این رفتارهای ایالات متحده تازهترین نمونه از رفتارهای این کشور است که نشان از معیارهای دوگانه این کشور در قبال متحدان و دشمنانش دارد. هر کشوری که تن به سلطه آمریکا ندهد و در مقابلش ایستادگی کند، دشمن شمرده خوانده شده و معیاری مانند حقوق بشر چماقی میشود که آمریکا برای فشار آوردن بر سر آن کشور فرود میآورد در حالی که آمریکا نه تنها چشم بر جنایات آشکار متحدان خود میبندد، بلکه برای سرپوش گذاشتن بر جنایات آنها از هر ابزاری استفاده میکند. اما آمریکا چگونه در بعد داخلی و خارجی رفتار دوگانهاش را توجیه میکند. در این رابطه با دکتر فؤاد ایزدی، عضو هیات علمی گروه مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران گفتوگو کردیم.
ایالات متحده نشان داده در سیاست خارجیاش معیارهایی کاملا متناقض و دوگانه را به کار میبندد. برای مثال از حقوق بشر به عنوان حربهای برای فشار بر کشورهایی استفاده میکند که دربرابر سلطه آمریکا مقاومت میکنند، درحالیکه چشم بر جنایتهای متحدان خود میبندد. سردمداران این کشور چگونه این دوگانگی را در داخل و خارج آمریکا توجیه میکنند؟
در بعد خارجی سیاستهای دوگانه آمریکا کاملا مشهود است و آنها دغدغهای برای توجیه این دوگانگی ندارند. در موضوع قدس شاهد بودیم که در شورای امینت سازمان ملل و در مجمع عمومی این سازمان بر علیه تصمیم آمریکا رای دادند و در واقع همه با تصمیم رئیسجمهور این کشور مخالف بودند. اما آمریکاییها ذهنیتی دارند مبنی بر اینکه اگر منافعشان ایجاب کند، نه تنها بر انجام چنین اقدامی اصرار میورزند که همه جهان با آن مخالفند، بلکه نشان دادهاند اگر امری در راستای منافعشان باشد حتی حاضرند دست به اقداماتی بدتر و سنگینتر از این هم بزنند. آنها احساس نمیکنند که نیازی به توجیه داشته باشند.
یعنی حتی برای توجیه اقدامات متناقض خود در داخل آمریکا هم تلاشی نمیکنند؟
زمانی که میپرسید چگونه اقداماتشان را توجیه میکنند، پیشفرضی دارید مبنی بر اینکه آن فرد ناراحتی یا دغدغهای دارد که تلاش میکند آن را توجیه کند. ما به عنوان یک فرد ثالث که سالم است و زمانی که دست به اقدام ناعادلانهای یا ظلمی بزند، احساس عذاب وجدان میکند، در رابطه با اقدامات آمریکا قضاوت میکنیم. اما آمریکا چنین احساس یا دغدغهای ندارد و اینگونه تعریف میکند که چنین اقدامی حتی متناقض و دوگانه در راستای تأمین منافعش است و آن را انجام میدهد. این خصوصیت آمریکاست و برای همین به دولت آن لقب شیطان بزرگ دادهاند.
به هر حال، در جهان چندقطبی امروز، آمریکا برای همراه کردن متحدان غربی خود نیز باید تلاش کند. در مسأله قدس دیدیم که حتی متحدان غربی آمریکا حاضر به همراهی با این کشور نشدند. آیا این کشور باز هم احساس نمیکند که باید برای توجیه متحدانش تلاش کند یا تنها منتظر سپری شدن زمان میماند تا مخالفتها کمتر شود؟
ممکن است آمریکا در حمایت از رفتار خود توضیحاتی ارائه کند، اما از آنجا که دغدغه توجیه ندارد، زمانی که انتخاب بین منافع و آبرو باشد، آمریکا قطعا دست به انتخاب منافع خواهد زد و به هیچ وجه نگران توجیه رفتارش نیست.
این موضوع در همه دولتهای آمریکا یکسان بوده یا در دوران روسای جمهور مختلف شدت و ضعف داشته است؟
سبک سیاست خارجی آمریکا به این شکل است. اگر چه ممکن است روسای جمهور این کشور به یک شکل عمل نکنند، اما در کل سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر این است که اگر تشخیص دهد اقدامی در جهت منافعش است، دغدغه توجیه آن برای اذهان عمومی یا ناظران سیاسی را ندارد. آمریکا تلاش میکند ابرقدرت باشد تا اینگونه رفتار کند.
یعنی در چارچوب واقعگرایی صرفا به تأمین منافع خود میاندیشد؟
کاملا و باید نگاه خودبرتربینی را نیز به آن اضافه کرد. یعنی آمریکا حق خودش میداند تا اقداماتی را که تناقضآمیز حساب میشود نیز انجام دهد.
این رفتار دوگانه و تناقضآمیز کشورهای دیگر را نسبت به این معیارها بدبین نمیسازد؟
کشورها را نسبت به آمریکا نامطمئن میکند. در صفحه نخست راهبرد امنیت ملی آمریکا که ترامپ بتازگی آن را امضا کرد، هنوز یک سال از دوره ریاستجمهوری اوباما نگذشته، آن دوره را نقد میکند و آورده است: آمریکاییها در گذشته نسبت به دولت بیاعتماد شده بودند و در مورد ارزشهای آمریکایی شک داشتند. آنها خودشان اذعان دارند که گاهی مواضع کشورشان معتدل نیست و کار خود را بیآنکه دغدغه توجیه آن را داشته باشند انجام میدهند.
آیا به باور ترامپ ارزشهای آمریکایی این است که از کشتار مردم بیگناه در یمن توسط ائتلاف عربی به رهبری سعودیها با فروش سلاح حمایت کرده و یمنیها و معدود کشورهای حامی آنها را بشدت محکوم کند؟
آمریکا کاملا میداند سلاحهایی را که به سعودیها میفروشد بر سر زنان و کودکان بیگناه ریخته میشود. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده در جنگ یمن به عربستان کمکهای اطلاعاتی میدهد. یعنی افزون بر سلاح، محل اصابت آن را نیز مشخص میکند. خود آمریکا هم کاملا آگاه است که این سیاستی دوگانه است، اما میگوید منافعاش ایجاب میکند که از سعودیها حمایت کند و نگران این نیست که دیگران چه قضاوتی میکنند.
با توجه به تغییرات نظام بینالملل پس از دوران جنگ سرد، این رویکرد آمریکا که اتفاقا در دوره ترامپ نسبت به روسای جمهور سابق آشکارتر است، سبب دور شدن متحدان غربی آمریکا از این دولت و انزوای ایالات متحده نمیشود؟
آمریکا احساس نمیکند که منزوی خواهد شد. همانطور که در جنگ ویتنام، عراق و اکنون در حمایتش از سعودیها و رژیم صهیونیستی چنین احساسی ندارد. آمریکا تاکنون بارها رفتاری مغایر با قوانین بینالمللی داشته و اکنون هم احساس میکند هر کاری را که دلش بخواهد میتواند انجام دهد. همین امروز آمریکا در نظرسنجیها منفور است. اما مگر این نظرسنجیها تأثیری بر رفتار آمریکا گذاشته است؟ خیر!
ادامه این رفتار سبب جدایی اروپا و آمریکا نمیشود؟
نه لزوما. آمریکا در اروپا نفوذ و سلطه عمیقی دارد. نیروهایی که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان مستقر کرده را همچنان پس از گذشت 70 سال از این کشور خارج نکرده است. آمریکا احساس قدرت دارد و برای حفظ این قدرت هر کاری میکند.
با این روند میتوان انتظار داشت که اجماع در برابر آمریکا شکل بگیرد که برای کاستن سلطه آمریکا بر نظام بینالملل حاضر شود مقر سازمان ملل را از نیویورک به جای دیگری منتقل کند؟ به ویژه اینکه ترامپ اعلام کرده ساختار سازمان ملل باید اصلاح شود.
همه کارشناسان اجماع دارند که قدرت آمریکا روبه افول است و به سراشیبی میرود. اما اینکه چند سال دیگر آمریکا تبدیل به کشوری معمولی میشود این را نمیدانیم ولی در نهایت آمریکا روزی اقتدار و سلطه خود را از دست خواهد داد.
کمیل انتظاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: