بمبگذاری در دفتر حزب رستاخیز، اعدام انقلابی، نظام سرمایه‌داری، جریان ‌های سیاسی، مردم، آزادی، خلع سلاح و... شنیده شدن همه این واژه‌ها در مجموعه «رنج پنهان» نویدبخش تماشای یک مجموعه انقلابی بود که این شب‌ها روی آنتن شبکه یک است.
کد خبر: ۱۱۲۴۰۳۵
سریالی اسیر تئوری‌ها

در سال‌های اخیر تلویزیون تلاش کرده به مناسبت‌های مختلف و از جمله سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مجموعه‌های متنوع انقلابی تهیه و روانه آنتن کند و همین باعث شده سطح سلیقه مخاطب نسبت به چنین آثاری روز به روز بالاتر برود و توقع بیشتری از کارگردانان داشته باشد. بویژه این‌که جلیل سامان با ساخت سه‌گانه ارمغان تاریکی، پروانه و نفس در این ماجرا سهم عمده‌ای داشته و بینندگان بویژه نسل جوان که اطلاعاتشان از روزهای انقلاب و فعالیت گروهک‌های چریکی کم است، در قالب درام‌های جذاب با مفاهیم انقلابی آشنا شدند.

همه این موارد باعث شده از کارگردانان انتظار برود اگر قرار باشد به مفاهیم سیاسی بپردازند، در گام اول یک درام جذاب را طراحی کنند و بعد در قالب درام و در لایههای یک داستان جذاب به مفاهیم سیاسی آن مقطع از تاریخ ایران بپردازند. مسلما این بخش از تاریخ معاصر ایران ناگفتههای بسیاری دارد که شنیدن آن و ترسیم فضای آن دوره برای مخاطبان بویژه جوانترها جالب و جذاب است، اما اگر هدف فقط پرداختن به مباحث سیاسی در قالب یک سریال باشد، آن وقت است که خیلی نمیتوانیم به نتیجه کار امیدوار باشیم و مخاطب را پای جعبه جادویی بنشانیم.

وقتی مفاهیم سیاسی را با ظرافت و هنرمندانه در قالب درام قرار بدهیم، مخاطب پیگیر مجموعه خواهد شد، اما اگر درام زیر سایه سیاست قرار بگیرد، آن وقت است که تبدیل به یک اثر خسته کننده و کسالت بار میشود، زیرا اگر قرار باشد مخاطب فقط تئوری بشنود، طبیعی است که علاقهمند خواهد شد تا وقتش را برای تماشای یک مجموعه مستند بگذارد و نه یک مجموعه نمایشی.

این اتفاقی است که در مجموعه رنج پنهان افتاده و مخاطب به جای اینکه شاهد یک درام جذاب باشد که در لایههای آن با مباحث سیاسی و اجتماعی یک مقطع تاریخی آشنا شود، برعکس آن را شاهد است. یعنی بیشتر از زبان شخصیتهای مختلف قصه شاهد دیالوگهای آرمانگرایانه است. به عنوان نمونه یوسف در یکی از صحنهها خطاب به دوستش مصطفی درباره بلاتکلیفی خودش میگوید علاقهمند است با زنی ازدواج کند که حرفهای معمولی نزند، اهل کتاب خواندن بوده و تحلیل داشته باشد، به همین دلیل نمیتواند با سارا ازدواج کند و در ادامه به مصطفی تاکید میکند که از حرف زدن با مرضیه همکلاسی اش لذت میبرد و اینکه وقتی او درباره آرمان هایش حرف میزند، انگار چیز دیگری در زندگی برایش مهم نیست... قرار دادن چنین دیالوگهایی، هم کلیشهای شده و هم اینکه دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد. بنابراین چنین دیالوگهایی چندان چنگی به دل نمیزند.

البته منظور این نیست گروه سازنده زحمتی برای این سریال نکشیدهاند. مسلما درآوردن فضای تاریخ معاصر بویژه در سریالهایی از این دست کار بسیار دشواری است، چراکه طراحی صحنه و لباسها باید با آن مقطع زمانی همخوانی داشته باشد، اما باید فیلمنامهنویسان چنین آثاری بدانند که بهتر بود به جای تئوریپردازی و قراردادن دیالوگهای شعاری بر زبان شخصیتهای قصه، بخشهای عملیاتی سریال نقش پررنگتری داشت که مسلما در این صورت به جاذبههای اثر اضافه میشد. به عنوان نمونه انفجار دفتر حزب رستاخیز یا اعدام انقلابی یکی از گاردیها جلوی منزلش موارد جالبی است که در این سریال دیده میشود. مسلما دیدن اتفاقات آن مقطع زمانی در قالب عملیاتهای مختلف میتوانست به جذابیتهای این مجموعه اضافه کند. از سوی دیگر، نویسنده این مجموعه باید طراحی دیگری برای قصه عشقی این مجموعه میکرد که برای بینندگان تازگی داشته باشد. اینکه یوسف قصه مجموعه رنج پنهان در حالی که شیرینی خورده دختر دیگری است و قصد دارد با او به خارج از ایران برود، اما بعد با یک دختر انقلابی آشنا میشود که فقط به آرمانهایش فکر میکند، دیگر سوژهای تکراری است که رونق چندانی برای تماشاگر ندارد و بهتر بود ایدهای جدید برای این سریال طراحی میشود.

فاطمه عودباشی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها