چند دهه است که غربی‌ها ارزش ژئوپلتیک غرب آسیا را دریافتند و برای سلطه بر این منطقه، طرح‌ها و برنامه‌های متعددی را پی‌ریزی کردند. از همین‌روست که طی این سال‌ها این منطقه تنش‌های زیادی را به خود دیده است. هدف از این اقدام از سوی غربی‌ها به دست گرفتن مدیریت سیاسی و اقتصادی منطقه غرب آسیا بود.
کد خبر: ۱۱۱۵۹۳۶

آمریکاییها در راس کشورهای غربی از مدتها پیش به فکر سلطه بر منابع نفتی و گازی و به طور کلی منابع انرژی در این منطقه بودند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی نفوذ بر حوزه سیاسی از سوی آمریکا جزو راهبردهای سیاست خارجی این کشور قرار گرفت. سیاستمداران آمریکایی بر آن بودند علاوه بر آن، نفوذ سیاسی خود را بویژه در مناطق حاشیه نشین خلیج فارس و کشورهای عربی گسترش دهند. حادثه 11 سپتامبر به عنوان یک رخداد قابل تامل بهانه لازم را به آمریکاییها داد و آنها با حمله به افغانستان و عراق، درصدد نیل به اهداف خود بودند. با این وصف این تبعات حضور نظامی با نتایج دلخواه آمریکاییها همراه نبود و در نهایت باعث خروج کامل آنها از عراق و خروج گسترده نیروهای خود از افغانستان شدند.

شکست طرح ایجاد حصار استراتژیک علیه ایران

از سوی دیگر قدرتهایی مثل روسیه و چین در پی تقویت جایگاه خود در منطقه و ایفای نقش آفرینی در تحولات سیاسی غرب آسیا بودند و این مساله عرصه را برای آمریکا تنگ کرده بود. دیری نپایید که ایران با توجه به ثبات و امنیت داخلی و همراهی و حتی راهبردی محور مقاومت توانست به عنوان یک قدرت منطقهای جای پای محکمی برای خود باز کند. این روند البته نارضایتی برخی از کشورهای عربی بویژه عربستان را در پی داشت، اما با وجود هزینههای زیادی که برای تزلزل جایگاه کشورمان صرف شد، ضعف جریان عربی و غربی برای توانایی مدیریت ایران در منطقه بیش از پیش آشکار شد. همین مساله باعث شد طرح ایجاد «حصار استراتژیک» برای محدود کردن ایران در حوزه تعاملات بینالمللی منطقهای با شکست مواجه شود. طرح دیگر آمریکا افزایش هزینه‌‌تراشی برای ایران بود. آنها با ایجاد اختلافافکنی میان شیعه و سنی، تقویت گروههای تکفیری، تلاش برای تجزیه عراق و سوریه، تروریست خواندن محور مقاومت و تشدید جنگهای نیابتی، کفه ترازو را به نفع مخالفان ایران سنگینتر میکنند. تلاشی که البته صدمات زیادی را به جهان اسلام وارد کرد، اما در عین حال این رویکردها با توجه به نقش آفرینی مطلوب جمهوری اسلامی ایران در منطقه و هماهنگی مناسبی که میان اعضای محور مقاومت برقرار شد با ناکامیهای فراوان روبهرو شد.

بنابراین آمریکا طی سالهای اخیر در منطقه با چالشهای زیادی روبهرو بوده و نتوانسته سیاستهای خود را از جمله برای بسط نفوذ در منطقه و تحدید قدرت ایران پیش ببرد. از همین روست که «مارتین ایندیک» دیپلمات آمریکایی، متخصص سیاست خارجی و مشاور سابق باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه در یادداشتی نوشت که نظم مبتنی بر سلطه آمریکا در خاورمیانه به پایان رسیده است.

همچنین جان مک کین، سناتور آمریکایی در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: در حالی که مشکل بزرگ ما در خاورمیانه فقدان استراتژی است، ایران دارای استراتژی برای منطقه است.

وی در ادامه این یادداشت به شبکهای از آنچه نیروهای تحت نفوذ ایران و متحدانش از منطقه «شام» (سوریه، لبنان و اردن) گرفته تا شبهجزیره عربستان خوانده اشاره کرده و آن را تهدیدی دائمی علیه شرکا و متحدان آمریکایی دانسته است.

ناکامی آمریکا در پی پیروزی محور مقاومت

در همین زمینه حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به شروع بحرانهای منطقهای بویژه آغاز بحران سوریه در مارس 2011 میگوید: آمریکا با این طرح که باید محور مقاومت از صحنه عملیاتی منطقه حذف شود به بحران سوریه ورود پیدا کرد و در سال 2014 یک ائتلاف به ظاهر جهانی برای تقابل با گروهکهای تروریستی تشکیل داد، اما در پشت پرده به حدود 130 گروهک پرداختهایی داشت و به دستور آمریکا، عربستان سعودی تاکنون بیش از 60 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار گروهکهای تروریستی مخصوصا داعش، جبهه النصره، جیش الاسلام، ارتش آزاد و... قرار داد و در طول هفت سال گذشته امکانات نظامی و مالی زیادی را به تروریستها واگذار کرد.

به گفته این تحلیلگر مسائل منطقه، هدف از چنین کمکهایی این بود که شطرنج سیاسی منطقه را به نفع رژیم صهیونیستی تغییر دهد. اما حضور فعال ایران در عراق و سوریه و همچنین محور مقاومت موجب شد طرح آمریکا برای ایجاد پازلهای جدیدی در منطقه و سپردن کلید طلایی خاورمیانه به رژیم صهیونیستی با ناکامی مواجه شود و ایران توانست براساس الگوی محور مقاومت اجازه ندهد طرح آمریکا عملیاتی شود و محور مقاومت پیروز و داعش بهطور کلی از صحنه عملیاتی عراق و سوریه خارج شد. وی با بیان اینکه حمایت از داعش جزو برنامههای ایالات متحده بود، خاطرنشان کرد: هدف آمریکا این بود که تا سال 2020 همچنان داعش در منطقه باقی بماند و به صورت متحرک در دیگر مناطق عمل کند، اما با حضور ایران،عراق، سوریه و حزبا... تمام طرحهای آمریکا ناکام ماند.

در همین ارتباط دکتر جواد منصوری، سفیر پیشین ایران در چین در گفتوگو با جامجم گفت: سیاست ثابت دولتهای بزرگ در یکی دو قرن القای این موضوع بود که ملتها نمیتوانند در برابر قدرتهای مسلط پیروز شوند؛ بنابراین هرگونه مقاومتی در نهایت به شکست منتهی میشد، اما انقلاب اسلامی یکی از آثارش این بود که به مردم و ملتهای کشورهای دیگر نشان داد که میشود در مقابل بزرگترین قدرت متحد غرب ایستاد و مقاومت کرد و آنها را ناکام گذاشت و سلطه آمریکا و غرب را در این مملکت قطع کرد.

وی با اشاره به این که شعار جمهوری اسلامی ایران نهشرقی و نه غربی بود، تصریح کرد: قدرتهای بزرگ تصور نمیکردند انقلابی در مقابل دو قدرت مطرح آن روز بایستد و شعار استقلال دهد. این شعار البته در دهه اول پس از پیروزی انقلاب چندان شناخته شده و تجربه شده نبود، اما ظهور مقاومت در منطقه بویژه لبنان در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی برای اولین بار پیروزی بزرگ را رقم زد و این پیروزی از این جهت اهمیت داشت که اساسا مدل جدیدی از پیروزی و مقاومت را نشان میدهد.

این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در ادامه میافزاید: البته بلوک شوروی قبل از این که در کل منطقه فراگیر شود، فروپاشید اما غرب تصور میکرد با فروپاشی شوروی میتواند قدرت مطلق و تعیین کننده در منطقه غرب آسیا و مجموعه آفریقا باشد، اما اتفاقاتی که در دهه اول قرن 21 واقع شد بسیاری از طرحها و پیشبینیها را تغییر داد بهگونهای که امروز دقیقا بحث بر سر این است که قدرت مقاومت در برابر نیروهای متحد غرب در این منطقه تا چه زمانی ممکن است موجودیت خود را حفظ کند و به ایستادگی خود ادامه دهد.

تبدیل مقاومت به فرهنگ گفتمان سیاسی

منصوری با تاکید بر این موضوع که قرائن نشان میدهد مقاومت در برابر سلطه خارجی تبدیل به یک فرهنگ و گفتمان شده است، تصریح کرد: امروز شاهد هستیم به اشکال مختلفی از هند تا مغرب در مقابل قدرتهای بزرگ و متحدان آن میایستند. اتفاقا طراحی گروههای تکفیری دقیقا بر این اساس بود که تصور میکردند این گروهها میتوانند بسرعت دولتهای منطقه را به زیر بکشند. با این اتفاق طرح خاورمیانه بزرگ طبق نقشه قبلی اجرا میشد؛ اما عملا تمامی این پیشبینیها با شکست مواجه شد و به نظر من این شکست بتدریج ادامه پیدا خواهد کرد.

سفیر پیشین ایران در چین با اشاره به این که اروپا در شرایط کنونی با توجه به ناکامیهای غرب در منطقه درصدد تجدید نظر در رویکردهای خود نسبت به غرب آسیاست، ابراز کرد: رابطه آمریکا و اروپا در حال تغییر است و دیگر آمریکا مثل گذشته برای اروپاییها حرف اول را نمیزند. بنابراین شواهد نشان میدهد آمریکا در اجرایی کردن برنامهها و نظم مورد نظر خود در منطقه با شکست مواجه شده و قطعا مردم منطقه برای سالهای طولانی با دولتهای متحد غرب درگیر هستند اما در پایان این دوران، غرب پایگاه خود را در منطقه از دست خواهد داد و آمریکاییها هم این مطلب را احساس کردهاند و از چند سال پیش حضور خود در شرق آسیا و اقیانوس آرام را بیشتر کردهاند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها