمه دیده را معاینه نمیکند. چون این کاراکتر در پزشکی قانونی فعالیت میکند و شغل او طبابت است. عقلانیترین روش مراجعه به درمانگاه و بیمارستان است تا بچه را معاینه کند. دکتری که پس از مرگ کودک دچار عذاب وجدان میشود، چرا این عذاب وجدان در دقایق اولیه تصادف به سراغش نمیآید؟ حتی در سکانس پس از تصادف نریمان با پسربچه این مساله هم مطرح میشود که دست او صدمه دیده است. این چگونه برخورد و تصادفی است که پسر بچهای که در آغوش مادرش روی موتور نشسته است صدمه میبیند، اما مادر و پدر آسیبی نمیبینند. طراحی سکانس تصادف اولین گاف بزرگ فیلم است.

نوعی تشویش و اضطرار در نگارش فیلمنامه وجود دارد و موقعیتها و شخصیتها نسبت معینی با رخدادهای در متن فیلمنامه ندارند. دیوانگی لحظهای نوید محمدزاده برای انتقامجویی از فروشنده مرغهای مرده نیز چالش بزرگی است که مبتنی بر عقلانیت اجتماعی نیست. مراجعه به پلیس و تحقیقات پلیسی با یک حقه از جانب موسی (نوید محمدزاده) میتوانست باعث به دام افتادن «مرد مرغ مرده فروش» شود.

اما بزرگترین چالش فیلم مربوط به طرح مساله پزشکی بوتولیسم میشود. بوتولیسم بیماری عمده و رایج غذاهای کنسروی است. در یکدهه اخیر اغلب خانوادهها با جوشاندن غذاهای کنسروی گرفتار این بیماری کشنده نمیشوند. بوتولیسم با مختصر حرارتی از بین میرود. در فیلم ادعای اصلی پزشکی قانونی این است که پسربچه بر اثر بوتولیسم مرده است و سوال مهم این است که آیا مرغ خام را به پسربچه دادهاند که موجب مرگ او شده است.

اگر مرغ خام به بچه خورانده باشند، مقصر اصلی قتل بر گردن مادر اوست. نکته جالب اینجاست که هیچگاه ایرانیان مرغ را به صورت خام مصرف نمیکنند و این نمود دراماتیک گریبان فیلم را به شکل عجیبی میگیرد. مرغهای مردهای که آلوده به بوتولینیوم باشند بوی تعفن خاصی میدهند و مرغ مرده در این فیلم با هیچ منطق دراماتیکی نمیتواند موجب مرگ کودک شود. از سوی دیگر عذاب وجدان نریمان (امیر آقایی) در فیلم، به گرفتاری روانی پرسوناژهای فرهادی مثل شخصیت محوری شهر زیبا و کاراکتر راضیه در فیلم جدایی شباهت دارد. دروغ نمایی و بعد نمود عذاب وجدان از موتیفهای نمایشی اصغر فرهادی در جدایی، گذشته و فیلم فروشنده است. کاراکتری دست به خطای بزرگی میزند و پس از چندی تلاش میکند خطای خود را جبران کند. این مشی شخصیتپردازی به کاراکتر همواره درمانده دکتر نریمان الصاق نمیشود و دلایل متصل شدن به پرونده موسی، نمیتواند عطف شخصیتپردازی باشد. وجدان دردهای فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت، دلایل اجتماعی روشنی دارد، اما وجدان درد دکتر نریمان از هر زاویهای که مورد ارزیابی قرار میگیرد تصنعی و غیرواقعی است. اگر محکوم شدن نریمان در دادگاه را پس از تشریح جسد بپذیریم، پس قضیه بوتولیسم در تشریح اولیه، بهعنوان نتیجه اولیه عبث و بیفایده است. فیلم بدون تاریخ، بدون امضا، فیلمی ابتر و ضعیف است، اثری که با القائات نمایشی غیرکارشناسی، تاثیر تلخی بر مخاطب خواهد گذاشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها