دکتر حسین مطیع، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان:

روحیه جهادی لازمه انقلابیگری است

انقلاب اسلامی بر محمل اهداف و آرمان‌هایی استوار است که همچنان بعد از گذشت چهار دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی از تازگی و طراوت برخوردار است. این‌که تا چه اندازه اهداف انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرده و چه موفقیت‌هایی را تاکنون در مسیر رسیدن به آرمان‌ها کسب کردیم از جمله سوالات جدی است که با پاسخ‌های گوناگونی از سوی کارشناسان مواجه شده است. دکتر حسین مطیع، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با جام‌جم به تحلیل و تبیین اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی و ارزیابی میزان موفقیت‌ها و کامیابی‌های انقلابیون در رسیدن به این اهداف پرداخت.
کد خبر: ۱۱۱۸۵۳۹

چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است و بسیاری از کارشناسان رمز ماندگاری نظام را انقلابی ماندن میدانند. چگونه میشود بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب همچنان انقلابی ماند؟

برای پاسخ به این سوال باید انقلابی بودن را تعریف کرد. تعریف من از انقلابی بودن این است که کسی یا جامعهای که در پی هدفش است، آرمانهای خود را به فراموشی نمیسپارد و در همه حال سعی میکند به اهداف خود برسد. یعنی تلاش با روحیه جهادی برای رسیدن به هدف اصلی را باید انقلابیگری دانست. به عبارت دیگر باید پرسید هدف اصلی چه بود و برای چه انقلاب کردیم و دیگر آنکه آیا در شرایط کنونی با روحیه جهادی در پی آن هدف هستیم یا خیر؟

این فاکتورهایی که برشمردید برای همه انقلابهای دنیا است یا اختصاص به ایران دارد؟

برای همه انقلابهای دنیا یکسان است. چه آنهایی که پیروز شدند و چه آنهایی که شکست خوردند. انقلابیونی که شکست خوردند یا اهداف خود را گم کردند یا روحیه جهادی خود را از دست دادند. یعنی اهداف سرجایش است اما آنها دیگر برای رسیدن به آن هدف چندان تلاشی نمیکنند.

با این اوصاف هدف اصلی انقلاب ما چه بود؟

همان مواردی که در شعارهای مردم و فرمایشات امام راحل بود. این شعارها بر چهار محور معنویت، عدالت، آزادی و عقلانیت استوار بود. در ذیل آزادی دو زیرشاخه وجود دارد. زمانی آزادی از استعمار بیرونی است که عنوان استقلال پیدا میکند. از سویی دیگر آزادی از استبداد درونی است که به مردمسالاری تعبیر میشود. بنابراین مردمسالاری و استقلال از زیرشاخههای آزادی محسوب میشوند. بنابراین این پایهها عصاره شعارهای مردم و امام خمینی است که از سالهای 42 به بعد متبلور شد. مردم برای همین شعارها به خیابان آمدند و خون و شهید دادند. سوال اینجا است که آیا بعد از گذشت چهل سال این شعارها را فراموش کردیم یا خیر؟ اینجا میخواهم به این نکته اشاره کنم که بعضیها بحثی انحرافی را مطرح میکنند و دستاوردهای انقلاب را به عنوان اهداف انقلاب به ما معرفی میکنند. این اشتباه است. دستاوردهای انقلاب، اهداف انقلاب نیست. چرا؟ چون دستاوردها فایده است. در صورتی که ما در پی هدف هستیم. من میان هدف و فایده تفاوت قائل هستم. مولوی میگوید: «هر که کارد قصد گندم بایدش، کاه خود اندر تبع میآیدش.» معلوم است که هدف از کاشت گندم به دست آوردن گندم است اما بالاخره کاه هم نصیب آدم میشود. کاه اینجا فایده و گندم هدف است. بعضی در پی خرج هدف برای فایده هستند و به جای اینکه اهداف انقلاب را به ما نشان بدهند و میزان رسیدن به اهداف انقلاب را مشخص کنند از دستاوردها سخن میگویند و آمار به ما ارائه میدهند. مثلا میگویند که در حوزه پتروشیمی اوائل انقلاب این مقدار تولید داشتیم و در شرایط کنونی این میزان پیشرفت کردیم. این آمارها را میتوان به همه حوزههای صنعتی، فنی، کشاورزی، اقتصادی، آموزش و پرورش و... نیز تسری داد. اما نکته قابل تامل این است که ممکن است در واکنش به ارائه چنین آمارهایی، کسانی بگویند که اگر حکومت شاه ادامه پیدا میکرد احتمال داشت در حوزههای مختلف پیشرفتهایی حاصل میشد. اگر اینگونه بود که دیگر احتیاجی به انقلاب نبود. اساسا ما با کشورهایی مواجه هستیم که در آن انقلابی رخ نداده و حتی حکومتی استبدادی و دیکتاتوری دارند. مثل امارات متحده عربی که به لحاظ ارائه آمار در برخی از حوزهها مثل درآمد ملی و توسعه اقتصادی از ما جلوتر هستند. همچنین کشورهایی مثل ترکیه، کره جنوبی و ... به لحاظ توسعه اقتصادی از دستاوردهایی برخوردار هستند. بنابراین نباید اهداف را با دستاوردها یکی دانست. اهداف همان چهار محور معنویت، آزادی، عدالت و عقلانیت است.

به هر صورت زمانی که درباره آرمان و اهداف سخن میگوییم باید معیاری برای ارزیابی داشته باشیم تا بدانیم چه اندازه به اهداف خود رسیدیم. این معیار چیست؟

سعی میکنم با مثالی به سوال شما پاسخ دهم. شما وقتی به کوه نوردی میروید بعد از طی مسافتی استراحت میکنید. در حال استراحت هم به راه نرفته و هم به راه رفته نگاه میکنید. در مسیر انقلاب هم باید این راههای رفته و نرفته را هر لحظه رصد کرد. بالاخره بسیاری از مسیرها برای رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی طی شد و اما همچنان برای رسیدن به قله مسیر طولانی برای پیمودن هست. قله همان چهار محور است که عرض کردم و باید مواظب باشیم که مسیر را اشتباهی نرویم. اگر به جای نشان دادن مسیر قله، آمار از دستاوردها و فایده بدهیم نشان میدهد که راه را به اشتباه رفتیم. زمانی از رهبر معظم انقلاب پرسیدند که امام خمینی برای چه انقلاب کرد، پاسخ ایشان حاوی نکات قابل تاملی بود. مقام معظم رهبری نفرمودند که امام برای پیشرفت در حوزههای فنی، تجاری، اقتصادی و... انقلاب کرد. ایشان فرمودند فتحالفتوح امام راحل، پرورش جوانان خداجوی بسیجی بود. به عبارت دیگر پرورش جوانانی که در پی همان چهار هدف بودند و هستند. البته هیچ عاقلی رد نمیکند که در کنار رسیدن به این اهداف چهارگانه باید حتما فاکتورهای توسعه و پیشرفت کشور رو به رشد باشد. این مساله به صورت عقلی مورد قبول همه است و کسی منکر آن نیست. اما هدف از انقلاب این مساله نبود. خدا امام راحل را رحمت کند. اگر یادتان باشد در اوایل انقلاب بحثی از سوی بعضی مطرح میشد که امام گفتند که باید آب و برق را مجانی کرد. اگر به صحیفه امام و سخنرانی 8 اسفند 59 مراجعه کنید، این موضوع به خوبی روشن میشود. کسی که سخن از آب و برق مجانی به میان آورد، آقای عباس امیرانتظام از اعضای دولت موقت بود که گفته بود ما قصد داریم آب و برق را برای مردم فقیر مجانی کنیم. بلافاصله در 8 اسفند 59 امام خمینی در یک سخنرانی اعلام میکنند اینکه میگویند آب و برق را مجانی میکنیم باید مواظب باشند چون ما در پی این مسائل نبودیم بلکه هدف اصلی ما رسیدن به معنویت و کلمه الله است. یعنی همین میزان که در دستاوردها باقی بمانید از هدف اصلی غافل میشوید.

طبیعتا در انقلاب اسلامی شعارهایی مطرح شد مثل استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و ... شاید یکی از محوریترین اهداف انقلاب بحث استقلال باشد که شواهد و قرائن نشان میدهد که در این حوزه حداقل در حوزه سیاسی و سیاست خارجی توفیقهای بزرگی را کسب کردیم. وضعیت ایران در منطقه و عرصههای بینالمللی نشان میدهد که این هدف به میزان بالایی تحقق پیدا کرده است. اما استقلال وجوه دیگری در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد و به نظر میرسد که توفیقات ایران در این عرصهها به میزان موفقیتهای سیاسی و سیاست خارجی نبوده است. چرا؟

این موضوع برمی گردد به همان بحثی که در سوال پیشین مطرح کردم. ما همچنان تا رسیدن به قله فاصله داریم. اگر میخواهیم بدانیم که چقدر به اهدافمان نزدیک شدیم باید دو فاکتور را در نظر بگیریم. اول امکاناتی که در اختیار داشتیم و دوم موانعی که جلوی راه ما بوده است. بنابراین ارزیابی و شناسایی از موارد مثبت و منفی میتواند معدل و وضعیتی از شرایطی که در حال حاضر داریم به ما ارائه دهد. در مرحله بعدی وضعیت حال را باید با فاصلهای که پیش روی ما برای رسیدن به هدف وجود دارد مورد سنجش قرار داد. موانع هم قابل شناسایی است. یک مانع خارجی داریم مثل آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و وهابیت تکفیری. موانع داخلی ما شامل موارد سختافزاری و نرمافزاری است. موانع نرمافزاری ما همان چیزی است که امام خمینی عنوان کردند و رهبری هم چندینبار مورد تاکید قرار دادند. یعنی لیبرالیسم و تحجر. با دو مانع سختافزاری هم روبهرو هستیم. یکی تکنوکراتها و دوم بروکراتها. تاکنون هم این موارد دردسرساز بودند و نگذاشتند که ما به بسیاری از اهدافمان برسیم. هر کدام از چهار هدف پیشگفته به تنهایی از چنان جذابیتی برخوردار هستند که به تنهایی میتوانند منشاء یک انقلاب شوند. مردم کشورهای مختلف میتوانند براساس آزادی یا عدالت قیام کنند و باعث ایجاد تحول و دگرگونی اساسی در عرصه حکومت شوند. جالب اینجاست هدف انقلاب ما رسیدن به همه این آرمانها بود. علت اینکه هنوز تا رسیدن به قله اهداف فاصله داریم به خاطر موانع داخلی و خارجی است. اینکه بعد از گذشت چهل دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانی ممکن است این سوال را مطرح کند که انقلاب چه کاری را برای من انجام داد ناشی از دستاندازیهای این چهار مانع است.

فتاح غلامی

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها