راپورت‌های میرزا ادریس‌

دسته موزیکانچی در منزل میرزاعلی‌خان‌دایی

الیوم ناهار کشک و بادمجان داشتیم با سیر فراوان. به قاعده یک تغار کشک و بادمجان خوردیم و من بعد ذالک یک لیوان چای زنجبیل که سردی کشک به جانمان ننشیند. صلاح دیدیم شمد بر خویش انداخته چرت مرغوب بعد از ناهار می‌زدیم. پلک‌های همایونی فوق النهایه سنگین شده خواب بر ما در حال غلبه کردن بود که ناگهان در باز شد و جماعتی با دو سه دهل و سرنا شروع به نواختن کردند. عین جن دیده‌ها از جا پریدیم. در اول لحظه گمان بردیم روس و عثمانی شبیخون زده. هیچ متوجه نبودیم چه شده است. از قفای نوازندگان خشایار بر در ظاهر شد. خنده می‌کرد و هی پشت سر هم می‌خواند تولد تولد تولدت مبارک. ماشاا... به جانمان چنان نعره‌ای زدیم که دهل‌ها خاموش شده سرنا‌ها هم از نواختن بازایستادند. بعد چوب یکی از همان دهل نوازان را گرفتیم به خشایار فرمودیم خودت دولا شده همین چوب را بر پشت و کمرت بنوازیم. می‌نالید که توضیح می‌دهم! گفتیم: بنال!
کد خبر: ۱۱۱۹۹۹۳

عرض کرد: تصدقت تولدتان است. من رفتم آمارتان را در آوردم امروز تولدتان است. این گروه موزیک را دعوت کردم که سورپرایزتان کنم. فرمودیم خیلی بیجا کردهای. زهره مان داشت میترکید پدر سوخته.

عرض کرد: به خدا خیلی با کلاس است. همین چند روز پیش تولد علی دایی بوده و یکی از خوانندهها به نام بهنام بانی با گروه نوازندگان و مطربان و موزیکانچیها به بیت آقای دایی مراجعه کرده و نامبرده تا فتح الباب کرده دسته موزیکانچی ریختهاند توی خانه و د بخوان.

یک چوب دیگر نواختیمش و فرمودیم: فلان فلان شده وسط چرت بعد از ناهار ما دهل نوازی راه انداختهای و بعد میگویی سورپرایز و کوفت و زهرمار؟ تو چرا فقط این کارهایشان را یاد میگیری؟ اصلا تولد میرزاعلی خان دایی مبارک باشد و سایه اش مستدام. دم بهنام خان بانی هم گرم ولی شما ندانسته کاری را نکن. ما اگر وسط خواب سنکوپ میکردیم تو یتیم میشدی کی خرجت را میداد؟ من بعد ذلک دسته دهلچی و سرنا نواز را مرخص فرموده به خشایار فرمودیم دستهایش را بشوید کمی مشت و مالمان بدهد بلکه از اضطراب وارده کمی کاسته شود. نادان نمیداند سنی از ما گذشته این جینگولک بازیها را برود جای دیگر انجام بدهد. زیاده فرمایش نداریم. خوابمان میآید. فیامانا...

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها