راپورت‌های میرزا ادریس‌

لبخندهای هالیوودی دهان سرویس کن ...

الیوم هوا مطبوع بود. سرمای گزنده‌ای نداشت. به خشایار فرمودیم بر پشت بام که خشک شده و برف ندارد زیلو انداخته قدری از این آفتاب بی‌رمق اما مطبوع لذت ببریم. گویا اطبای علم جدید فرموده‌اند که ویتامین دی مبسوطی دارد و به جهت قوت جسم و جان نافع است. خشایار دق الباب کرد که زیلو انداخته.
کد خبر: ۱۱۱۸۹۴۱

فرمودیم بساط آویشن عسل و یک بشقاب توتفرنگی فراهم کرده تا ما ناخن دست و پا میگیریم بیاورد که فرمود اطاعت. بعد از انجام فریضه صلات ظهر بر پشتبام ناخن گرفته عبا را دور پیچیده بر سجاده دراز کشیدیم. گرمای آفتاب چنان در میان استخوانهایمان نفوذ کرد و چنان نشئگی رخوتآوری را مهمان کرد که مدتها بود به تجربهاش ننشسته بودیم. لختی بعد با صدای خشایار پلک گشودیم دیدیم بر مجمعی قوری آویشن و بشقاب توت فرنگی گذاشته شرفیاب شد. گوشه مجمع هم کتابچهای بود فرمودیم: چیست؟

عرض کرد: از این کتابچههای تبلیغاتی است دم در انداخته بودند تورقش خالی از لطف نیست. ورق میزدیم یا تبلیغ آرایشگاه بود و مربوط به تیشان فیشان نسوان است یا تبلیغ تور و سفر بود تا این که رسیدیم به تبلیغی که فرموده بود: لبخندی هالیوودی داشته باشید. بر بالای تصویر هم دهان بانویی از بانوان فرنگی بود که یک توت فرنگی به دست نزدیک دهان گرفته بود و خندیده بود و دندانهای به غایت مرتب و سفیدی داشت و خیلی خوشمان آمد. به خشایار فرمودیم ما یک دانه از این توت فرنگیها به تقلید از این بانوی فرنگی نزدیک دهان میآوریم خنده میفرماییم شما با ماسماسکت از ما فوتوی یادگار بینداز به جهت ثبت در تاریخ.

خشایار من و منی کرد و گفت:چشم!

یک دانه توت فرنگی سرخ برداشته نزدیک دهانمان برده لبخند فرمودیم، گفتیم: بگیر .

فوتو را که دیدیم یک پسی به خشایار زدیم که خاک بر سرت با این دوربینت. هم دوربینت مزخرف است و هم توت فرنگیهایی که خریدی آن طوری که باید سرخ نیست.

خشایار همانطور که جای پس گردنی را میخاراند گفت: تصدقت فرمایش شما متین اما یک احتمال هم بدهید لب و دندان شما مشکل داشته باشد. جملهاش تمام نشده بود که پسی دوم را حواله کردیم. بعد فرمودیم قصه این لمینت چه هست حالا؟ عارض شد یک چیزهایی مثل آدامس خروسنشان میچسبانند روی دندانهایت سفید میشود لبخند که میزنی لبخندت با حال میشود. فرمودیم به رعیت بفرمایید مسواک بزنند این جینگولک بازیها پیشکش. بعد بشقاب توت فرنگی را تمام کرده دو لیوان آویشن نوشیدیم. آفتاب هنوز میانه آسمان بود که از پشتبام به اندرونی شدیم. زیاده فرمایش نداریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها